eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
37.1هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱سلام ب ادمین گرامی وهمراهان عزیزم اون مادرگرامی نگرانن ک دلبندشون دولتی آموزش ببینن یاغیرانتفاعی اول ب بودجه خودت نگاه کن اگ ازنظرمالی مشگل نداری بزارغیرانتفاعی تعدادبچه هاکمتروکلاس خلوتتروفرزندتون راحتترولی درموردهرمدرسه اول مدیریت بعدمعلمی ک هم باتجربه باشه هم وجدان کاری داشته باشه خیلی مهمه ازحالابروبامادرایی ک تومدرسه های مدنظرتون هست صحبت کن آشناشوببین ازکارمدرسه ومعلیمن رضایت دارن یاخیرماناباشیدسرفراز🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🌸🍃 💢عشق مردی همسرش لکه سپیدی در چشم داشت ، ولی چون او عاشقش بود سالهای سال متوجه این عیب نشده بود. روزی به چشمان همسرش نگاه کرد و گفت : این سپیدی چشمت از چه زمانی پیدا شده؟ زن گفت : از همان روزی است که عشقت نسبت به من سرد شده است.. برگرفته از کشف الاسرار : خواجه عبدالله انصاری 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 زیبا و خواندنی 💠داستانی آموزنده و زیبا حتما بخوانید👌 ✍️حکایت کنند مرد عیال واری به خاطر نداری سه شب گرسنه سر بر بالین گذاشت. همسرش او را تحریک کرد به دریا برود، شاید خداوند چیزی نصیبش گرداند. مرد تور ماهیگری را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به دریا می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد. قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک ماهی خیلی بزرگ به تورش افتاد. او خیلی خوشحال شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد. او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ غافلگیر می شوند؟ همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گزاری میکرد، پادشاهی نیز در همان حوالی مشغول گردش بود. پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟ او به پادشاه گفت که خداوند این ماهی را به تورم انداخته است، پادشاه آن ماهی را به زور از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد. او سرافکنده به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود. پادشاه با غرور تمام به کاخ بازگشت و جلو ملکه خود میبالید که چنین صیدی نموده است. همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، خاری به انگشتش فرو رفت،درد شدیدی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمیتوانست بخوابد... پزشکان کاخ جمع شدند و قطع انگشت پادشاه پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد و درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و چند روز به همین منوال سپری گشت. پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز ازدیاد درد موافقت کرد. وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی احساس آرامش کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد... پادشاه مبتلا به بیماری روانی شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی ظلمی نموده است که این چنین گرفتار شده است. پادشاه بلافاصله به یاد مرد ماهیگیر افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند. بعد از جستجو در شهر ماهیگیر فقیر را پیدا کردند و او با لباس کهنه و قیافه ی شکسته بر پادشاه وارد شد. پادشاه به او گفت: -آیا مرا میشناسی...!؟ -آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی. -میخواهم مرا حلال کنی. -تو را حلال کردم. -می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم، چه گفتی ؟؟؟ گفت به آسمان نگاه کردم و گفتم : پروردگارا... او قدرتش را به من نشان داد، تو هم قدرتت را به او نشان بده! این داستان تاریخی یکی از زیباترین سلاحهای روی زمین را به ما معرفی میکند، این سلاح سلاح دعا است...💯 ✨بترس از ناله مظلومی که جز خدا یار و مددکاری ندارد🔸 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
❤️هر جا از زندگی خسته شدی و فکر کردی به ته خط رسیدی، حتما فقط ۱۵ دقیقه پست های این کانال رو بخون .. 💎 برترین و مفیدترین سخنان" دکتر علیرضا نبی کارآفرین برترکشور💎 💙کانالی که زندگی هزاران نفررو نجات داده👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2967404754Cd55473eba5 🙏23❤️❤️👌
هدایت شده از تبلیغات رنج کشیده ها
متاهل ها روی دکمه قرمز کلیک کنید 🔲🔲⬜️🔲🔲 🔲🔲⬜️🔲🔲 ⬜️⬜️🔴⬜️⬜️ 🔲🔲⬜️🔲🔲 🔲🔲⬜️🔲🔲 مجردها روی دکمه آبی کلیک کنید 🔳🔳⬜️🔳🔳 🔳🔳⬜️🔳🔳 ⬜️⬜️🔵⬜️⬜️ 🔳🔳⬜️🔳🔳 🔳🔳⬜️🔳🔳 5 دقیقه دیگه پاک میکنم☝️☝️ زیر18سال کلیک نکنه خوبیت نداره🙈
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی لب هایمان چفت شد تا دیگر عصبی ترش نکنیم، البته که عصبانیتش از چیز دیگری بود. ب
🍃🍃🌸🍃 سری با تمسخر تکان داد . -برا همون بی خداحافظی از خونه زدی بیرون؟ بی میل پاکت شیر کاکائو را در دستم نگه داشتم که پاکت را از دستم بیرون کشید و از شیشه ی نیمه باز بیرون انداخت . خسته از رفتارهایش بغض در گلویم چمباتمه زد به در تکیه زدم . -من نمی دونم چرا عصبی شدی، من بهت زنگ زدم اما نیومدی دنبالم، فکر کنم من باید ناراحت باشم اما نیستم . پوزخندی زد . -نیستی چون از خدات بود بمونی و یار سابقتو ببینی، منو رنگ نکن دختر... تیز نگاهش کردم . -بین من و اون هر چی که بود تو همون وقتا موند. می دونم حتی اگه منم بخوام دیگه چیزی درست نمیشه ! حسرت موجود در تک تک واژه ها را به گوشش کشاندم که دندان هایش را روی هم فشرد . -تو غلط می کنی بخوای ! شانه ای بالا انداختم که دوباره پیشروی کرد یبارم بهت گفتم، این پنبه رو از تو گوشت در بیار که می تونی برگردی پیش اون بچه ننه، من برا کم کردن روی اون معشوقت هر کاری می کنم اما ولت نمی کنم دختر حاجی، به جهنم که تو دخترمحمودی، به جهنم که خواهر بهزادی... من تو رو به هر قیمتی شده نگه می دارم . تکه ی آخر حرف هایش را کلمه به کلمه در چشمانم فریاد زد تا ثابت کند مرد کنار رفتن نیست. کسی که به اجبار مرا پذیرفته بود حالا نمی خواست مرا از دست بدهد ! این که قبول هم نمی کرد دوری و ترسم از بودنش تقصیر خودش است جز لاینفک اخلاقش بود اما همان که فهمیده بود اگر بخواهم می توانم بروم و به قول خودش با یار سابقم باشم، یک پوئن مثبت بود . آن ترس از دست دادن را احساس کرده بود، منتها نمی دانم چرا برای نگه داشتنم این گونه جلز و ولز می کرد. خودش هم می دانست من با یک آدم دیگر که در قلبم بود، نمی توانستم همسر خوبی برایش باشم اما آن تلاش هایش و چراغ سبز دادن هایش سر درگمم کرده بود. تا جایی که او را شناخته بودم به دنبال عشق و عاشقی نبود پس نگه داشتن من به چه کارش می آمد جز همان انتقام ! کمی بعد ماشین را به راه انداخت. دیگر میلی برای خوردن نداشتم . نایلون خوراکی ها را روی صندلی عقب گذاشتم و دست به سینه نشستم . باران با شدت خودش را به شیشه می کوبید. سکوت از او بعید بود اما تمام دو ساعت و نیم مسیر را که با حداکثر سرعت آمده بود را حتی کلامی نگفته بود . وارد مسیر پر پیچ و خم شد و ماشین با دست اندازها مدام بالا و پایین می شد. درههای عمیق که انتهایش پر از درخت بود، ترس و وحشتم را بیشتر کرده بود . عمران سرسختانه هر بار ماشین را کنترل می کرد، بارش باران و هوای طوفان زده هم کارش را سخت کرده بود . بالاخره جاده هموار شد و توانستم با خیال راحت به اطراف نگاه کنم . روستایی که در میان انواع درختان از این ارتفاع دیده می شد، توجهم را جلب کرد . درختان کاج و گردو بیشترین در چشم بودند تا خانه هایی که اصلا شبیه به خانه های روستایی نبودند. بیشتر خانه ها ویلایی و فاخر بودند اما مگر در روستاها، خانه ها کاهگلی و کوچه ها تنگ و باریک نبودند؟ شاید هم تصورات من آنقدر عقب مانده بود، در این دنیای پیشرفته باید هم بافت قدیمی روستا عوض می شد . مقابل درب بزرگ قرمز رنگی ایستاد . دیوارهای آجری بلند تا اواسط کوچه امتداد داشتند و خبر از بزرگی این خانه می دادند . مسجد نیز آن سر کوچه بود و مقابلش شلوغ و پر جمعیت بود. پیاده شد و در را باز کرد . چند ماشین در حیاط بودند. گوشه ای پارک کرد . حیاط بزرگ و پر از دار و درخت... صدای پارس سگی باعث شد پایم را زمین نگذاشته داخل ماشین بازگردم ادامه دارد... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🔴 دفع عوارض آلودگی هوا ♻️ چند توصیه غذایی هنگام : در هنگام آلودگی هوا، از مصرف غذای و مانند فست فودها، سرخ کردنی ها، حلیم، کله پاچه، ماکارونی، لازانیا، الویه و… پرهیز کنید. 🔹بهترین غذاه‍ا در این شرایط، آش و سوپ‌های پر سبزی حاوی جو، کدو، هویج، شلغم، اسفناج، کمی جعفری، گشنیز، پیاز و… است. 🔹از انواع سبزی‌ها استفاده کنید و مصرف آنها در حدی باشد که نفخ نکنید. 🔹از بین نوشیدنی ها، شیرین، شربت لیموترش عسل با گلاب، شیر گرم با عسل جزو بهترین گزینه‌ها هستند. ، دمنوش به یا گلسرخ، ماءالشعیر طبی و… نیز مفیدند. 🔹در بین میوه ها، لیمو شیرین، انار، سیب شیرین همچینین آب این میوه ها را مصرف کنید. 🔹 در وعده صبحانه میتوانید کره و عسل یا مرباهای سیب، به و انجیر یا تخم مرغ عسلی میل کنید. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
33.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ اشتراک گذاری حس خوب❤️ خدایا شکرت😍🙏 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام فاطمه جان نمیدونیم چه جوری زحمات شما رو جبران کنم فقط از خدا می خواهیم همیشه سلامت باشید .. پسرم ۹ سالش ونسبت به بقیه بچه ها خیلی زیباتر هستش چند روزی به زمین خورد یک طرف صورتش زخم شده وخوب شده جاش هم نمونده حالا یهویی می بینم زیر لبش تا پشت لبش جای لک به اندازه پشت ناخن وهر روز بیشتر میشه اگه لطف کنی گروه بزاری تا از تجربه گروه استفاده کنم ممنون میشم 🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیات ۶ و ٧ سوره مبارکه لقمان. 🔎 جستجوی سوره: 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تلاوت دلنشین آیه ۵۶ سوره مبارکه احزاب. 🔎 جستجوی قاری: 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c