فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 هر چی که بخوای بهترِشو
بهت میدم ...
🎙 سخنرانی استاد مسعود عالی
@ranggarang
🍃🍂ســرگذشـــت ارواح
ســــــرگردان بـــــ😱ــــرزخ🍃🍂
#قسمــــت 〖بیست_ودوم〗
🔰در شهر «محبّت»
رسیدیم به منزلگاه و هر کدام در حجرهای از قصور عالیه (کاخهای بلند) که از خشتهای طلا و نقره ساخته بودند، منزل نمودیم. اثاث هر منزل از هر حیث مکمّل بود و نظافت و نقوش و ظرافت آنها چشمها را خیره و عقلها را حیران میساخت و خدمه اش بسیار خوشصورت و خوشاندام و خوشلباس و در اطراف برای خدمتگزاری در گردش و طواف بودند، که:
وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ، إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً، وَإِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَمُلْکاً کَبِیراً؛
⇦ و بر گِرد بهشتیان برای پذیرایی نوجوانانی که زیبایی شان جاودانه است، میگردند که هرگاه آنان را ببینی، گمان میکنی مروارید پراکندهاند و هنگامی که به آنجا بنگری [سرزمینی از] نعمت و کشوری پهناور میبینی.
من از کسانی که خدمت مرا میکردند، خجالت میکشیدم. نظرم به آیینه بزرگی افتاد، خود را به مراتب اجمل و ابهی و اجلّ (زیباتر و پر فروغتر و باعظمت تر) از آنها دیدم. در آن هنگام سکینه و وقار و بزرگواری مرا فرا گرفت و به جلال خود متّکی شدم.
گویا شب شد، چراغ برق های هزار شمعی از سر شاخههای درختان روشن شد و از میان برگهای درختان به قدری چراغ برق روشن گردید که حدّ و حصر نداشت و تمام باغات قصور عالیه را از روز روشنتر کرده بود.
از روی تعجّب با خود گفتم: خدایا! این چه کارخانهای است که این همه چراغ روشن نموده است!
شنیدم کسی تلاوت نمود:
مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکوةٍ فِیها مِصْباحٌ، المِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ، الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَلا غَرْبِیَّةٍ، یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ، نُورٌ عَلی نُورٍ؛
⇦ مَثَل نور خداوند، همانند چراغدانی است که چراغی در آن نهاده باشند و آن چراغ در بلوری است و آن بلور مانند ستاره درخشان باشد که از درخت پربرکت زیتون افروخته شود، نه شرقی است و نه غربی [و در کمال اعتدال است]به گونهای که نزدیک است روغن آن بدون تماس با آتش [و بدینسان] روشنی بر روشنی است.فهمیدم که این انوار از شجره آل محمّدعلیهم السلام است و این شهر و منزلگاه مسافرین را «شهر محبّت» میگفتند و محبّین اهل بیتعلیهم السلام، آنهایی که محبّتشان به سر حدّ عشق رسیده، اینجا منزل میکنند و سَکَنه (ساکنان) و مسافرین در این شهر و قصور عالیه «ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» ؛ خندان و خوشحال. بودند و به ذکر حمد حقّ و درود و مدح ولیّ مطلق (امیر المؤمنین علیعلیه السلام) اشتغال داشتند، و اصوات آنها بسیار جاذب و دلربا بود، و ما با حال امنیت وکمال مسرّت بودیم و در سر درِ این شهر به خطّ جلی نوشته بودند:
💫حبّ علیّ حسنة لا یضرّ معه سیّئة💫
دوستی علیعلیه السلام حسنهای است که با وجود آن هیچ گناهی به انسان ضرر نمیرساند
⏮ادامه دارد...
#سیاحت_غرب
@ranggarang
بِسمِاللّٰهالرَحمـٰنالرَحیـم
مهربان پروردگارم
شکوفایی روزت را سپاس میگویم
که تاریکی شب را پایان میبخشد
و تاریکی شب را نظاره گرم که هیاهوی روز را سرانجام است؛
روزی را که پیش رو دارم به تومیسپارم
از من انسانی بساز که خودت میخواهی،
تا کاری را انجام دهم که تو میخواهی
به درون قلبم نفوذ کن
و همه ی خشم، ترس و درد درونم را دور کن
روحم را جانی تازه ببخش و ذهنم را آزاد کن
به زندگیم برکت ببخش و ذهنم را روشن کن...
ای مهربانترینم
#سلام_صبحتون_بخیر_
@ranggarang
❤️رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_ارباب_
@ranggarang
#سلام_امام_زمانم
چشمانم از سر صبح قدمهای تو را میجويند
يابن امیرالمومنین من به گوشه چشمی از جانب شما اميد بسته ام...
اميد، وقتي به خاندان شما باشد...
"نااميدی"، كلمه ای گنگ میشود
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج_
@ranggarang
چند جمله ناب👌
اگر به میهمانی گرگ میروی سگت را همراهت ببر
قله ای که چند بار فتح شود؛
بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود !
مواظب دلت باش...!
گاهی لب های خندان بیشتر از
چشم های گریان”درد”می کشند ...
پایِ "معرفت" که میاد وسط
“دستِ “خیلیا کوتاه میشه...!
وقتی حرف راست میزنید
فقط انسان هایی از دستتان عصبانی می شوند
که تمام زندگیشان بر دروغ استوار است ..
یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا بگیرنت...
اگه خودتو بگیری میندازنت !
مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم
اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند :
معذرت میخوام ...
مزرعه را موریانه خورد،
ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم
،لعنت به این حماقت!
آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار
نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند ..
“زمان” وفاداری آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” ...
@ranggarang
١٠ پند نورانی وارزشمند از امام رضا (علیه السلام) :
*اول:*
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خداوند خوشحال تان کند.
*دوم:*
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود.
*سوم:*
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیر در امور دنیا و آخرت در آن گرد آمده است.
*چهارم:*
به روزیِ اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
*پنجم:*
بهترین نوع صله رحم خودداری از آزار خویشاوندان است.
*ششم:*
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.
*هفتم:*
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند و پاداش می دهد.
*هشتم:*
حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمد و آل محمد بدون آن پذیرفته نیست.
*نهم:*
از بخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.
*دهم:*
بسیار مراقب کردار خود باشید تا مورد تهمت و اتهام قرار نگیرید، که در آن صورت حق ملامت ندارید.
📚 تحف العقول، صفحه۴۴۳
@ranggarang
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸هر کاری، به دست هرکسی صورت نمی گیرد🔸
با خودتان فکر نکنید که ما مثلاً کوچک هستیم، چطور می توانیم این کارهایی که بزرگان کردند را بکنیم؟
👈 این حرف را نزنید. اگر مخلص باشید، خدا کار را می دهد به دست شما. 👌
🍃چرا ما می گوییم وقتی که حجرالاسود بعد از سیل از جایش کنده شده بود و می خواستند سر جایش بگذارند، هرکس حجر را می گذاشت می افتاد تا اینکه پیغمبرمان توانست آن را سر جایش بگذارد؟ این معنایش چیست؟
💯 معنایش اینست که هر کاری، به دست هرکسی صورت نمی گیرد.
💯برای هر کاری، اهلی ساخته اند.
طلبه اگر روح پیدا کند، این مثل این است که می تواند حجرالاسود را سر جایش بگذارد و حجر هم بایستد.
@ranggarang
❤️امام علی علیه السلام
💚سرزمین ها با
🤍وطن دوستی
❤️آباد شده اند...
📗تحف العقول صفحه ۲۰۷
@ranggarang
🔴 در زمان غیبت باید چنین باشیم
🔵 امام باقر علیه السلام فرمودند:
🔺 صبر و پایداری كنيد بر اجرای واجبات و ترک گناهان
🔺 صبر و مقاومت داشته باشید در برابر دشمنتان
🔺 و آماده و حاضر باشيد برای امامتان كه در انتظار او هستيد.
📚 الغيبه للنعماني ص ۲۷
#امام_زمان
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕غیبت های که میکنیم گناه یا خیال میکنیم گناهه..
#پیشنهاد_دانلود
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمان چیز عجیبیست ؛ می دود...
جلو میرود...
آدمهای دوست داشتنی زندگیت را
عوض میکند !
بعضی ها یا تغییر می کنند یا حقیقت
درونشان مشخص می شود!
زمان ؛ دیر یا زود به تو ثابت خواهد
کرد که کدامشان ماندنی اند و کدامشان رفتنی!
من دعا می کنم...
زمان بگذرد و دنیا پر شود از آدمهای واقعی...
آدمهایی که نه زمان آنها را عوض می کند نه زمین!
@ranggarang
امیرالمؤمنین عليه السلام:
ميوه خردمندى، رهانيدن جان از زرق و برق دنيا است
رَدعُ النَّفسِ عَن زَخارِفِ الدُّنيا ثَمَرَةُ العَقلِ
📚غررالحكم حدیث 5399
@ranggarang
قال امام صــادق علیهالسلام:
ڪسی ڪه خـــود را بــرای روزی خانوادهاش به زحمت میاندازدو ڪــــار میڪند مانند رزمـــنده است ڪه در راه خــــدا میجنگد...
📚ڪـافی ج ۵ ص ۸۸
@ranggarang
اگر میخواهید قوی باشید
صبر پیشه کنید
فهیم و عاقل باشید
هرکسی می تواند گستاخ باشد
اما قدرت واقعی
در محبت وادب نهفته است...
@ranggarang
حکایت نقش دو شیردر بالای ایوان نقارهخانه در صحن عتیق حرم امام رضا ع چیست؟
🔸در این صحنه مردی با ریش و سبیلی بلند،سری تراشیده و لباس سفید برزمین افتاده و دو شیر بر او مسلط شدهاند. یک شیر سر او را در دهان دارد و شیر دیگر کمر و پهلوی مرد را میدرد. چشمان و دهان مرد از وحشت باز مانده است
اما ماجرای این شیرها:بعدازجریان اقامه نماز باران در #مرو توسط حضرت رضا ع و بارانی که بلافاصله باریده شد آن هم در فصل تابستان، محبوبیت امام دربین مردم چندین برابرشد.مامون تلاش کرددرمجلسی این ابهت امام ع را بشکند؛
🔸نقل شده است که مأمون در مجلسی که بدین منظور،ترتیب داده بودفردی به نام حمیدبن مهران را مامورکردتابابی ادبی، امام ع را به سحر و عوام فریبی متهم کرده، از ایشان طلب کندکه معجزه نموده، شیرهای روی پردۀ بالای سرمامون را زنده کنندتااورابخورند.
🔸امام رضاع بلافاصله به نقش شیرهای روی پردۀ پشت سرمأمون اشاره کرده،فرمودند:این ملعون را ببلعید.بیدرنگ،تصاویر به صورت دو شیرزنده ظاهر شدند و او را بلعیدند، به طوری که کوچکترین اثری از وی باقی نماند. بعد دوباره با اشاره امام ، به جای خود برگشتند.
🔸مأمون که از این صحنه به شدت ترسیده بود، گفت: الحمد لله که خداوند ما را از شر حمید بن مهران نجات داد! سپس گفت: یابن رسول الله؛ خلافت متعلق به جد شما رسول الله است و بعد از او شما سزاوار آن هستید. اگر میخواهید، من اکنون خلافت را به شما واگذار کنم.
امام فرمودند:
«من اگر خلافت را میخواستم، به تو مهلت نمیدادم. ولی خداوند به من امرفرموده که تورابه حال خود رها کنم»
📔عیون اخبارالرضاع شیخ صدوق ج۱ ص۱۸۳
@ranggarang