eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.2هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ بخشی از ... 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #از_زبان_گندم❤️ بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 گندم مادربیدارشوماداریم میریم روستا گلروازمدرسه میادحواست باشه دایی ت هم خوابیده چشمام بازکردم وبه خودم کش وقوسی دادم اروم بلندشدم احساس کردم زیرشکمم کلاسنگین شده وبالای شکمم خالی مادربزرگ مادربزرگ جان مادربگوهمین جام داخل حیاط رفتم وهوای لذت بخش پاییز داخل بینی کشیدم وچندتانفس عمیق کشیدم چرامیری من می ترسم ازچی می ترسی مادر ابروهام توهم کشیدم حتمایادت نیست چندروزپیش دکترگفت اخرماه زایمانته عمه سلطنت وعمه ملکه ازتوزودتر زایمانشون هست هنوززایمان نکردن بابابزرگ بادستمال وشیشه شودستش به طرفم امد چیه باباچرانگرانی می ترسم شمابریدمن زایمان کنم نگاهی به مادربزرگ کرد مادربزرگ گفت من بایدبیام وگندم هنوزدوره مادرنگران نباش مامیریم یکی ازاهالی روستافوت کرده وفردابرمی گردیم تافرداهیچ اتفاقی نمی افته نگران نباش سری به نشانه ی تاییدتکون دادم بابابزرگ لبخندی بهم زدبرم بابا بروبابا دیدی حالت خوب نبودهرزمان هرساعتی بهم زنگ بزن باشه بعدرفتنشون دیگه خوابم نبردکمی داخل حیاط قدم زدم وقتی حسین شبهاازسرکارمیادیکساعتی باهم پیاده روی می کنیم می گه برای زایمان راحت خوبه یکباره یادحسین افتادم وچقدردلم می خوادالان کنارم باشه ضعفم زدوصورتم شستم وغذای که از شب مونده بودگرم کردم چندلقمه خوردم جلوی تلویزیون درازکشیدم وبرنامه کودک دیدم چقدردلم هوای بچگی هام کرده اون موقع هابه محض اینکه ازخواب بیدارمی شدم تلویزیون روشن می کردم وصدای تلویزیون تااخرمی کردم مادرکنارم می نشست ولقمه لقمه صبحونه دهنم می گذاشت اشکهام شروع به ریختن کردن صدای دایی به گوشم رسید گندم بیداری اشکهام باپشت دستم پاک کردم بیاداخل بیدارم چای دم کردم می خوری نه قربونت برم خودت می دونی من اهل چای نیستم تنهایی بهم نمی چسبه لبخندی به روش زدم بروچای واستکانت بیارهمین جابخور منم ناهاردرست می کنم تاگلروبیاداماده بشه دایی خنده کنان گفت گلروباشکمش شوخی نداره چیزی اماده نباشه خودمون می خوره به حرف دایی کلی خندیدم خدایاشکرت که من این هارودارم و دلم به بودنشان خوشه... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
‌🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 چون مادر بعد از ازدواج پسرش حس دور شدن از اون رو داره و میشه! پس رو بدون چشمداشت بیشتر و بیشتر میکنه! 👈از طرفی خانم بر اثر دلایل مختلف بیشتر میکنه! چرا رفتی؟ چرا نخریدی؟ چرا مادرت فلان و.... ❌شما باشید به صورت درونی و غیر ارادی میل تون به حمایت از چه کسی کشیده میشه؟؟؟ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌺🌺جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان خیلی دلش می خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه، آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می کردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم گفت: کار بابا تو مغازه زیاده، برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد. 🌹 جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان 📕 یادگاران ٩ صفحه ۵ اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
‌🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🔺 هنگامي كه رابطه تبديل به زندگی مشترک ميشه ، بعضي چیزها باید تغییر کنه... باید یاد بگیریم که گاهی پای بگذاریم روی تمایلاتمان،آدمه دیگه ، یک روز حالش خوش نیست ، یک روز هورمونهایش تنظیم نیست ، یاد بگیریم زندگی مشترک میدان جنگ نیست، ميدان همدلي و درك متقابله وقتي قدرت كنار آمدن با ناملايمات و تنش هاي ديگري را نداري، بهتره زندگی تشكيل ندهی 🔺 واقعااا ، اگر احساس ميكنی به پختگی درك ديگري و گذشت نرسيده ای چه نیازی به درگیر شدن در مسئولیتهای زندگی مشترک داری 👈زندگی مشترک يادگيری و کمی گذشت ميخواهد. 🌷 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِكُم، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ وحُسْنِ البِشرِ؛ [الكافي: ج 2، ص 103، ح 1] پيامبر خدا صلی الله عليه و آله: شما نمى ‏توانيد، با مالتان، همه مردم را بهره‏‌مند سازيد، پس با آنان با روى خوش و گشاده برخورد كنيد 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃  مِن دُعاءِ فاطِمَةَ الزَّهراء عليهاالسلام: بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ. بِسْمِ اللّه ِ النُّورِ بِسْمِ اللّه ِ نُورِ النٌّورِ بِسْمِ اللّه ِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّه ِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الأُمُورِ بِسْمِ اللّه ِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ فىكِتابٍ مَسْطُورٍ في رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلى نَبِىٍّ مَحْبُورٍ... [مهج الدعوات: 7] يكى از دعاهاى معروف حضرت زهرا عليهاالسلام: به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خدايى كه نور است، به نام خدايى كه نور نور است، به نام خدايى كه نورى بالاى نور است، به نام خدايى كه تدبير امور به دست اوست، به نام خدايى كه نور را از نور آفريد. ستايش و سپاس خدايى را كه نور را از نور آفريد و نور را بر كوه طور فرود آورد، در ـ درون ـ كتابى نوشته شده، در طومارى گسترده بر پيامبرى برخوردار از نعمتها 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #از_زبان_ایل_آی❤️ 🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 آراز دوباره با صدای بلند مامانو صدا کرد و بازوم گرفت و کشید سمت هال زن عمو_چی شده آراز عمو _هه باز این دختر چیکار کرده یجوری گفت باز این دختر چیکار کرده انگار تمام این سالها من اینجا بودم و هر روز دسته گل جدیدی آب میدادم مامان و عمه با تعجب نگاه میکردن آراز لحظه به لحظه عصبی تر میشد آراز _زن عمو ایلای میگه _دستمو کندیش آراز ولم کن من خواستم بهت احترام بزارم زودتر از مامان گفتم وگرنه این تصمیم هردو ماست عمو مشکوک جلو اومد و گفت عمو_چه تصمیمی زنداداش چه تصمیمی گرفتین آیناز_ایلای تصمیم چی چرا من در جریان نیستم مامان_چرا اینقد شلوغش میکنین بفرمایید بفرمایید بشینید ناهار که خوردیم صحبت میکنیم دیگه عمو جلو اومد عصبی بودنش از چشمام معلوم بود عمو_نه زنداداش جالب شد بعد رو کرد به آراز و گفت عمو_توبگو پسر باز چی شده _عمه_داداش عصبی نشو الان میگن دیگه فکر قلبت باش آراز_آراز اشاره کرد به مامان و بعد به من و گفت _میخان برن آیناز_میخان برن؟ عمو_برن؟؟کجا برن؟؟ مامان_بفرمایید بشینید بهتون توضیح میدم همه نشستن آیناز اومد پیشم نشست و ناراحت گفت _چرا من در جریان نیستم آروم گفتم _ما دیشب این تصمیم گرفتیم میخواستیم امروز به همه بگیم که این آراز نفهم شلوغش کرد _به آراز گفتی نفهم _آره گفتم خوبم کردم مامان نگاه چپ چپی بهمون انداخت و اشاره کرد که ساکت باشیم آراز شدیدا ناراحت و عصبی بود مدام نگاهم میکرد باورش شده بود میریم و داشت به چشماش التماسم می‌کرد که منصرف بشیم مامان_لطفا اینجوریم نگام نکنین من میخواستم بعد از ناهارمون اینهارو مطرح کنم ولی دختر شتاب زده من باعث شد الان بگم آیناز آروم گفت _وای مامان استرس گرفته خدا کنه فشارش بالا نره فقط _آز کجا میدونی مامان که الان خیلی آرومه _میشناسمش دیگه مامان دوباره نگاهمون کرد که یعنی ساکت باشید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
‌🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🔺 نشانه‌های کمبود اعتماد به نفس در ارتباط با همسر چیست؟ محتاج یا سمج بودن ! 🔺 افرادی که احساس ناامنی و بی‌اعتمادی می‌کنند و اعتماد به نفس پایینی دارند، احساس می‌کنند که لیاقت عشق و ارزش دوست داشته شدن را ندارند و از از دست دادن عشق‌شان می‌ترسند 🔺 این ترس مداوم باعث سماجت و پافشاری بی‌دلیل می‌شود و نهایت تلاششان را می‌کنند تا دودستی به چیزی بچسبند که نگران از دست دادنش هستند 🔺 به علاوه نیازمند رابطه بودن باعث می‌شود که هویت خودتان را فدای رابطه‌تان کنید و در نتیجه وقتی تنها هستید ندانید که با خودتان چکار کنید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆شكنجه مبارك‏ 🍁مردى از جايى مى‏گذشت . ديد كه جوانى به زير درختى آرميده است . چون نيك نظر انداخت، مارى را ديد كه به سوى جوان مى‏رود. تا به او رسد، مار در دهان خفته خزيد . آن مرد، پيش خود انديشيد كه اگر جوان را از واقعه، آگاه كند، همان دم از بيم مار، جان خواهد داد . 🍁چاره‏اى ديگر انديشيد . چوبى برداشت و بر سر و روى جوان خفته زد . مرد جوان از خواب، جست . تا به خود آيد، چندين چوب خورد؛ آن چنان كه از پاى در آمد و حال او دگرگون شد . بدين بسنده نكرد و جوان را چندين سيب پوسيده كه زير درخت افتاده بود، خوراند . 🍁جوان به اجبار سيب‏ها را مى‏خورد و آن مرد را دشنام مى‏داد و مى‏گفت: (( چه ساعت شومى است اين دم كه گرفتار تو شده‏ام . مرا از خواب ناز، به در آوردى و چنين شكنجه مى‏دهى .)) 🍁مرد به گفتار جوان، وقعى نمى‏نهاد، و مى‏زد و مى‏خوراند. تا آن كه جوان هر چه در اندرون داشت، قى كرد و بيرون ريخت. در حال، مارى را ديد كه از دهان او بيرون جست . چون مار بديد، دانست كه اين جفا از چيست و اين چه ساعت مباركى است كه به چشم مرد عاقل آمده است . مرا را ثنا گفت و خدمت كرد و شكر راند. 🍁پس اى عزيز!بسا رنج و شكنجه كه تو را سود است نه زيان، تا مارى كه در درون تو است، بيرون جهد و بر تو زخم نزند. مولوى در دفتر دوم مثنوى، ابيات زير را در طليعه حكايت بالا آورده است: اى ز تو هر آسمان‏ها را صفا - - اى جفاى تو نكوتر از وفا ز آن كه از عاقل جفايى گر رسد - - از وفاى جاهلان آن به بود گفت پيغمبر عداوت از خرد - - بهتر از مهرى كه از جاهل رسد 📚حكايت پارسايان، رضا بابايى 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام عزیزم من و همسرم سنتی ازدواج کردیم...شب خواستگاری خیلی خجالت میکشیدم و نتونستم تمام سوالاتمو بپرسم‌‌.. بنظرم همون شب همه سوالاتتونو بپرسین و حتی درباره وابستگیشون به مادرشون هم تحقیق کنید... من خیلی پشیمونم 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df