#معرفی_کتاب
قسمت اعظم رمان داستانی طوفان دیگری در راه است از زبان زنی به نام زینت روایت می شود که در گذشته خواننده و رقاص بوده ولی بنا به دلایلی توبه کرده و تبدیل به یکی از بندگان مقرب خدا می شود.
شاید بتوان داستان این کتاب را مصداق جمله ی معروف «راه های رسیدن به خداوند به تعداد مخلوقات اوست» دانست.
#بریده_کتاب
فکر می کنم دچار حالتی شبیه «دوست داشتن» شده باشم! نمی توانم اسمش را بگذارم عشق.
برای این که به قول همیشه ی تو، عشق ساده نیست. ولی دوست داشتن چرا!
کافی است که تو دختری را تصادفاً در یک مهمانی ببینی و قیافه اش به دلت بنشیند و بخصوص چاله ای که موقع خندیدن، روی گونه اش می افتد توجهت را جلب کند.
با کمی پررویی جلو بروی و با قدری پررویی بیشتر، سر صحبت را باز کنی و در همان چند دقیقه اول، متوجه شوی که او هم تصادفاً از تو خوشش آمده و از دیدنت خوش وقت شده و تو هم از خوشحالی بخندی و همزمان با دست به دنبال چاله ای بر روی صورتت بگردی تا علت علاقه و جلب توجه او را هم به خودت پیدا کنی. و البته مهم نیست اگر پیدا نکنی!
مهم این است که به گفتگو ادامه دهی و آخر شب، او را تا منزلش -یعنی بیرون منزلش- همراهی کنی...
#طوفان_دیگری_در_راه_است
#سید_مهدی_شجاعی
#جوان
@ketabkhoobe
🦋@rangirangia 🦋