#روز_شمار_در_محرم
روز دهم
1. عاشورای حسینی و شهادت امام حسین علیه السلام و جمعی از خاندان و اصحابش.
2. پیوستن حربن یزید ریاحی به اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهادت وی.
3. آتش زدن خیمه ها و غارت اموال حرم حسینی توسط لشکریان ابن زیاد.
4. فرستادن سر مطهر امام حسین علیه السلام به کوفه در عصر عاشورا، توسط خولی ملعون.
5. قتل ابن زیاد در عاشورای ۶۷ق. به فرمان مختار.
6. برگزاری اولین ....
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@ranggarang
تربت امام حسین که در موزه کربلا نگه داری میشود و هرسال مصادف با روزعاشورا به رنگ خون در می آید...
به ابی انت و امی یااباعبدالله 🏴🏴
@ranggarang
#شام_غریب غریبان ڪربلاسٺ
#زینب بدون تو مهمان ڪربلاسٺ
چشم رباب به آغوش خالے اسٺ
اصغر شهید گلستانּ #ڪربلاسٺ
#شام_غریبان #محرم🥀
#گفتند_نیستاز_شبیلدا_درازتر🍂🥀
#پیداستکه_شامغریبان_ندیدهاند🍂
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️رفته ز دستم همهی هستیام ای خدا ...
🎙مداحی بسیار دلنشین و محزون حاج علی انسانی بمناسبت #شام_غریبان امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای من ازعاشورا
زمین وآسمون غمگینه
یه خواهری داره میبینه
یکی میشینه روی سینه😭😭💔💔
التماس دعا🤲😭
#عاشورا
#امام_حسین
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان هست..
@ranggarang
🌸استاد فاطمی نیا:
✅یک خشم فرو خوردن آدم را از هزار ✅رکعت نماز زودتر به خدا می رساند!
@ranggarang
⚫️مصرع شعر معروفی که حضرت علی علیه السلام به محتشم کاشانی آموختند!
(جالب و خواندنی)
✳️محتشم از شعرای متوسط الحالی بوده که علی الظاهر برادری هم داشته که در جوانی از دست می دهد و مرثیه هایی هم برای وی سروده است.
🌸شبی در عالم رویا حضرت علی(علیه السلام) را می بیند و حضرت از وی گله می کند که چرا فقط برای برادرش مرثیه گفته و برای حسین(علیه السلام) شعر نمی گوید!
💠محتشم ادب کرده و عرض می کند که خود را شایسته ی مقام شاعری آن حضرت نمی داند و ضمن این که اگر بخواهد شعری بگوید واقعا نمی داند از کجا باید شروع کند.
🌹حضرت مصرع اول را برای محتشم خوانده و می فرماید این گونه شروع کن:
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
🌟 و محتشم می گوید: یک مرتبه از خواب پریدم در حالی که زیر لب زمزمه می کردم: «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
🔴 محتشم شعر را بی وقفه ادامه می دهد تا به این مصرع می رسد که: «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» او اما برای ادامه ی این بیت تردید می کند.
❎ چون قاعدتا مصرع دوم باید به گونه ای عنوان می شد که خداوند را از این واقعه ملول و ناراحت نشان دهد،در حالی که ناراحتی و غم در خداوند راهی ندارد.
🔆 به همین دلیل از ادامه باز مانده و به ائمه متوسل می شود. تا در عالم رویا یا در بیداری به محضر امام زمان🌸 مشرف شده و مشکل را در میان می گذارد و از حضرتش برای ادامه ی شعر استمداد می کند.
❤️ حضرت به او می فرماید که این بیت را این گونه تکمیل کند:
❄️هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال
❄️او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال
و اینگونه حضرت بدون این که در مصرع اول دستی برده باشند، بیت را کامل می کنند به گونه ای که به محتوای آن هیچ گونه خدشه ای وارد نباشد.
🔵بدین صورت باید گفت در ترکیب بند محتشم کاشانی دو مصرع از دو معصوم علیه السلام نهفته است.
🌷مصرع اول شعر که از مولای متقیان امام علی است و مصرع بعدی که در بالا اشاره شد، از امام زمان(عج) است....
@ranggarang
🌹🍃"مختار: تو چرا از قافله عشق جا ماندي؟
🌹🍃کيان : راه گم کردم ابو اسحاق . . .
🌹🍃مختار : راه بلدي چون تو که راه را گم کند ؛
نا بلدان را چه گناه ؟!
🌹🍃کيان : راه را بسته بودند از بيراهه رفتم
هر چه تاختم مقصد را نيافتم !
وقتي به نينوا رسيدم خورشيد بر نيزه بود
مختار : شرط عشق جنون است
ما که مانديم ، مجنون نبوديم ."
@ranggarang
⚫️عاقبت مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی رفت!(بسیار زیبا)
♻️شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد.
⛔️هیچگاه در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت قصد زیارت داشت، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت مینمود.
💠 تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.
🔰سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهلبیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی.
❎ این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور میباشند و دستشان به حرم مطهر نمیرسد.»
✨آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.
🔵هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت میدانم و نهی از منکر واجب است.»
💥وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید.
🌟سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید...
🌺نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود میلرزید
🍃و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت میکرد تا این که وارد کفش کن شد.
💠دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.
🌷چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید.
🌷سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟
"آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟"
⚫️پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست...»
♦️مَن مات مِن العشق فقد ماتَ شهید...
🌺▪️به ابی انت و امی یا اباعبدالله الحسین...
📘منبع:داستانهای علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.
@ranggarang