فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#محبت_اعضا❤️❤️
سلام فاطمه جون خوبی گلم؟طاعاتتون قبول باشه.سال خیلی خوبی رو واستون آرزومندم..امیدوارم خوشبخت و عاقبت بخیر باشی نازنین بانو.. کانال داری خیلی سخته ولی شما به نحو احسن انجامش میدی گلم..حتی اگر کانال ۱۰تا ادمین هم داشته باشه بازم سخته..ممنون که وقت میزاری و کانال رو اداره میکنی.به درد دلامون به خوشی هامون و ناراحتی هامون گوش میکنی و با دیگران به اشتراک میزاری..سال خوبی داشته باشی عزیزم در کنار خانواده خوشبخت و عاقبت بخیر باشی..هرچی از امام رضا میخوای بگو واست دعا میکنم تا به خواسته دلت برسی.از اعضای کانال هم کمال تشکر دارم که با صبوری منتظر متن های خودشون هستن.به هر حال ادمین های کانال هم ربات نیستند و انسان هستند اونا هم زندگی دارند و گاهی فرصت نمیکنند که به همه کامنت ها رسیدگی کنند.پیشاپیش سال نو بر همه عزیزان مبارک.. دعا گوی همه شما هستم..🌹🌺♥️
در آخر هم یک تشکر ویژه دارم از همسر عزیزم سید یاسر که با همه اخلاقیات خوب و بد من کنار میاد و همیشه حمایتم میکنه و تنها کسی که تو زندگیش هست منم.. ازش ممنونم که همیشه پشتم هست و دوستم داره.. منم خیلی زیاد دوسش دارم..درسته زندگی گاهی بالا پایین داره ولی این همسران هستند که باید کوتاه بیان و ما هرجور شده باهمدیگه کنار میاییم.منو همسرم زنو شوهر نیستیم مثل تو دوتا رفیق هستیم که هیچوقت پشت همو خالی نمیکنیم. امیدوارم همیشه شاد و خوشبخت باشیم و در کنار هم پیر بشیم..
واسه عاقبت بخیری و خوشبختی همه شما عزیزان هم دعا میکنم.. 🤲🌹
لیلا خاتون از گلبهار خراسان رضوی♥️🌺
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 صدای گلی اومد و کیمیا و سبحان هر دو همزمان به سمت صدا برگشتن گلی ترلان و ال
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
آروم سرش رو برگردون و نگاهی به کیمیا کرد
کیمیا هم نگاهش به او بود
ولی تا نگاه سبحان رو دید سعی کرد خودش رو به اون راه بزنه
زود نگاهشو دزدید
سبحان از این که کیمیا هم به او نگاه می کرد خوشحالی در دلش جوشید و امیدوار شد
دکتر میرزاده شروع به تدریس مبحث جدید کرد
و بر عکس کلاس های قبلی بیشتر از همه نگاهش به کیمیا بود
و در آخر خانم
_ دادگر میتونید بیاید این قسمت رو توضیح بدید
کیمیا پاشد و دلش میخواست بگه نمیشه
ولی همیشه از رفتن به روی سن و کنفرانس خوشش میومد
ولی نمیدونست الان بگه من نمی تونم
الان دیگه نه
رفت و سعی کرد چشماشو از سبحان بدزده
دکتر میرزاده به صورت کیمیا خیره شده بود
سبحانم از طرفی از نگاه دکتر عصبانی میشد
از طرفی از دیدن لطافت های کیمیا به وجد میومد
تو دلش میگفت چطور تا به امروز همچنین گنجی رو ندیده بودم
کیمیا تو دلش به خودش نهیب زد این روزها هم میگذرد
دو تا شون رو نبین
شروع کرد به کنفرانس و همه چیزهایی که حتی تدریس هم نشده بود ولی کیمیا میدونست رو توضیح میداد
درست مثل یک استاد ماهر داشت کنفرانس می داد
همه این مباحث رو سبحان بهتر از کیمیا میدونست
ولی غرق در افکار خودش بود
کیمیایی که روز اول دانشگاه دیده بود کجا و این کیمیا کجا
کلاس که تمام شد بچه ها دور استاد جمع شده بودند و استاد مشکلاتشون رو توضیح میداد
کیمیا و گلی از کلاس خارج میشدند که استاد گفت...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
❈ 📢 یک خبر خوب برای فردا 💌 ❈
🌸 پنجشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۲🌸
🌷 #فروردین :در شرايط جدیدی قرار خواهی گرفت كه بايد دست به انتخاب جديدی بزنی. اگر عاقبت کار را در نظر بگیری، انتخابت موجب سرافرازی تو میگردد.
🌻 #اردیبهشت :نگران نباشید. وسوسهها و ترديدها را از خودت دور کنید تا بتوانید با اميد به آينده، هر كاری را شروع كنید.
💐 #خرداد :بعد از يك دوره آشفتگی ، اوضاع آرام خواهد شد. وقتی كه اين طوفان فرونشست میتوان با ابتكار عمل بيشتری برای رسيدن به موفقيت تلاش كرد.
🌹 #تیر : موقعيت كاری يا تحصيلی خاصی برايت به وجود میآيد كه هم آينده ماليت را تامين خواهد كرد و هم در آن با افراد مختلف آشنا میشوی و چيزهای زيادی از آنها میآموزی. برای رسيدن به موقعيت اقتصادی و اجتماعی مناسب، توسعه روابط رمز موفقيت توست.
🥀 #مرداد :رفته رفته درهای تازهای به روی تو گشوده خواهد شد. كسی پيدا میشود كه بدون هيچ چشمداشتی حاضر است به تو كمك كند. اين كمكها را بايد ارج نهاد و راه موفقيت خود را هموار كرد.
🌼 #شهریور :مسئوليتهای تازهای به تو واگذار میشود كه بايد آنها را دقيق و درست انجام داد. اعتبار تو به وظيفهشناسی توست. اگر اين اعتبار را مثل يك سرمايه در نظر بگيری و آن را افزايش دهی، حتما به پاداش چشمگيری میرسی.
🌷 #مهر: امروز شانس با تو خواهد بود اما آيا تو هم با آن همراهی؟ گاهی اوقات خوشبختی در خانهای را میزند و چون جوابی نمی.شنود، به ناچار آنجا را ترك میكند. پس حواست را جمع كن و از موقعيت بدست آمده استفاده كن.
🌻 #آبان: ارتباطاتتان گسترده خواهد شد. داشتن يك ارتباط خوب، يك سرمايه ارزنده و نوعی هنر است. اگر توانایی برقراری روابط درست و موفقی داشته باشید، در برنامههای خود موفقتر خواهید بود.
💐 #آذر:به فكر ايده يا ابتكار جديدی برای تغيير شرايط زندگی خود و اطرافيان هستی و میخواهی روح تازهای به زندگی تزريق كنی.
🌹 #دی: تحت حمایت قرار گرفته و به امنیت و آسایش میرسی.
🥀 #بهمن: از غم و غصه رهایی یافته و سر و سامان میگیرید.
🌼 #اسفند: فردا به یک مهمانی دعوت خواهید شد یا یک ملاقات غیرمنتظره خواهید داشت.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 آروم سرش رو برگردون و نگاهی به کیمیا کرد کیمیا هم نگاهش به او بود ولی تا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
خانم دادگر لطف میکنید یه ده دقیقه دیگه تشریف بیارید اتاق بنده
کیمیا خجالت زده گفت چشم
و همراه گلی از کلاس خارج شد
در سالن منتظر استاد شد
سبحان داشت خودخوری میکرد
از این که رقیبش اینقدر خوبه و از قضا سابقه بهتری نسبت به سبحان داره ناراحت بود
به هر بهانهای شده دوستاشو پیچوند
تا تنها بمونه
استاد تند و تند توضیح داد و با یک معذرت خواهی از دانشجوها راهی اتاق شد
استاد میرزاده عضو هیئت علمی بود و برای خودش اتاق جدا داشت
گلی با نوک آرنج محکم به پهلوی کیمیا که خیره به سرامیک های سالن بود زد
_کیمیاد چرا ماتم گرفتی
کیمیا به خودش اومد و گفت
_ گلی سبحان از کلاس بیرون اومد
گلی با لبخند بدجنسانه گفت
_نه پسرمون منتظر و داره تو رو نگاه میکنه
تورو خدا جون گلی با لبخند به اتاق دکتر برو
بزار این یکم اذیت بشه
یکم خوشحال بشیم
استاد داره میره
کیمیا نگاهش کرد
استاد پله هارو بالا رفت
چون اتاقش طبقه دوم بود
موقع خروج از کلاس با کیمیا چشم تو چشم شدن و هر دو همزمان لبخند کوچکی زدند
و این لبخند مثل خنجری به قلب سبحان خورد
کیمیا مقنعه اش را مرتب کرد و به گلی گفت
_ گلی مرتبم
گلی نگاهی اول به صورت کیمیا کرد
بعد نگاهی به تیپش و گفت
_ نه دختر مشکی پوش دانشگاه
فقط بیا بریم سرویس بهداشتی یکم لباتو رژ بزنم
از بس کنفرانس دادنی لبتو زبون کشیدی رنگ و رو رفته شده
_ نه نمیخواد تابلو میشه
_نمیشه کیمیا کم رنگ میزنم نگران نباش..
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️🌺
راز های نگهداری قلمه درآب🌿
برای نگهداری قلمه ها در آب به این نکات توجه کنید👇
۱) آب ظرف قلمه را هفته ای ۱ بار تعویض کنید و بهتره از آب جوشیده سرد استفاده کنید چون آب مونده باعث گندیده شدن گیاه میشه👌
۲) ته قلمه ها با كف ظرف در تماس نباشه👌
۳) برای پیشگیری از قارچی نشدن گیاه از یک تکه زغال یا چوب دارچین در ظرف قلمه ها استفاده کنید👌
۴) قلمه ها تاریشه دار نشدن در نور زیاد پنجره جنوبی قرار ندید👌
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ما یَصنَعُ الصّائِمُ بِصیامِهِ إذا لَم یَصُن لِسانَهُ وَ سَمعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَه؟
🔅 روزه دار با روزه اش چه می خواهد بکند،وقتی زبان و گوش و چشم و اعضایش را (از گناه) حفظ نکند؟
📚 دعائم الاسلام
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ ۚ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۹﴾
🔸 آری آدمی (ناسپاس) چون رنج و دردی به او رسد ما را به دعا میخواند و باز چون (آن رنج و عذاب را برداشتیم و) نعمت و دولت به او دادیم گوید: این نعمت دانسته (و به استحقاق) نصیب من گردید. (چنین نیست) بلکه آن امتحان وی است و لیکن اکثر مردم آگه نیستند.
💭 سوره: زمر
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭 دعای روز دهم ماه مبارک رمضان
✨ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْفَائِزِينَ لَدَيْكَ
وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ إِلَيْكَ بِإِحْسَانِكَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ
🔅 اى خدا مرا در اين روز از آنان كه بر تو توكل كنند و نزد تو فوز و سعادت يابند قرار ده
و مرا از آنان كه مقربان درگاه تو باشند قرار ده به حق احسانت اى منتهاى آرزوى طالبان
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
جزء ١٠.mp3
14.66M
🔸 تلاوت دلنشین جزء ١٠ با صدای زیبای استاد:
✨ #معتز_اقایی
🔸 با استماع به تلاوت زیبای قرآن و صدای دلنشین این استاد، دل و روح خود را منور گردانید. 🤍
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#شربت_نعنایی 😍😋
شربت نعنا یه نوشیدنیِ سنتی و اصیل هست که با نعنا یا عرق نعنا با آب و شکر درست میشه
شکر: ۱ کیلو
آب دو و نیم لیوان(۵۰۰ میلی لیتر)
نعنا پاک کرده: ۳۰۰ گرم
آب لیمو: ۲ق.غ یا جوهر لیمو ۱ق.چ
اول نعنا رو میشوریم و بعداز اینکه آبش رفت دسته میکنیم.
آب رو تو قابلمه میریزیم و رو شعله زیاد میذاریم تا جوش بیاد بعد آب لیمو یا جوهرلیمو رو اضافه میکنیم و بعد شکر رو.وقتی شکرو میریزیم اصلا هم نمیزنیم حرارتو کم میکنیم تا خودش کم کم آب بشه فقط قابلمه رو دو سه بار به حالت چرخشی تکان میدیم تا سریعتر شکر حل بشه، ده دقیقه که جوشید نعناها رو اضافه میکنیم و میذاریم ده دقیقه دیگه بجوشه تا قوام بیاد(در حین جوشیدن با برس آغشته به آبلیمو دیواره قابلمه رو مرتب تمیز میکنیم تا شربتمون شکرک نزنه) شعله رو خاموش میکنیم و دمکنی میذاریم تا ۲۴ساعت بمونه بعد شربتو از آبکش رد میکنیم.شربت نعنا خودش به تنهایی رنگ نداره برای اینکه رنگ دار بشه یه قطره رنگ خوراکیِ سبز رو با یه قاشق آب جوش مخلوط میکنیم و به شربتمون اضافه میکنیم تو شیشه کاملا خشک و تمیز میریزیم و داخل یخچال نگهداری میکنیم.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
ما را که به مهمانی دعوت میکنند با خودمان غذا نمیبریم که!
✍️ شیفت شب بودم.
تمام شده بود و حوالی ساعت هفت صبح از پلّهها داشتم میآمدم پایین که یکی از همکارانم یا بهتر بگویم دوستان صمیمیام را دیدم. کمی نگران بنظر میرسید!
تا مرا دید در آغوشم کشید و گفت: هر کسی اگر جای من بود الآن از خوشحالی در پوستش نمیگنجید! ولی مرا حجم زیادی از نگرانی احاطه کرده است.
• گفتم : چرا؟ چی شده؟
گفت: در قرعهکشی بیمارستان برای اعزام کادر درمان به حج، اسم من هم درآمده!
یک لحظه از هیجان خشکم زد! چند ثانیهای گذشت تا بتوانم خودم را جای او بگذارم و حرفش را بفهمم.
• بعد از سکوت کوتاهی نفسی عمیق ناخودآگاه از سینهام خارج شد و گفتم :
شکر خدا هزار بار، حق میدهم به تو! چنین سفری آن هم دعوت یکهویی، دلهره هم دارد.
از من کمکی برمیآید؟
• گفت: من کجا و حج کجا؟ حالا چگونه بروم؟ من در تمام عمرم یکبار حتی در خیالم هم به این سفر فکر نکردم. نمازهایم حتی نماز دست و پا شکستهایست که فقط ظاهرش نماز است! رفتم آنجا چه دعایی بخوانم؟ قرآن خواندنم اصلاً خوب نیست! چکار کنم آنجا حالِ خوبی داشته باشم؟ و ...
• چندین برابر جملاتی که اینجا نوشتم، همه نگرانیهایی بود که تند تند داشت ردیف میکرد.
• حرفش را قطع کردم و گفتم: امشب منتظرت بمانم میآیی منزل ما باهم حرف بزنیم؟
کمی مکث کرد و گفت: بله عصری که شیفتم تمام شد میتوانم مستقیم بیایم.
گفتم با همین لباس ؟
گفت: مگه چشه؟ دفعه اول نیست میخواهم بیایم خانهی شما که... خانهی شما مثل خانهی خودم هست! تو به ریز و درشت همهی زندگی من آگاهی...
گفتم : نه بیشتر از خدا !
• مسخره نگاهم کرد و گفت : دیوانه شدی؟
گفتم : تو برای آمدن به خانهی من، نه هیچگونه تشریفاتی قائلی، و نه نگرانی که چگونه پذیرائیت کنم چون مطمئنی هر چه دارم و ندارم را با تو شریک میشوم.
برای رفتن به خانهی خدا نگران چه هستی؟
• نگاهش به من خیره شد و گفت : اووووف !
ادامه دادم: ما را که به مهمانی دعوت میکنند با خودمان غذا نمیبریم که!
میرویم مینشینیم سر سفره و هر قدر میل داشتیم نوش جان میکنیم. اگر کمی هم سخت گذشت رسم ادب نمیدانیم که گلایه کنیم.
• گفت : شیطان چگونه بازی میدهد آدمها را ... به جای درک شادی و لذت این سفر، داشتم از اینهمه اضطراب، کمکم پشیمان میشدم از رفتن به این سفر.
گفتم : او هم همین را میخواست !
رسم خدا رسم قشنگی است! دست خالیترها، توجه صاحبخانه را بیشتر جلب میکنند. همین که بدانیم هیچ نداریم و فقیریم به این سفره، کافیست!
« ظرف فقر تنها ظرفی است که اینجا پُرَش میکنند.»
• آرام و شاد بغلم کرد و رفت به سمت پلهها.
به پاگرد که رسید برگشت و گفت : میدانم که منظورت از دعوت شامِ امشب برای رساندن حرفت به اینجا و همین نتیجه بود، اما تعارف آمد و نیامد دارد... من شام میآیم آنجا...
و صدای خندهاش خبر از آرامش درونش میداد.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c