#قصه_شب
گروه سنی3تا9سال
🐞🕊پرنده و کفشدوزک 🕊🐞
📚یکی بود یکی نبود.
در یک جنگل بزرگ و سرسبز و پردرخت همه حیوانات شاد و خندان در کنار هم زندگی می کردند.
پرنده کوچولو هم جیک جیک کنان این ور و آن ور می پرید و دوست داشت تمام اطرافش را بشناسد. خلاصه پرنده کوچک قصه ما به همه قسمت های جنگل سر میزد و دنبال چیزهای جالب و جدید می گشت، چون خیلی کنجکاو بود.
یک روز پرنده کوچولو داشت در جنگل قدم می زد که ناگهان روی یک بوته برگ سبز یک عالمه دانه قرمز دید. با کنجکاوی جلو رفت تا ببیند که این دانه های ریز چیست؟ اول فکر کرد خوردنی است. سرش را جلو برد و یک نوک به آن زد، اما یک دفعه آن دانه قرمز از روی برگ سبز بلند شد و به هوا رفت.
جوجه کوچولو که خیلی ترسیده بود، دوید و پشت شاخه درخت ها پنهان شد. بعد از مدتی که گذشت این طرف و آن طرف را نگاه کرد و یواش یواش از پشت شاخه ها بیرون آمد و دوباره به همان سمت بوته ها نگاه کرد و همان دانه های قرمز را دید که روی برگ ها در حال حرکت هستند.
پرنده کوچولو خیلی تعجب کرده بود و با خودش گفت: آخه اینها چی هستند که می توانند هم راه بروند و هم به آسمان بروند. پرنده کنجکاو دوباره کم کم جلو آمد تا بهتر ببیند. اما دوباره یکی از دانه های قرمز به سمتش حمله ور شد. پرنده کوچولو هم دوباره پا گذاشت به فرار و زیر برگ های درختان خودش را پنهان کرد.
پرنده کوچک صبر کرد تا اوضاع آرام شود و یواشکی اطراف را نگاه کرد، ولی این بار خبری از دانه های قرمز نبود.
روز بعد پرنده کوچک جغد پیر را دید و با او احوالپرسی کرد. جغد پیر گفت: جوجه کوچولو، تو از من سوال داری؟
پرنده کوچولو گفت: جغد پیر از کجا فهمیدی؟ جغد گفت: از قیافه ات فهمیدم، چون خیلی نگران و متعجب هستی!
پرنده کوچک گفت: من دیروز چند تا دانه قرمز دیدم روی برگ های سبز که هم راه می رفتند و هم پرواز می کردند. من از آنها خیلی ترسیدم.
جغد پیر با تعجب گفت: چی! مطمئنی فقط قرمز بود؟
جوجه گفت: بله قرمز بود.
جغد گفت: یعنی خال های سیاه هم رویش نداشت؟
جوجه گفت: نه نه نداشت.
جغد گفت: این دفعه که دیدی بیشتر دقت کن و نشانی هایش را به من بده تا بهتر راهنمایی ات کنم.
صبح روز بعد پرنده کوچولو که از خواب بلند شد، بعد از این که خستگی اش را درکرد، ناگهان دوباره یکی دیگر از آن دانه های قرمز را دید و جلو رفت تا بیشتر نگاهش کند. اما دانه قرمز ترسید و جیغ بلندی کشید و فرار کرد و گفت: وای وای من رو نخور… من رو نخور… پرنده کوچولو که دید دانه قرمز ازش خیلی ترسیده است به دنبالش دوید.
بالاخره هر دوی آنها خسته شدند و گوشه ای نشستند. پرنده کوچولو رو کرد به دانه قرمز و گفت: من نمی خواستم بگیرمت فقط می خواستم نگاهت کنم. راستی اسمت چیه؟
دانه قرمز گفت: من یک کفشدوزک هستم و می دانم که پرنده ها دشمن ما هستند.
پرنده کوچک گفت: من که به تو کاری نداشتم، تو خودت فرار کردی. من می خواستم باهات دوست بشوم.
کفشدوزک خندید و گفت: چه چیزا تو با من دوست بشی؟ تو که می خواستی من را بخوری؟
پرنده کوچولو گفت: نه تو اشتباه می کنی ما می توانیم با هم دوستان خوبی باشیم.
کفشدوزک گفت: نه پرنده ها دشمن ما جانورها و حشرات هستند. پس من باید از تو دوری کنم.
پرنده کوچولو گفت: من به تو قول می دهم که هیچ وقت نخورمت. چون من هم دوستی ندارم می خواهم دوستان خوبی برای هم باشیم. در همین موقع بود که ناگهان یک پرنده دیگر به سمت کفشدوزک حمله ور شد و او را شکار کرد.
👈انتشار دهید
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
اقا من صبح سلام کردم هیچی
اومدم مدرسه کارم زیاد بود
نگو معاونها میرفتن اردو
اومدن از من بخاطر جذبه ی زیاد🤣
خواستن امروز معاون باشم
هیچی دیگه
نرسیدم کاری بزارم
انشالله ظهر جبران میکنم
جواب پی وی هم میدم
روز پرکار و شلوغی دارم
میام از پست معاونی هم براتون تعریف میکنم
😂❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دایره رو بشناسیم با هم
#خاله_غزاله
#مفاهیم_ریاضی
#پیش_دبستانی
#دایره
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خب قراره با هم با اعضای صورت آشنا بشیم
#مفاهیم_علوم
#خاله_غزاله
#پیش_دبستانی
#چشم
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یه تمرین مخصوص سایه
حتما از سایه های ایجاد شده در کلاس استفاده کنید
با نور یا سایه ها بازی انجام بدین
تازه بازیش هم رایگان😂
#بازی
#سایه
#مفاهیم_علوم
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خب یه درخواستی داشتیم
چند روز بود گفته بودن
الان پیداش کردم میزارم
با اینکه مونده هنوز مبحث سایه رو خودم نگفتم
چرا سایه تشکیل می شود؟
سایه چیست ؟
سایه زمانی تشکیل میشود که جسم کدر در مقابل منبع نور قرار میگیرد. وقتی نور به جسم کدر میتابد و نور از آن رد نمیشود درپشت جسم کدر سایه تشکیل میشود.
#خاله_غزاله
#پیش_دبستانی
#مفاهیم_علوم
#سایه
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
خب الان که در خدمتتون هستم
حنجره تعطیله 😒
پا 😨
کمر😭
اعصاب🦧
هی زنگ تفریح شد ما رفتیم بچه بردیم
اوردیم
هی اقا ندو
جانم ندووووووو 😒
کلاه شو نگیر 😏
کاپشنش رو ول کن😐
زنگ تفریح پیش دبستان 😍
زنگ تفریح کلاس اول و دوم😅
زنگ تفریح کلاس سوم و چهارم😨
و این بود انشای من از امروز .
سابق ما ۶۰۰ تا بچه رو میفرستادن با هم حیاط مدرسه 😎
چطوری انقدر نمیترسیدن🤔
یا موقع تعطیلی ،در مدرسه رو باز میکردن ،
هوراااااا همه رو میریختن بیرون😂😂😂😂
ایده های جالب مُهر و شابلون که میتونید با رول دستمال کاغذی یا میوه های غیرقابل مصرف و کمی گواش اجرا کنید.
این خیلی سرگرمی جالبی هست.
برای بچه ها چاپ بزنید و بعدش بگید این دایره مثلا چی میتونه باشه؟
جوجه، کره زمین،چرخ ماشین، خورشید و.....
برای تثبیت دایره و زنگ خلاقیت یا نقاشی خلاقتون
#خاله_غزاله
#نقاشی
#خلاقیت
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
#ترجمه_چند_سوره_قرآن_با_شعر_کودکانه
#شعر_قرآنی
#شعر_سوره_حمد
سپاس برای خداست
خدایی که بی همتاست
بخشنده و مهربان
خالق هر دو جهان
ما او را می پرستیم
از او یاری می گیریم
به ما عنایت نما
ما را هدایت فرما
راهی که راه خوبهاست
نه بد راه گمراهان
ما بنده ی او هستیم
وقتی تو غم اسیریم
نشون بده راه راست
نه راه زشت شیطان
🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷
#شعر_سوره_مسد
تبت یدا ابی لهب
جهنمیست ابی لهب
دشمن پیغمبر ماست
بد جنس و پست و بی حیاست
لنگه ی او همسرشه
اون زنی که بار می کشه
خار بیابون بار اوست
آزار خوبا کار اوست
طنابی داره از مسد
سینه ی او پر از حسد.
🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷
#شعر_سوره_فیل:
کی بود کی بود ابرهه
چیکار می کرد تو مکه
اون آدم خیلی بد
سوی مکه حمله کرد
یک لشگر فیل داشت
یک سپاه عظیم داشت
می رفت به سوی مکه
تا که بکوبه کعبه
چی شد چی شد یکباره
بارون سنگ می باره
یه عالمه ابابیل
اومد رو لشگر فیل
تو پاهاشون سنگ داره
با دشمنا می جنگه
چی شد چی شد نتیجه
دشمنا نابود شدن
خاکستر و دود شدن
سوره ی فیل نازل شد
قصه ی ما کامل شد.
🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷
#شعر_سوره_عصر:
به عصر قسم خورد خدا
تو این سوره ، بچه ها
می کنه آدم زیان
اگه نباشه ایمان
کارهای خوب که باشه
خدا هم راضی می شه
توکل کن بر خدا
صبور باشید تو کارها
همیشه و هر کجا
باشید یه یاد خدا
🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷🔖
#شعر_سوره_ناس:
بگو که ای خدایا
پناه من تو هستی
تویی که راه خود را
به روی من نبستی
پروردگار انسان
ای خدای مهربان
پناه می آرم به تو
از حمله های شیطان
🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷
#شعر_سوره_همزه:
بچه ها چه قدر عزیزه
این سوره همزه
وای به حال عیبجویی
مسخرگی زورگویی
دل به دنیا سپردن
جمع کردن و سپردن
دنیا میشه بهانه
انگار که جاودانه
وقت حساب کتابه
عاقبتش عذابه
جهنمه نصیبش
پس نخوریم فریبش
🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷
#شعر_سوره_ماعون
چه سوره ای بچه ها
لنگه نداره هیچ جا
ماعون اسم یه ظرفه
که توش هزار تا حرفه
کسی که دین نداره
تو خوبی کم میاره
سر سفره که چیده
یتیمو راه نمیده
نماز اگه میخونه
میخواد کسی ببینه
وای وای وای به حالش
چون میگه بی خیالش
🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷🔖🌷
#شعر_سوره_انشراح
گفته شده بچه ها
در این سوره ی زیبا
خدا به ختم رسل
داده صبر و تحمل
در یاری مصطفی
برداشت بار او را
نام قشنگ او را
بالا برده تو دنیا
که بعد هر مکافات
آسان شود مشکلات
پس به خدا رو کنیم
با او گفتگو کنیم
#خاله_غزاله
#قران
#سوره
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
اینم شعر سوره های قرانی
راستش اینم چند روز بود قولش رو داده بودم
دیگه الان گذاشتم براتون .
اخ ای ام خسته😅
خیلی خسته 😪
شام دارین ای مربیان و معلمان سر در گوشی ؟
یا نه رویداد هفته و گشنه پلو با خورشت دل ضعفه دارید؟
اخ کاش یه امکانی بود اینجام میشد کامنت گذاشت 😅 والا بخدا
راستش دوستان و همکاران
کانال من یه کانال با کارهای تولید شده ی خودم
یا گزیده ی کارهای خوب و بدرد بخور هست.
بخاطر همین در طول روز کار زیاد ارسال نمیشه که مربیان و همکاران و مادران عزیز هم وقت کنند مطالعه کنن و ببینن اصلا بدرد میخوره یا نه 🌱
خوشحال میشم مثل همیشه ،نظراتتون رو برام ارسال کنید و کارهای خوبی که دارید یا میبینید برام بفرستید تا در کانال استفاده کنیم.
منتظر نظراتتون هستم.
با تشکر 🌈
@Ghmema
هدایت شده از اشعار کودکانه#کپیآزاد
شعر 🌺 آدابِ غذا خوردن
🌸 زِ بسم اللهِ رحمنِ الرحیم است
🍃 که از ما دور شیطانِ رجیم است
🌼 خدایِ پاک را چون میپرستم
🍃 تمیز و پاک میشویَم دو دستم
🌸 کنون که سفره و نانم مهیاست
🍃 غذاخوردن به دستِ راست زیباست
🌼 بَرَم نامِ خدایِ حیِ سبحان
🍃 خورم اندک نمک آغاز و پایان
🌸 سرِ سفره سخن هرگز نگویم
🍃 زخنده لقمه افتد در گلویم
🌼 نظر بر لقمههای کوچکِ خویش
🍃 کنم تا شُکر گویم ازعدد بیش
🌸 اگر من حرمتِ نان جا بیارم
🍃 کجا ظرفِ غذا برآن گذارم
🌼 اضافی مانده هایِ رویِ میزم
🍃 برایِ کفتر و گنجشک ریزم
🌸 همیشه خوردنِ کم مستحب است
🍃 که پرخور جایگاهش در مَطَب است
🌼 بفرمانِ علی مولایِ عالَم
🍃 خورم اول نمک پایان آن هم
🌸 سرِسفره بخوانم این دعا را
🍃 خدایا دِه شِفا مَرضایِ مارا
🌸 کنم من باز هم شکر الهی
🍃 که دارم چون محمد پادشاهی
🌼 بگویم یا محمد یا محمد
🍃 دعاکن تا که مهدیَت بیاید
🌼شودعالَم همه پر ناز ونعمت
🍃همه ازمرد و زن شاد وسلامت
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر سلمان آتشی
#آداب_غذا_خوردن
#شعر_کودکانه
#اشعار_کودکانه_سلمان_آتشی
#آموزشی_تربیتی
@ashaarekoodakaneh
راستی تو کانالمون یه شاعر محترمی هم عضو هستند که برای کودکان و پیش دبستانیا شعرهای قشنگ و جدیدی میگن
امروز برای من دو تا رو فرستادن بسیار زیبا بودن
شما هم استفاده کنید.
#شعر_کودکانه
#شعر_مرغ_سرخ_پا_کوتاه
🐔🐔🐔🐔🐔🐔🐔🐔
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود
یه مرغ سرخ پا کوتاه، افتاد توی مزرعه راه
مزرعه سبز و قشنگ، درخت و گل رنگ و وارنگ
به دنبال دونه می گشت، مزرعه بود مثل یه دشت
هرجا که یک دونه می دید، با نوکش اونو بر می چید
خوردن دونه عالی بود، جا دونی فردا خالی بود
با خود می گفت این پا کوتاه، هر روز می افتی توی راه؟
این بیخودی یه کاره، بکن یه فکر چاره
یک هو میون گندما، دانه ای چید مثل طلا
گندمو برچید از زمین، گفت به خودش بخت و ببین
میرم که گندم بکارم، حاصل اونو بردارم
با خوشحالی قدم زنون، این مرغ خوشبخت زمون
اومد کنار مزرعه، با قد قدا گفت به همه
میخوام که گندم بکارم، حاصل اونو بردارم
آی کی میاد گندم کاری، آی کی میاد گندم کاری
آی کی میاد، آی کی میاد، آی کی میاد، آی کی میاد
پیش سگه رفت، واق و واق و واق
آقا سگه گفت : من نمیام
پیشی خپلی تپل مپلی بد بیکاری، میای به یاری بکنی کاری
اما پیشی گفت:من نمیام
کوآ کوآ اردک خوب، صبح تا غروب میون جوب
کاری بکن یاری بکن، با من هم آوازی بکن
بیا که گندم بکاریم، حاصل اونو برداریم
اردکه گفت :من نمیام، آهای گاو زرد که نداره درد
با زور زیاد یاری میاد، گاو نازی کرد با خاک بازی کرد
با کرشمه گفتمن نمیام
مرغ پا کوتاه، باز افتاد به راه
گفت:خیلی خوب دانه می کارم، در دل خاک دانه می ذارم
آفتابی تابید، بارانی بارید، گندم پا گرفت
دانه تو خوشه، کم کم جا گرفت
مرغ پا کوتاه، باز افتاد به راه
گفت: کی میاد بریم درو، آی کی میاد بریم درو
باز سگه گفت: من نمیام، گربه گفت: من نمیام
اردکه گفت من نمیام، باز گاو گفت من نمیام
داس و گرفت لای پرش، نگاهی کرد دور وبرش
دید کسی نیست درو کنه، گندمارو ولو کنه
گندمو خرمن میکنم، هر کاری بود من می کنم
باز دوباره مرغ قشنگ، بال زد و وایساد سر سنگ
گفت: قد قدا یاری کنید، بیایید وهمکاری کنید
گندمارو هوا کنید، کاه و از اون جدا کنید
باز سگه گفت:من نمیام، گربه گفت: من نمیام
گندم و آرد کرد پا کوتاه، آرد و الک کرد پا کوتاه
آرد و خمیر کرد پا کوتاه، خمیر و نون کرد پا کوتاه
بوی نون داغ وتازه، چرا در خانه بازه
نون لذیذ وتازه، مرغه به خودش می نازه
اردکه گفت:من نون می خوام، گربه گفت:من نون می خوام
باز سگه گفت، باز گاو گفت من نون میخوام
گفت روز کار کجا بودین؟ که ناگهان پیدا شدین؟
روزی که روز کار بود، زحمت و کار به بار بود
هی داد زدم یاری کنید، بیایید و همکاری کنید
زحمت که بود فراوون، نون نمیدم براتون
نون مال جوجه هامه، نوش جون بچه هامه
🐔🐔🐔🐔🐔🐔🐔🐔🐔
👈انتشار دهید
#خاله_غزاله #قصه_شب
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مفاهیم ریاضی با هم تمرین کنیم
#باز_بسته
#مفاهیم_ریاضی
#خاله_غزاله
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯
سحر خیزان عزیز
امروز ما سفال داریم 😍😅
هم خوبه
هم اوووف قراره۴۴ تا کار از کلاس بره بیرون
خدا قوت پهلوان
#کاربرگ
#باز_بسته
╭─┅─•°• 🍃🌸🍃• °•─┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3864854727C12a1bf7982
╰─┅─•°•. 🍃🌸🍃•° •─┅─╯