🍃✍شعر قزوه برای روح بلند نادر طالبزاده
🔸حاج نادر! پرچمت بالاست
حاج نادر خاطراتت سبز حاج نادر پرچمت بالاست
سینه ات طوفانی و مواج، چشمهای آبیات دریاست
سهم تو از عاشقی بسیار، تا هنوز آن دیدهگان بیدار
چشم تو در چشمهای ما، دست تو در دستهای ماست
ایستادی در کنار ما با همان آرامش زیبا
خفتهای هرچند در تابوت، روح تو بشکوه و پابرجاست
تو نمردی، تو نمیمیری، قدس را از خصم میگیری
با تو و ما قدس کی دلتنگ، با من و تو قدس کی تنهاست
الوداع ای خاطرات سبز، الوداع ای راز و رمز عشق
میروی و یاورت الله، میروی و شافعت مولاست
ای ز نسل آفتاب و نور، روح تو با مجتبی محشور
ای شهید آرمان قدس، در دلت چون کربلا غوغاست
حاج نادر پاشو از تابوت، زود رفتی، بال وا کردی
هرکجا هستی خدا با توست، هرکجایی پرچمت بالاست
علیرضا قزوه
▪️ اولین سالگرد درگذشت حاج #نادر_طالب_زاده
@ranggarang
🌹یک دسته گل زیبا
🌹و یک دنیا سلامتی
🌹و یک عالمه آرزوی زیبـا
🌹تقدیم به شما عزیزان
🌹لحظههاتون
🌹شاد و پر از لبخند
#عصرتون_بخیر_ 🌹
@ranggarang
روزی روزگاری، بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالاهای گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است.
فکر می کنید آن مرد چه کرد؟ خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟
و یا اشک ریخت؟
نه...
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : خدایا می خواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود:
مغازه ام سوخت، اما ایمانم نسوخته است.
فردا باز هم شروع به کار خواهم کرد..
@ranggarang
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جهاد تبیین یک فریضه هست
⭕️ رهبرمعظم انقلاب و جهاد تبیین و جهاد ترکیبی دشمن
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو خیمه امام زمانت هستی؟
#امام_زمان
@ranggarang
✍امام صادق علیه السلام میفرمایند:
شخصی که جنب است چیزی نخورد و نیاشامد مگر آن که غسل کند و اگر غسل ممکن نبود وضو بگیرد و آب در دهان بچرخاند و سپس چیزی بخورد و بیاشامد.
📚وسایل الشیعه
@ranggarang
رنگارنگ 🌸
#داستان_ 💠داستان وصال عشق💠 💫قسمت سوم 👇👇 در اين هنگام، يکى از خريداران حاضر خواهد شد تا با ميل ور
💠وصال عشق💠
#داستان_
💫قسمت چهارم👇👇
بشر گويد: من تمام اوامر امام هادى (عليه السلام) را اجرا نمودم.
هنگامى که آن کنيز نامه را ديد وخواند به شدّت گريست وگفت: اى عمر بن يزيد! تو را به جان خودت سوگند! مرا به صاحب اين نامه بفروش.
او پس از سوگندهى سخت وبسيار، گفت: اگر مرا به او نفروشى خودم را خواهم کشت.
من با فروشنده بر سر قيمت گفت وگوى بسيار کردم تا او به همان مبلغى که مولايم به من داده بود راضى شد. پولها را به او دادم وکنيز را در حالى که شاد وخندان بود تحويل گرفتم، واز آنجا به همراه کنيز به خانه کوچکى ـ که در بغداد برى سکونت اختيار کرده بودم ـ بازگشتم.
کنيز در مسير راه آرام وقرار نداشت، همين که به منزل رسيديم نامه را از گريبان خود بيرون آورد وآن را مى بوسيد وروى ديدگان وصورت خود مى نهاد وبر تن خود مى کشيد.
به او گفتم: عجبا! نامه ى را مى بوسى که صاحبش را نمى شناسى؟
📚غيبة طوسى، ص 204 ـ 208، فى معجزات العسکرى (عليه السلام)
بحار الانوار، ج 51، ص 6، ح 10
ادامه دارد..
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی
✨در این شب زیبای بهـاری
🌸یک ذهـن آرام
✨یک تن سـالم
🌸یک شادی بی دلیل
✨یک خواب شیـرین
🌸یک خیـال راحت
✨یک خبـر خـوش
🌸یک خوشی از ته دل
✨نصیب دوستـان
🌸و عزیـزانم کن
#شبتون_بخیر_
@ranggarang