🌴خاطرات کربلا🌾
کاروان عشق، در راه است...
از پیشگویی ها در مورد اتفاقات،شروع میکنیم تا به اتفاقات افتاده بر سر اهل بیت حسین بن علی (ع) و یارانش برسیم...
با ما همراه باشید هر شب در کانال
👇👇👇
@ranggarang
#خاطرات_
🌴خاطرات کربلا🌴
🚩قسمت بیست هفتم (عدم بیعت با یزید)
🌾رخدادهاى ميان امام حسین عليه السلام و وليد براى بيعت گرفتن
📔الإرشاد :
حسين عليه السلام نزد وليد رفت و مروان بن حكم را آن جا ديد، وليد خبر مرگ معاويه را به حسين عليه السلام داد و ايشان استرجاع گفت.
سپس نامه يزيد را قرائت كرد و دستور يزيد را براى بيعت گرفتن از ايشان، ابلاغ نمود.
آن گاه حسين عليه السلام فرمود: «گمان نمى كنم كه تو از بيعت پنهانى من قانع شوى؛ بلكه مايلى آشكارا بيعت كنم تا مردم بدانند».
وليد گفت: بله.
آن گاه حسين عليه السلام فرمود: «پس تا فردا در اين باره بينديش».
وليد گفت: با نام خدا باز گرد تا به همراه جمعيت مردم نزد ما بيايى.
مروان گفت: به خدا سوگند اگر اينك حسين از تو جدا شود و بيعت نكند، ديگر چنين فرصتى به دست نخواهى آورد، مگر آن كه كشته ها بين شما زياد شوند. اينك وى را حبس كن تا از نزد تو خارج نگردد، مگر اين كه بيعت كند يا گردنش را بزنى.
حسين عليه السلام در اين هنگام برخاست و فرمود: «تو - اى پسر زن كبودْچشم - مى خواهى مرا بكشى، يا او [مى خواهد چنين كند]؟ به خدا دروغ مى گويى و گناه مى كنى».
پس بيرون آمد، در حالى كه دوستانش او را همراهى مى كردند تا به منزل رسيد.
📚الإرشاد : ج ۲ ص ۳۳
روضة الواعظين : ص ۱۸۹
📙المناقب ابن شهرآشوب :
وقتى حسين عليه السلام بر وليد بن عُتبه وارد شد و نامه را خواند فرمود: «من با يزيد بيعت نمى كنم».
مروان گفت: با امير مؤمنان بيعت كن.
حسين عليه السلام فرمود: «واى بر تو ! بر مؤمنان دروغ بستى چه كسى او را امير آنان كرد؟».
مروان به پا خاست و شمشير كشيد و رو به وليد گفت: دستور بده پيش از آن كه از خانه بيرون رود، گردنش را بزنند و خونش بر عهده من !
گفتگوها بالا گرفت.
در اين هنگام نوزده تن از خاندان حسين عليه السلام در حالى كه خنجر به دست داشتند، داخل خانه شدند و حسين عليه السلام با آنان از خانه بيرون رفت.
📚المناقب ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۸۸
📘الفتوح :
حسين عليه السلام بر وليد بن عُتبه وارد شد و بر او سلام كرد.
وليد جوابى نيكو داد و ايشان را نزد خود نشاند...
وليد گفت: تو را براى بيعت فرا خواندم؛ چرا كه مردم بر يزيد توافق كرده و بيعت نموده اند.
حسين عليه السلام فرمود: «كسى همچون من، پنهانى بيعت نمى كند. دوست دارم بيعت به صورت آشكار و در حضور مردم باشد.
فردا كه مردم را براى بيعت فرا خواندى ما را نيز به همراه آنان فرا مى خوانى تا بيعت همه يكباره باشد».
وليد به وى گفت: اى ابا عبد اللَّه!
سخنى نيكو گفتى و جوابى در شأن خودت دادى، من هم در باره تو همين گمان را داشتم.
پس اينك به اذن خدا برگرد تا فردا به همراه مردم نزد من آيى.
مروان بن حكم گفت: اى امير ! اگر او اينك از تو جدا شود، ديگر بيعت نمى كند و تو هرگز بر او دست نخواهى يافت و نمى توانى بيعت بگيرى، پس اينك او را حبس كن و مگذار بيرون رود، مگر آن كه بيعت كند، وگرنه گردنش را بزن.
[راوى] مى گويد: حسين عليه السلام به مروان رو كرد و فرمود: «واى بر تو اى پسر زن كبودْ چشم! تو فرمان به قتل من مى دهى؟ به خدا سوگند دروغ مى گويى! به خدا سوگند، اگر يكى از مردم چنين قصدى با من كند، زمين را از خونش سيراب مى كنم، قبل از آن كه اقدامى كند و اگر تو چنين مى خواهى، قصد كشتن من كن، اگر راست مى گويى!».
[راوى] مى"گويد: آن گاه حسين عليه السلام به وليد بن عُتبه رو كرد و فرمود: «اى امير ! ما خاندان پيامبر و معدن رسالت و محلّ رفت و آمدِ فرشتگان و جايگاه رحمتيم، خداوند [امور را] با ما آغاز كرد و به ما ختم فرمود، يزيد مردى فاسق، مى گسار، آدمكُش و داراى فسق آشكار است.
كسى مانند من با مانند يزيد بيعت نمى كند، بايد فردا شود و ببينيم كدام يك از ما براى خلافت و بيعت سزاوارتر است».
[راوى] مى گويد: كسانى كه بر درِ خانه بودند، صداى حسين عليه السلام را شنيدند، خواستند در را بگشايند و شمشير برهنه سازند كه حسين عليه السلام به سرعت نزد آنان رفت و به آنان دستور داد به منزل خود برگردند و خود نيز به خانه باز گشت.
📚الفتوح : ج ۵ ص ۱۳
مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى : ج ۱ ص ۱۸۳
ادامه دارد
@ranggarang
❤️عشق یعنـے نـام زیبای حسین
▪️عشق یعنـے نوڪری پای حسین
❤️عشق یعنـے مادر آقا حسین
▪️عشق یعنـے سرورت باشد حسین
#شبتون_حسینی
@ranggarang
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سرآغازِ، آغازهاست
الهی به امید تو
#سلام_صبحتون_بخیر_
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_ارباب_
@ranggarang
#مولای_مهـــــربانم_سلام❤
ما را هر روز امید آمدنت
چشم از خواب بیدار می کند
ما را بِرَهان
از این پلک های مدام
بیا که دیگر خوابمان نبرد،
که دیگر چشم بر نداریم از نگاهت.
#أللَّھُـمَ_؏َـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج_
@ranggarang
🔴 دراحوالقیامت
روز قيامت روزى است كه هر فردى را بلند مى كنند تا همه او را ببينند،
آن وقت منادى ندا مى كند:
هركس به اين شخص حقّى دارد بيايد؟
آنگاه طالبين حقوق به او رو مى آورند، كسانى را كه شايد اصلاً خودش احتمال نمى داده حقوقشان را اداء نكرده است ، اطرافش را مى گيرند.
✘آبروى كسى را ريخته ،
✘يا غيبت كسى را كرده ،
✘مال كسى را خورده
✘ يا به كسى بدهى داشته و فراموش نموده ، از او مطالبه حق مى كند,بيچاره بايد از حسنات خود به آنها بدهد.
در روايات آمده كه ؛ براى يك درهم مال ، هفتصد ركعت نماز مقبول را بايد بدهد، ديگر مصيبت از اين بدتر؟
در صورتيكه حسناتش تمام شود، بايد در مقابل از گناهان صاحبان حقوق بردارد و بار آنها را سبك تر نمايد.
قيامت به قدرى سخت است كه برادر از برادر و پسر از پدر و مادر از پدر، زن از شوهر و شوهر از زن فرار مى كند، از ترس اينكه نكند حق خود را مطالبه كند.
📚حقایقے از قرآن ، ص ۱۹
@ranggarang
🔴نتیجه وحدت و اتحاد بین مردم!!(حتما بخونید)
خاطره ی یک مهندس نفت:
ﺳﺎﻝ ۸۱ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﺪﻡ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺴﻠﻮﯾﻪ.
ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ، ﻣﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻤﻮﻥ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ سوشی ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺳﻮﺷﯽ ﻣﻬﻤﻮﻧﻢ ﺑﺎﺷﯽ.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺼر ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻦ.
ﺧﻮنش ﯾﻪ ﮐﺎﻧﮑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺷﺖ، ﺣﻤﺎﻡ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ، ﮐﻮﻟﺮ ﺍﺳﭙﻠﯿﺖ و...
ﯾﻪ ﻇﺮﻑ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﺯﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺧﯿﻠﯽ !
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ( ﮐﻮﺟﻮ ) ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﮑﻼﺗﯿﻪ؟ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺍﺳﺖ!
گفت: ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺁﻭﺭﺩﻡ.
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﺎﺭﮐﺖ ﺷﮑﻼﺕ خوشمزه نمیخری؟
گفت:
ﻣلﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺭﻭﺯﯼ ۱۶ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﺭﺩ،ﺑﺎﺑﺖ ۸ ساعتش ﻣﺰﺩ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ۸ﺳﺎﻋﺖ دیگشو ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﺗﺎ ﮐﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺸﻪ...
۲ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻓﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮊﺍﭘﻦ ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻢ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﻮﻇﻔﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪﻡ ﺭﻭ ﺗﻮ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﻢ.
ﻣﻦ ﻧﯿﻮﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﮑﻼﺕ ﺑﺨﺮﻡ.
من ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻟﻄﻒ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺭﻭ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﻢ …
ﻣﻦ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻡ مالیات و ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﺮﺝ کنم...
ساکت شدم! ﺩﺭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۱ﻣﺘﺮ ﻭ ۶۵ ﺳﺎﻧﺘﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩ ﺭﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ.
ﮐﺪﻭﻡ یکی از ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺣﺎﺿﺮﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺴﻠﻬﺎﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻩ ﺑﺮﺳﻦ؟
ﮐﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ تغییر رو از خودمون شروع کنیم، ﻧﮕﯿﻢ ﺍﻭﻝ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ؟
چرا تحت تاثیر شبکه ها و کانالهایی که از خارج کنترل میشن و چشم دیدن پیشرفت ایران شیعه و ایرانی رو ندارن،محصولات ایرانیمونو میکوبیم و بهشون میخندیم؟
چرا از آلمان و ژاپن یاد نمیگیریم که بعد از جنگ از محصولات ضعیف خودشون حمایت میکردن، ولی از کشورهای دیگه حتی کفش نمیخریدن تا در پیشرفت کشورشون شریک باشن و الان پیشرفتشون در دنیا به کجا رسیده...
از خودمون و اطرافیانمون شروع کنیم..
@ranggarang
🌼حکایت خوبان
✍سید مهدی قوام روضه خوانی که پاکت روضه خوانی اش را به زنان بدکاره میبخشید.
روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده روضه خوان میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه باخود میگفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن فاحشه ای منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن بد کردار گذشتیم ، حاجی زد بروی شانه ام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم ، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن بد کاره ، سرش را پایین انداخت ، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن فاحشه با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم...
📙 روایتی آزاد از زندگی سید مهدی قوام
#کار_قشنگ
@ranggarang
از شهـید بابایی پرسیدند :
عباس جان چه خبر ؟
چہ کار میکنی؟
گفت : به نگهـبانی دل مشغولیم
که غیر از خدا کسی وارد نشود
#تلنگر
شهید #عباس_بابایی
@ranggarang
🌷امام سجاد(علیه السلام) :
✍ هر کس در هیچ کاری به مردم امید نبندد و همه کارهای خود را به خدای عزوجل واگذارد، خداوند هر خواسته ای که او داسته باشد اجابت کند.
📚 کافی ، ج۲ ، ص۱۴۸
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆صحبتهای مهندس ستاری
🔥 سخنرانی بسیار عالی
زشت است، دنیا را بهزانو درآوردهایم،
اما از چند جوجه شهوتران بترسیم..
✌️🪴 حضور مؤمنین در جامعه،
بهراحتی گناهکاران را منزوی خواهد کرد
❌ ثمره خون #شهدا را منحصر نکنیم
در مسجد و هیئت و حرم
#حجاب
@ranggarang
✍به خاطر فتنه های آخرالزمان ناراحت و نگران نباشید،
باید انقدر اتفاقات سخت و عجیب غریب بیفته تا غربال بشیم و نقابهای یک عده دروغگوی فتنه گر که قلب و وجودشون با اسلام و دین نیست، کنار بره...
#امام_زمان
@ranggarang
فرزانگی
دانش، میوهی حکمت است و درستی یکی از شاخههای آن است.
حکمت، گمشدهی هر انسان با ایمان است که آن را فرا میگیرید اگر چه از دهان منافقان باشد.
دل، چشمهی حکمت است و گوش، محل ورود آن میباشد.
حکمت درختی است که در دل میروید، و بر زبان میوه میدهد.
حکمت را شعار خود قرار بده و آرامش را بپوش، که این دو زینتِ خوبان است.
آغاز حکمت ترک لذتهاست، و عاقبتِ آن بیزاری از هر چیز نابود شدنی است🌺🍃
🌟غررالحکم و دررالکلم🌟
@ranggarang
داستانِ کوتاه :
📖 شکایت از روزگار
مفضل بن قیس، سخت در فشار زندگی واقع شده بود.
فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی، او را آزار می داد.
یک روز در محضر امام صادق (علیه السلام) لب به شكایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح كرد.
گفت فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا كنم؟
فلان مبلغ خرج دارم و راه درآمدی ندارم.
بیچاره شدم، متحیرم، گیج شده ام.
به هر در بازی می روم، به رویم بسته می شود.
در آخر از امام تقاضا كرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از كار فروبسته او بگشاید.
امام صادق (علیه السلام) به كنیزكی كه آنجا بود فرمود برو آن كیسه اشرفی را كه منصور برای ما فرستاده بیاور.
كنیزک رفت و فورا كیسه اشرفی را حاضر كرد.
آنگاه به مفضل بن قیس فرمود در این كیسه چهارصد دینار است و كمكی است برای زندگی تو.
گفت مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود.
امام فرمود بسیار خب، دعا هم می كنم، اما این نكته را به تو بگویم، هرگز سختی ها و بیچارگی های خود را برای مردم تشریح نكن.
اولین اثرش این است كه وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شكست یافته ای.
در نظرها كوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود.
منبع: بحارالانوار، جلد 11، صفحه 114
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️کربلا بر شیعه نامکشوف نیست ... حکمتش جز امر به معروف نیست
🎙شعرخوانی دلنشین مرحوم آقاسی در رابطه با امر به معروف
@ranggarang
در راه رسیـدن به تـو گیرم که بمیرم
اصلا به تـو افتاد مسیـرم که بمیرم :)
#3۰_روز تا #اربعین🏴
@ranggarang
🟩 تا کنون بیش از ۱۳ هزار کرمانی برای پیاده روی اربعین ثبتنام کردهاند
✅ مدیر حج و زیارت کرمان گفت: نامنویسی از زائران و متقاضیان سفر به کربلا در ایام اربعین حسینی از سوم مرداد ماه ۱۴۰۲ آغاز شده است و تا روز ۱۳ مرداد ماه ۱۳ هزار و ۶ نفر از استان کرمان برای پیادهروی اربعین در سامانه سماح ثبتنام و مبلغ بیمه مدنظر را پرداخت کردهاند.
◀️ متقاضیان سفر اربعین حسینی باید با مراجعه به سامانه سماح به نشانی samah.haj.ir برای ثبت نام خود اقدام کنند.
@ranggarang