🌷 سلام امام زمانم
🌷 سلام پدر مهربانم
🌺 اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان ارواحنا فداه
سال ها؛
نه قرن هاست که کفه ترازوهایمان تعادل ندارد؛
با دستی خالی و ندار، دل هایمان پر از دل تنگی برای کسی است که او از ما دلتنگ تر است.......
کسی که باید باشد و نیست....
@ranggarang
اگر مردم میدانستند که در قبرها چه میگذرد ،
حتی یک گناه هم نمیکردند.
@ranggarang
🕋🔶️هشت عمل مستحق اهانت
🔴هشت نفرند که اگر مورد اهـانت قرار گرفتند، کسی جز خودشان را سرزنش نکنند:
۱ ـ کسی که به مهمانی و سفرهای رود که دعوت نشده است.
۲ ـ مهمانی که به صاحبخانه دستور دهد.
۳ ـ کسی که از دشمنانش خیر و نیکی بطلبد.
۴ ـ کسی که از فرومایگان انتظار فضل و نیکی داشته باشد.
۵ ـ کسی که در یک کار سرّی میان دو نفر وارد شود که او را وارد آن راز نکردهاند.
۶ ـ کسی که حکومت را سبک بشمارد.
۷ ـ کسی که جایی نشیند که شایسته آنجا نیست.
۸ ـ کسی که سخن خود را به کسی بگوید که از او حرف شنوایی ندارد.
رسول خدا (ص):
«ثَمانِیةٌ اِنْ اُهینُوا فَلا یَلُومُوا اِلاّ اَنْفُسَهُمْ:
اَلذّاهِبُ اِلی مائِدَةٍ لَمْ یُدْعَ اِلَیْها،
وَ الْمُتأمِّرُ عَلی رَبِّ الْبَیْتِ،
وَطالِبُ الْخَیْرِ مِنْ اَعْدائِهِ،
وَ طالِبُ الْفَضْلِ مِنَ اللِّئامِ،
وَ الدّاخِلُ بَیْنَ اَثْنِیْنِ فی سرٍّ لَمْ یُدْخِلاهُ فیهِ،
وَالْمُسْتَخِفُّ بِالسُّلطانِ،
وَالجالِسُ فیمَجْلِسٍ لَیْسَ لَهُ بِاَهْلٍ
وَالْمُقْبِلُ بِالْحَدیثِ عَلی مَنْ لایَسْمَعُ مِنْهُ.»
📚 من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۵
@ranggarang
👌 هشت گروه از همه منفورترند❗️
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هشت گروه در روز قیامت از همه خلق خدا منفورترند:
❶ دروغ گویان؛
❷ مستکبران؛
❸ آنانی که دشمنی برادران خود را در دل دارند؛ امّا در ملاقات با آنها خوشرو و گشاده رویند؛
❹ آنانی که وقتی به سوی خدا و پیغمبر دعوت شوند کُند باشند، وقتی که به سوی شیطان خوانده شوند سرعت گیرند؛
❺ هنگامی که به چیزی از مطامع دنیا مایل گردند، آن را به قسم خوردن جلب کنند و به دست آورند اگر چه حقی نسبت به آن نداشته باشند؛
❻ سخن چینان؛
❼ آنانی که بین دوستا جدائی اندازند؛
❽ کسانی که بر بی گناهان و درماندگان ستم کنند.
📚خصال ج۱ ص۱۶۹
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 استاد رائفی_پور
🌸 تا حالا با امام زمان (عج ) معامله کردی؟!
🌼 هرچی بیشتر یکی رو دوست داری، بیشتر بهش توجه میکنی.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
#منتظران_ظهور
#امام_زمان ❤️
@ranggarang
🟢 نماز یکشنبه های ماه ذیقعده
🔴 نمازی بسیار مجرب برای آمرزش گناهان
🔵 براى نماز در روز یکشنبه ماه ذیقعده روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. در فضیلت این نماز، آمده است:
🔺 که هر کس آن را بجا آورد:
1⃣ توبه اش پذیرفته مى شود
2⃣ و گناهانش آمرزیده مى گردد
3⃣ و سبب برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود،
4⃣ و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى راضى گردند
5⃣ و با ایمان از دنیا مى رود
6⃣ و قبرش براى او وسیع و نورانى گردد
7⃣ و پدر و مادرش از او راضى شوند
8⃣ و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند،
9⃣ ذریّه او نیز بخشیده شوند
0⃣1⃣ و روزى او وسیع گردد
1⃣1⃣ فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند
2⃣1⃣ و به آسانى جانش را بگیرد.
🌕 کیفیت نماز :
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمود که:
🛑 در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (دو رکعت دو رکعت) در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند; و بعد از اتمام نماز هفتاد مرتبه استغفار کند، سپس بگوید:
🔺 لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ
آنگاه بگوید:
🔺 یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُنُوبى، وَ ذُنُوبَ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.
📚 مفاتیح الجنان/اعمال ماه ذیقعده
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای نفرین حضرت نوح علیه السّلام..
خدا همه بنده هاشو دوستداره...حتی آدم بدها رو...
@ranggarang
🌺#پندانه🌺
هميشه بايد مراقب سه چيز باشيم:
وقتي تنها هستيم، مراقب افكار خود💫
وقتي با خانواده هستيم، مراقب اخلاق خود💫
و زماني كه در جامعه هستيم، مراقب زبان خود💫
💞#آرامشالهی💞
اللهم عجل لولیک الفرج
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسیم صبح
بوی عطرخوش زندگی میدهد
امروز تا میتوانی شادباش
محبت کن عشق بورز
وشکرگزار باش
امیدوارم صبحی شـاد
همراه با تندرستی
وسراسر عشق داشته باشید
صبحتـون زیـبـا
@ranggarang
آیتــ الله مجتهدے تهرانے ره:
💠در حلال و حرام وسواس باشید اما در نجاست و طهارت نه!!
🔸اگر کسے مےخواهد یڪ نمـاز با حال بخواند، باید غذای شبهه ناڪ نخورد و لااقل به این مهمانےهایی ڪه خمس نمےدهند و اهل رشوه و ربا هستند نرود...
❌مثل گربه نباشید گربه را دیده اید؟ چقدر احتیاط مےکند؟ توے کوچہ های قدیم اگر کمے آب جمع میشد ، گربه با احتیاط میگذشت تا خیس نشود ولی همین گربه وقتی میخواست ماهی بگیرد نصف بدنش را توی آب میکرد
🔹حالا خیلی ها اینجور هستند هی دستشان را آب میکشند اما وقتِ حلال و حرام هیچ چیز حالیشان نیست، مال صغیر را میخورند،
وقتی میگوئیم آقا این چلوکبابی که داری میخوری مال صغیره. میگوید ما علم نداریم پس اشکالی ندارد!
🔸چطور وقتی که دستت را میشویی و آب میکشی، نمیگویی ما علم نداریم، وسواس هستی! اما در حلال و حرام همه چیز را با گفتن یک «ان شاءالله حلال است» درست میکنی؟!
✍این موعظه ای بود که به شما کردم در حلال و حرام وسواسی باشید، اگر زیاد هم بخواهید مقدس شوید و وسواس بازی در آورید، شب باید سر گرسنه بر زمین بگذاری!
⚠️پس زیاد نه اما جاهایی که واقعاً میدانید که مال شبهه ناک است دست نگه دارید
@ranggarang
#داستان_
🌸ادامه #داستان حضرت ادریس🌸
چهارم
🍃مبارزه ادريس با طاغوت عصرش🍃
ادريس تنها به عبادت و اندرز مردم اكتفا نمى كرد، بلكه به جامعه توجه داشت كه اگر ظلمى به كسى شود، از مظلوم دفاع كند و در برابر ظالم، ايستادگى نمايد. به عنوان نمونه به داستان زير توجه نماييد:
در عصر او پادشاه ستمگرى حكومت مى كرد، ادريس و پيروانش از اطاعت شاه سر باز زدند و مخالفت خود را با او، آشكار ساختند، از اين رو آنها را ، به عنوان رافَضى (يعنى ترك كننده اطاعت شاه) خواندند.
روزى شاه با نگهبانان خود در بيابان، به سير و سياحت و شكار مشغول بود كه به زمين مزروعى بسيار خرم و شادابى رسيد، پرسيد: اين زمين به چه كسى تعلق دارد؟
اطرافيان گفتند: يكى از پيروان ادريس.
شاه صاحب آن ملك را خواست و به او گفت: اين ملك را به من بفروش. او گفت: من عيالمند هستم و به محصول اين زمين محتاجتر از تو مى باشم و به هيچ عنوان از آن دست نمى كشم.
شاه بسيار خشمگين شد، و با حال خشم به قصرش آمد، چون همسرش او را خشمگين يافت، علت را پرسيد و او جريان را بازگو كرد و با همسرش در اين مورد به مشورت پرداخت، و به اين نتيجه رسيدند كه رهنمودهاى ادريس، مردم را بر ضد شاه، پرجرأت كرده است.
همسر شاه كه يك زن ستمگر و بى رحم بود گفت: من تدبيرى مى كنم كه هم تو صاحب آن زمين شوى و هم مردم با تبليغات وارونه، رام و خام شوند.
شاه گفت: آن تدبير چيست؟
زن كه حزبى به نام ازارقه (چشم كبودها) از افراد خونخوار و بى دين تشكيل داده بود، به شاه گفت: من جمعى از حزب ازارقه را مى فرستم تا صاحب آن زمين را به اينجا بياورند و همه آنها شهادت بدهند كه او آيين تو را ترك كرده، در نتيجه كشتن او جايز مى شود، تو نيز او را مى كشى و آن سرزمين خرم را تصرف مى كنى.
ادامه دارد....
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آثارشگفت انگیز.....
نماز یکشنبه ماه ذیقعده
@ranggarang
عصر هایمان بیشک میتواند زیباتر باشند🌸
اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد✨
جای دوری نمیرود🌸
یک روز همین نزدیکیها
لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت،
شاید خیلی زیباتر..🌷
🌹 #عصرتون_بخیر_
@ranggarang
❎ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
👈🏻ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ،ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ
ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ
👈🏻ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ .
👈🏻ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ؛
👈🏻اﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ .
@ranggarang
عارفی را پرسیدند
زندگی به '' جبر '' است یا به '' اختیار "؟
پاسخ داد:
امروز را به '' اختیار'' است
تا چه بکارم
اما
فردا '' جبر '' است
چراکه به '' اجبار'' باید درو کنم
هرآنچه را که دیروز به ''اختیار'' کاشته ام
@ranggarang
💠 نقل #داستان طنز توسط آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه:
🖊 یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت.
شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بیزحمت یک دعا در گوش من بخوانید».
آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید».
حاج آقا گفت: «حلالت کردم».
چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانهاش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بیداد! خبری از پول و پاکت نیست.
عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کردهام».
#خواندنی
@ranggarang
#داستان
💠در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد.
▪️بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بیتفاوت از کنار تخته سنگ میگذشتند؛
▪️بسیاری هم غر میزدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است
و... . با وجود این، هیچکس تخته سنگ را از وسط برنمیداشت.
🔹نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد.
بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.
ناگهان کیسهای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود.
کیسه را باز کرد و داخل آن سکههای طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود:
🌸«هر سد و مانعی میتواند یک فرصت برای تغییر زندگی انسان باشد.»
@ranggarang
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_بیست_وهفتم
گفتم فرزانه حرفهایی که داره میزنه تمام معادلات و اطلاعات ما را داره بهم میریزه! من واقعا گیج شدم هنوز حرفم تموم نشده بود خانوم مائده اومد داخل عذر خواهی کرد و نشست.
بدون معطلی گفتم: لطفاً میشه این جمله تفکر پشت هر عمل را باز کنید! دقیقا منظورتون چه جور تفکر و چه جور عملیه؟
سری تکون داد و گفت: ببینید من قبل از ازدواجم هم اهل دعا و مناجات بودم هم اهل صبر و گذشت ولی چون هیچ تفکری پشتش نبود بعد از ازدواجم و گذشت زمان همراه با شرایط سخت دیگه نه خبری از دعا و مناجات بود نه خبری از صبر و گذشت و مهربونی!
چون احساس میکردم هدفم نابود شده ولی وقتی کتابها را می خوندم متوجه شدم صبری که همراه با تفکر باشه در مقابل یه بار اذیت دو بار اذیت سه بار اذیت و هر چند بار... دچار خشم نمیشه دنبال راه کار برای حل مسئله میره نه اینکه خودش رو ورشکسته حساب کنه!
خوب یادمه بعد از دوسال که دیگه کم کم با همسرم راجع به این مسائل صحبت می کردم یه بار بهم گفت: مائده جان فکر میکنی بدن انسان برای زنده موندن به چی نیاز داره؟ منم نگاه نامفهومی بهش کردم گفتم: معلومه آب و غذا!
گفت: برای اینکه انرژی بیشتری داشته باشه نشاط پیدا کنه چه تقویت کننده هایی خوبن؟
گفتم: چه سوالهایی می پرسی! خوب مثل میوه و نوشیدنی ها ی مفید خشکبار و از این جور چیزها..
دستم را گرفت تو دستش و گفت :حالا نفسم اگه به جای آب و غذا مدام بهش از این مدل تقویت کننده ها بدیم چی میشه؟! دستم تو دستش بود و گرمی دستاش حالم را خوب کرده بود گفتم: خوب مریض میشه دیگه!
چشم هاش خیره شد به چشمهام لبخندی زد و گفت: قربون چشمای خوشگل و معصومت برم، حالا روح ما برای ادامه حیات هم به آب و غذا به سبک خودش که میشه انجام واجبات و تر ک محرمات نیاز داره، تقویت کننده هاش هم برای انرژی بیشتر و نشاطش مستحباته که خوب هر کدومش جای خودش لازمه، ولی اگه قرار باشه به جای اصل وظیفه فقط مستحبات بهش بدیم خوب طبیعیه مریض میشه، خسته میشه...
من که تازه متوجه شدم چی داره میگه گفتم: قبول ولی چرا وظیفه ی من باید یه کاری باشه که نه ادامهی حیات روحمه! نه تقویت کننده اش!
من بدم میاد چون روحم را داره متلاشی میکنه! دور از اهداف منه و من را به اون چیزی میخوام نمیرسونه؟
دستم را محکم فشار داد و سرش رو انداخت پایین.... نمی دونم شاید اون لحظه به خودش فکر کرد شاید هم به من! به دوسال نقش بازی کردن از انجام کاری که دوست نداشتم!
بعد از چند لحظه سرش رو آورد بالا گفت: خانومم دوست نداشتن شما به خاطر نحوه ی فکر کردن به کاری که انجام میدادی هست، حالا بیا این بار یه جور دیگه به این قضیه نگاه کنیم ...
بعد خانم مائده نگاهی به ما کرد و گفت: البته تا جایی که حیا اجازه بده سعی می کنم بگم چون شاید کسی قبل از خوندن این مصاحبه مثل من دچار مشکلات اوایل ازدواج باشه و با شنیدن این حرفها متوجه اشتباهش بشه
من سری تکون دادم و گفتم: بفرمایید
ادامه داد همسرم گفت: مائده جان حتما می دونی خدا برای چه کارهایی گفته قبلش وضو بگیرید بعضی هاش مثل نماز، واجبه و بعضی هاش هم مثل مسجد رفتن مستحب درسته؟ سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم
گفت: عزیزدل من حتما باز هم می دونی این کارها مقدس هستن که خدا چنین توصیه ای کرده که با طهارت بریم سراغشون؟ گفتم: بله
گفت: حالا شما می دونستی تاکید شده قبل از روابط زناشویی توصیه کردن وضو بگیرید!
من چشمهام رو گرد کردم و گفتم جدی میگی!
لبخندی زد و گفت: صبرکن هنوز مونده...
درست کلمه به کلمه را یادمه
دستی کشید روی سرم و گفت: عشق من شما که اهل دعا و مناجات بودی حتما می دونی چه چیزهایی باقیات و صالحاته! چیزی نگفتم و صبر کردم ادامه بده
گفت: مثل حفر چاه آب، کاشت درخت و ... یکیشون فرزند صالح درسته! خوب حالا شما برا هر کدوم از قبلی ها که تلاش میکنی فکر میکردی عمل صالح داری
ولی به فعلی که ابتداش را با وضو توصیه کردن و بعد هم به اذن خدا فرزند صالح را در بر میگیره و در انتهاش هم بخشش کلی از گناهانه که برای بخشیده شدن هر یه دونه گناهمون چقدر باید اشک بریزیم وتوبه کنیم ولی خدا در همین یک فعل از ابتدا تا انتهاش رو برای شما ثواب مینویسه باقیات و صالحات عنایت می کنه و گناهان رو می بخشه
تا حالا اینجوری بهش نگاه کرده بودی؟!
سرم رو انداختم پایین و به جهل روزگاری که سخت برام گذشت فکر کردم چه فرصت های که من زجر روحی می کشیدم و چه فکرها که راجع به همسرم نکردم در حالی که همش می تونست من را پله پله به خدا نزدیک کنه...
فرزانه رو به خانم مائده گفت : شما گفتید اذیتتون میکرد زجر روحی تون میداد حتی از دعوا و کتک هم بدتر!
ولی تو این حرفها تون که فقط عشق موج میزد قضیه چیه؟
ادامه دارد..
#سیده_زهرا_بهادر
@ranggarang