🇵🇸 Ranyaa | رانیا
خیـال می کنم اصلا مـدینه ایم هنـوز . . .
بهشتِ چادرِ زهرا ست بسترم ، مثلا !
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
بهشتِ چادرِ زهرا ست بسترم ، مثلا !
دوباره مثل گذشته کشیده ای بابــا ،
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
دوباره مثل گذشته کشیده ای بابــا ،
خودت به دست خودت شانه بر سرم ، مثلا !
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
خودت به دست خودت شانه بر سرم ، مثلا !
بگو : فدای سرت گوشواره گم شده است
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
بگو : فدای سرت گوشواره گم شده است
بگو : دوباره برای تو میخرم . . مثلا : )
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
بگو : دوباره برای تو میخرم . . مثلا : )
خیال می کنم انگشتر تو پیش عموست ..
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
خیال می کنم انگشتر تو پیش عموست ..
تو هم خیال کن که همان جاست زیورم ، مثلا !
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
تو هم خیال کن که همان جاست زیورم ، مثلا !
اگر شکسته ام و زخم خورده ، چیزی نیست
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
اگر شکسته ام و زخم خورده ، چیزی نیست
خمیده قدّم و هم سنِ ‹مادر› ام مثلا . . .
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
خمیده قدّم و هم سنِ ‹مادر› ام مثلا . . .
اگر حال دلتون خوب بود،
بقیهاش رو جستو جو بزنید تو
همینجا و بخونیدش...
بیشتر از این نمیتونم ادامه بدم :)💔
پدرش را به ملاقاتش آوردند،
خطاب به دخترکان شام فریاد میزد
دیدید گفتم من هم بابا دارم...
✍🏻 فائزه طلایی
@ranyaa_313