**🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_ایل_آی #فصل_۲ به قلم پاک #یاس تا مهدی خواست دهنش رو باز کنه حرفی بزنه فاطمه عصبی با صدای کمی بلند گفت _ نه .....یعنی چی نه واقعاً یعنی چی آب شده رفته زمین آخه مگه میشه مهدی دستمو گرفت و با هم روی مبل نشستیم و گفت فاطمه جان آروم باش این بدبخت به اندازه کافی حالش بد هست نرگس از آشپزخونه یه لیوان آب آورد داد دستم و گفت بخورید رنگ به رو ندارید کسرا کلافه‌تر از من دستاشو پشت گردنش گذاشت کمی ماساژ داد و گفت ایلای زنیم نیست که بگم رفته دنبال یللی تللی حتماً که اتفاقی افتاده مهدی گفت نرگس خانم دستت درد نکنه از اون غذای تو آشپزخونه یه بشقاب بکش محمد بخوره بعد با هم سه تایی میریم دوباره بیمارستان‌ها رو می‌گردیم سرمو به پشتی مبل تکیه دادم و دستمو رو چشمم گذاشتم و گفتم _گشتم هیچ جا خبری ازش نیست مهدی گفت پاشو شو بخور میریم کل بیمارستان‌های این شهرو می‌گردیم شاید بردن یه بیمارستان دیگه با این حرف مهدی جرقه امیدی تو دلم روشن شد پا شدم گفتم نه گشنم نیست پاشید بریم به خدا دارم دیوونه می‌شم مهدی دستشو رو شونم گذاشت فشاری بهش داد و گفت اینجوری نگو داداش انشالله که خیره پاشو ناهارم نخوردی یکی دو لقمه بخور بعد میریم می‌گردیم کسرا با حالت کلافه‌ای پلکاشو رو هم گذاشت سوییچشو از روی میز برداشت و گفت من میرم سمت غرب تهران شماها خبر شد بگین من خبری پیدا کردم زنگ می‌زنم و بعد رو به نرگس خانم گفت تو که نمیای نرگس گفت چرا اتفاقاً منم میام آیدین خوابیده فکر نکنم تا صبح بیدار بشه فاطمه هم هست منم میام دوتایی بگردیم ایشالا که خبری پیدا می‌کنیم با ناراحتی تشکری کردم که نرگس کمی مکث کرد و بعد انگار که با خودش حرف زده باشه گفت آها نه نه تو گوشیم دارم و رو به مهدی و من گفت عکسشو می‌خواستم که یادم افتاد تو گوشیم دارم خداحافظی کوتاهی کرد و همراه شوهرش رفتند پا شدم که منم برم ولی با اصرار مهدی به آشپزخانه رفتیم فقط سه قاشق غذا از گلوم پایین رفت بعد عصبی پا شدم و گفتم مهدی به خدا نمی‌تونم برم دوباره بگردم چه بلایی سرش اومده که حتی یه زنگم نزده صدای گوشیم اومد آیناز بود گوشی تو جیبم گذاشتم و گفتم _حالا چی بگم فاطمه روی همون صندلی که ایلای همیشه می‌نشست نشسته بود و با گریه گفت _حس خیلی بدی دارم بلایی سرش اومده من می‌دونم هیچکس حرفی برای گفتن نداشت هر کدوم جداگانه به یک منطقه از تهران رفتیم و تقریباً همه بیمارستان‌ها پزشکی قانونی و حتی کلانتریها هم سر زدیم ولی خبری نشد که نشد دیگه به مرز جنون رسیده بود آیناز دو سه بار زنگ زده بود ولی بعد ساعت ۱۲ دیگه زنگ نزد به گمانم خوابیده بودن ساعت ۴ صبح بود...... 🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌ 🍃🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**

💠آیت الله فاطمی نیا قدس سره: به نماز شب عادت کنیم، از آثارش قوی شدن، شاداب شدن است، حال و لذت انبیاء است، صحبت کردن با خداست. در نماز شب تو هستی و زمین، آسمان و خدا، این حالات انبیاء است. از آثار یکسره خوابیدن کسل شدن است. 🌺 پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ‌می فرمایند : یا علی نماز شب بخوان که ۱۰ خصلت دارد، یکیش تندرستی است. بندگان خدا شب کم می خوابند و سحرگاهان را #استغفار می کنند. 🍃🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸

🌸🌱🌸 🌸 رها که باشی؛ همه را دوست داری، حتی آنان که زندگی و مسائل را از پنجره‌های مخالفِ تو می‌بینند، حتی آنان که باورهای تو را دوست ندارند، حتی آنان که زخمی اند و با گوشه های تیزِ باورشان، زخم می زنند... خیلی حرف ها را فراموش کن و خیلی دیدن ها را نادیده بگیر، و فراموش نکن که هرکس، دلیلِ خودش را دارد! تو ناخدای هدفمندِ کشتیِ زندگی‌ات باش، ناخدا فقط برای مهارِ کشتی اش، لنگر می‌اندازد، اما برای پیش رفتن و برای در جا نزدن؛ باید رها شد... 🍃🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸

با سلام و احترام 🌿🌿🌿 دعوتید به شرکت در پویش #علی_حب_الرضا روی لینک زیر کلیک کنید. 🪙 https://gap.im/pooyesh_razavi_bot با شرکت در این پویش از جوایز ارزنده بهره‌مند شوید ضمنا تا انتهای مسیر همراه باشید و کد معرفی که در اختیارتون قرار میگیره رو برای مخاطب هاتون ارسال کنید تا امتیازی که کسب میکنید بیشتر بشه 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

🍃🍃🍃🍃🌸🍃 گاهی یک راهکار ساده به نظر ما می‌تواند زندگی یکی را نجات بدهد👌✅ 🍃🌸🍃