فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ امروز فرمانده خیمه گاه ما امام خامنه ای و مرکز آن جمهوری اسلامی است.
#سیدحسن_نصرالله
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دبیرکل انصارالله: تکفیریها خط ابنملجم را ادامه میدهند
🔹داعش و القاعده مدعی هستند که در هر کشوری میتوانند عملیات انجام دهند و در بسیاری از کشورهای اسلامی جنایتهای فجیعی انجام دادهاند، اما علیه دشمن صهیونیستی هیچ جبههای باز نمیکنند.
🔹مشکل خوارج با حضرت علی(ع) این بود که به اسلام اصیل پایبند بود، تکفیریهای امروز هم علیه اسلام اصیل جنایت میکنند.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یوسف سلامی در سالگرد۳۴سالگی رهبری حضرت آقا به میان مردم رفت.. ببینید
@ranggarang
#داستان_
🌸#ادامه_داستان_حضرت_لوط_🌸
#قسمت_چهارم_👇👇
🌳گفتگوى لوط عليه السلام با قوم تبهكار🌳
وقتى كه قوم شرور، به درِ خانه لوط رسيدند، به لوط گفتند: آيا ما تو را از جا دادن مردم نقاط ديگر منع نكرده ايم؟
لوط عليه السلام كه هوى و هوس آنها را ميدانست، سخن از ازدواج (كه امرى طبيعى براى ارضاى غريزه جنسى و بقاى نسل است) به ميان آورد و فرمود: اينها دختران منند، براى شما پاكيزه ترند (با آنها ازدواج كنيد و از عمل شنيع لواط دورى كنيد) از خدا بترسيد و مرا در ميان مهمانهايم، رسوا نكنيد.
⭐️اَلَيسَ مِنكُم رَجُلٌ رَشيد⭐️ٌ؛
آيا در ميان شما يك نفر داراى رشد و غيرت نيست؟
آنها در پاسخ گفتند: تو كه مىدانى ما حق (و ميلى) در دختران تو نداريم و خوب میدانى ما چه می خواهيم.
وقتى كه حضرت لوط از آن قوم اصلاح ناپذير، مأيوس شد، گفت: كاش داراى نيرو يا تكيه گاه و پشتيبان محكمى بودم (آنگاه می دانستم با شما پست فطرتان چه كنم؟!)
آرى لوط در اين هنگام از غربت و بى كسى خود ياد كرد و گفت: اگر نيرويى می داشتيم چنين خوار و گرفتار شما نمی شدم و در برابر تعدى و گزند شما دفاع می كردم و در مقابل فشار شما مقاومت می نمودم.
عجبا حتى يك مرد سالم و غيرتمند نبود كه به پشتيبانى از لوط بر خيزد، و تعبير به
⭐️اَلَيسَ مِنكُم رَجُلٌ رَشيدٌ؛ ⭐️
آيا در ميان شما يك مرد رشيد نيست؟
حاكى است كه اگر يك انسان عاقل و فهميده، و متعهد در ميان شما بود، كار شما به افتضاح و رسوايى نمی كشيد.
ادامه دارد....
@ranggarang
4_293413254921716281.mp3
4.1M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
💐 #جزء_21#قرآن_کریم
🌷هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج)
⏱ «در۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
💌 به دوستان خود هدیه دهید.
💟هرروز ماه مبارک رمضان در کانال:
@ranggarang
◼️ دعای روز بیست یکم ماه رمضان ◼️
🔆 اللّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِک دَلِیلا وَ لاتَجْعَلْ لِلشَّیطَانِ فِیهِ عَلَی سَبِیلا وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلا وَ مَقِیلایا قَاضِی حَوَائِجِ الطَّالِبِینَ.
┅═══••✾❀✾••═══┅
🍃 خدایا در این ماه برای من به سوی خشنودیات دلیلی قرار ده و برای شیطان راهی به سوی من قرار مده و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده، ای برآورنده حاجات خواهندگان.
التماس دعا 🙌
#ماه_رمضان #دعای_روز_بیست_یکم
@ranggarang
🍃🍂دعــــــــــــــاے
ابــوحمــــزه ثــمـــــ7⃣ــــالــی🍂🍃
✍بیائید اهل شبزنده داری شویم
با مناجات زیبای «ابوحمزه ثمالی»(۷)
💧بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَيْكَ
وَ دَعَوْتَنِی إلَيْك
💗خدایا تو را به تو شناختم،
و تو مرا بر هستی خود راهنمایی کردی
و به سوی خود خواندی
💧وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ
و اگر راهنمایی تو نبود، «من»
نمیدانستم تو که هستی؟
💧اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِی
«من» خدایی💖 را حمد میکنم
که وقتی او را میخواهم و میخوانم،
مرا اجابت میکند
💧 وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِی
💧گر چه هر وقت او مرا خواست،
💧 من با کُندی به سوی او حرکت کردم
و گاهی هم ممکن است اصلا حرکت نکنم
«من» خدایی💖 را عبادت میکنم
که جواب میدهد
💧حتی اگر من در جواب دادن به او،
وقتی مرا میخواند تنبلی کنم
و وظیفهام را درست انجام ندهم
💖 من خدایی دارم که هرگز رهایم نمیکند
و باز مرا به سوی خود میخواند
💗خدایا همهٔ وجودم را از تو میدانم
و شاکر تو هستم
و با وجود همهٔ تنبلی و سستیام،
هرگز غیر از تو💖 کسی را نمیخوانم
💧«من» حتی در دعا کردن و ابراز نیاز
به سوی تو کوتاهی و سستی میکنم
💧ولی تو هرگز و در هیچ حالی
از خدایی خود و پاسخ به بندگانت،
دست برنخواهی داشت
🌷و همین است که من،
تو را شایستهء حمد و ثناء میدانم🌷
💧و با وجود کُندی در اطاعت
و گناه و کفران نعمت،
🌟بزرگی و بزرگواری و احسان تو
مرا وادار به نیایش و درخواست از تو میکند
🌷عطاهای تو پاداش نیست، لطف است🌷
💧بدون اینکه «من» مستحق آنها باشم💧
#ابوحمزه_ثمالی_
@ranggarang
💠#داستان
👈ماجرای خارج کردن تیر از پای مبارک حضرت امیر المومنین علیه السلام هنگام نماز
✍️هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین - حضرت علی علیه السّلام - حال اضطراب و تزلزل پیدا می کرد.
عرض می کردند شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید.
می فرمود: وقت امانتی که خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده.
در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب.
خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض کردند.
فرمود: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج کردند.
بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟
عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.
📗انوار نعمانیه، ص 342
🏴شهادت حضرت امام امیرالمومنین علیه السلام تسلیت باد
#ماه_رمضان
@ranggarang
🟢#داستان
👈 مراقب دینمان باشیم
روزي عقيل برادرحضرت امیر المومنین عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالي كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزي بده .
حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد .
عقيل اصرار ورزيد
امام به مردي گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار ، بگو قفل دكاني را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد .
عقيل در جواب گفت : مي خواهي مرا به عنوان دزدي بگيرند .
امام فرمود : پس تو مي خواهي مرا سارق قرار دهي كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟
عقيل گفت : پيش معاويه مي رويم ،
فرمود : خود داني
عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاي كمك كرد .
معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاي منبر برو بگو علي عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم. .
عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از علي عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولي از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت .
📚پند تاریخ ج 1 ص 180
@ranggarang
🟢#داستان
👈پذیرایی امام علی علیه السلام از مهمان فقیر
روزی مردی خسته و گرسنه وارد مسجد پیامبر شد و اظهار گرسنگی کرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کسی را به منزل خود فرستاد تا ببیند آیا امکان پذیرایی یک شب از او وجود دارد یا نه؟
فرد به خانه پیامبر رفت و خبر آورد که در خانه ایشان جز آب هیچ چیز برای پذیرایی وجود ندارد.
پیامبر رو به اصحاب خود کرد و فرمود: کیست که امشب این پیرمرد را نزد خود مهمان کند؟
صدایی آشنا بلند شد که: ای رسول خدا! من امشب او را مهمان خود، می کنم.
او امیر المؤمنین بود که مثل همیشه در کار نیک پیش گام شده بود.
پیرمرد به همراه امیر المؤمنین علیه السلام به راه افتاد و به خانه امام رفت.
امام، پس از راهنمایی مهمان به اتاق، نزد همسرش فاطمه علیهاالسلام رفت و پرسید: آیا در خانه غذایی هست؟
فاطمه با شرمندگی گفت:
ای اباالحسن! وعده ای غذا به اندازه یک نفر وجود دارد ولی ما مهمان را بر خود و فرزندان مقدم می داریم.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: پس بچه ها را بخوابان و غذا را بیاور
. فاطمه علیهاالسلام فرزندان را خواباند. امام سفره گسترد و چراغ ها را خاموش کرد و غذا را جلوی مهمان گذاشت. ایشان در تاریکی دهان خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است تا مهمان خجالت نکشد و هر چه می خواهد از غذا بخورد.
پیرمرد که بسیار گرسنه بود، در هنگام خوردن غذا، متوجه نشد که امام چیزی نمی خورد. او به خوردن ادامه داد تا غذای کاسه تمام شد.
سپس امام بستر خواب برای او گسترد و سفره را جمع کرد.
پیرمرد به بستر رفت و خوابید.
سحرگاه امام برای نماز برخاست و پیرمرد را بیدار کرد و به اتفاق، برای خواندن نماز صبح به مسجد رفتند.
وقتی به مسجد رسیدند، پیامبر با چشمانی اشکبار، در آستانه درب مسجد به انتظار آمدن امیر المؤمنین ایستاده بود.
وقتی امام به مسجد رسید، پیامبر او را در آغوش کشید و فرمود: یا اباالحسن! دیشب عرشیان شگفت زده از رفتار و ایثار تو گشتند و این آیه بر من نازل شد:
و یُؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ (حشر: ۹)
و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آن ها را بر خودشان مقدم می دارند.»
داستان پذیرایی امام علی علیه السلام از مهمان فقیر - حجت الاسلام دکتر رفیعی
@ranggarang