eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.4هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
8 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
روی هرپله که وایستی خدا یه پله ازت بالاتره نه بخاطر اینڪه ازت بزرگتره بخاطراینکه دستتو بگیره(: @ranggarang
🌹اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری،به تو بگوید نگران نباش و غصه های بدهی هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم، ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می بخشد و راحت می شوی! 🌷خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته:الیس الله بکاف عبده ( آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش کافی نیست؟ ) 💐یعنی ای بنده من، برای همه ی کسری کمبودهای دنیوی و اخروی ات من هستم.این سخن خداوند مهربان چقدر انسان را راحت میکند و به او آرامش می بخشد؟! 🌺لذاست که خداوند متعال فرمود: الا بذکرالله تطمئن القلوب🌺 @ranggarang
اگر هنگام سختی با تعجب از خود میپرسید پس خدا کجاست؟! به یاد داشته باشید که همیشه یک معلم هنگام گرفتن آزمون سکوت میکند....؛ @ranggarang
🍀بنده ای به خدا گفت: اگرسرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم؟ 🍀خداوندگفت: شاید در سرنوشتت نوشته باشم "هر چه دعا کند" 🍀دعـــــاهايتان مستــجــاب آمیـــــــــــن @ranggarang
✅شخصی از خدا دو چیز خواست… یک گل و یک پروانه… اما چیزی که به دست آورد یک کاکتوس و یک کرم بود. غمگین شد. با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد. چند روز گذشت. از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و آن کرم تبدیل به پروانه ای زیباشد. اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او اعتماد کنید. 💞خارهای امروز گلهای فردایند.💞 @ranggarang
👌پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری می رود پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو دختر نمیدهم. چند روز بعد پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود. پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر می گوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند دختر گفت: پدرجان،مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎ @ranggarang
چه بسا اتفاق بدی که خیر و صلاح شما در آن باشد :) و چه بسا اتفاق خوبی که خیر شما در آن نباشد. :) امام علی (ع) @ranggarang
چه بسا اتفاق بدی که خیر و صلاح شما در آن باشد :) و چه بسا اتفاق خوبی که خیر شما در آن نباشد. :) امام علی (ع) @ranggarang
🌱حکایت مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده‌های شما نماز می‌خواند؟» چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم. خودم نماز آنها را می‌خوانم.» مرد گفت: «خوب، لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!» چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله‌ای زمزمه کرد و گفت: «نمازش تمام شد!» مرد که تعجب کرده بود، گفت: «این چه نمازی بود؟» چوپان گفت: «بهتر از این بلد نبودم.» مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده‌ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!» مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده است. چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم: خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می‌زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می‌کنی؟» د_یک_گوسفند_میزدم_زمین @ranggarang
فرشته از خدا پرسید: مردمانت مسجد می سازند... نماز می خوانند... چرا برایشان باران نمی فرستی؟؟!! خدا پاسخ داد: گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای بی سقف بازی می کند... تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند، آسمان من سقف آنهاست... پس اجازه بارش نمی دهم! "خدایا نانی ده که به ایمانی برسم نه ایمانی که به نانی برسیم" @ranggarang
چه بسا اتفاق بدی که خیر و صلاح شما در آن باشد :) و چه بسا اتفاق خوبی که خیر شما در آن نباشد. :) امام علی (ع) @ranggarang
اگر هنگام سختی با تعجب از خود میپرسید پس خدا کجاست؟! به یاد داشته باشید که همیشه یک معلم هنگام گرفتن آزمون سکوت میکند....؛ @ranggarang
🍀بنده ای به خدا گفت: اگرسرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم؟ 🍀خداوندگفت: شاید در سرنوشتت نوشته باشم "هر چه دعا کند" 🍀دعـــــاهايتان مستــجــاب آمیـــــــــــن @ranggarang
روزی مردی زیر سایه‌ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت: خدایا! همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوته‌ای به این کوچکی می‌رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی! همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد. مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت: خدایا! خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمی‌کنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود . @ranggarang
چه بسا اتفاق بدی که خیر و صلاح شما در آن باشد :) و چه بسا اتفاق خوبی که خیر شما در آن نباشد. :) امام علی (ع) @ranggarang
روی هرپله که وایستی خدا یه پله ازت بالاتره نه بخاطر اینڪه ازت بزرگتره بخاطراینکه دستتو بگیره(: @ranggarang
روی هرپله که وایستی خدا یه پله ازت بالاتره نه بخاطر اینڪه ازت بزرگتره بخاطراینکه دستتو بگیره(: @ranggarang
چه بسا اتفاق بدی که خیر و صلاح شما در آن باشد :) و چه بسا اتفاق خوبی که خیر شما در آن نباشد. :) امام علی (ع) @ranggarang
روی هرپله که وایستی خدا یه پله ازت بالاتره نه بخاطر اینڪه ازت بزرگتره بخاطراینکه دستتو بگیره(: @ranggarang
🌱حکایت مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده‌های شما نماز می‌خواند؟» چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم. خودم نماز آنها را می‌خوانم.» مرد گفت: «خوب، لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!» چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله‌ای زمزمه کرد و گفت: «نمازش تمام شد!» مرد که تعجب کرده بود، گفت: «این چه نمازی بود؟» چوپان گفت: «بهتر از این بلد نبودم.» مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده‌ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!» مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده است. چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم: خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می‌زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می‌کنی؟» د_یک_گوسفند_میزدم_زمین @ranggarang
روی هرپله که وایستی خدا یه پله ازت بالاتره نه بخاطر اینڪه ازت بزرگتره بخاطراینکه دستتو بگیره(: @ranggarang