#شایدطنز ☺️
مادر شهید سعید علیزاده میگفت :
سعید ببین.:
برو من کاری ندارم
یا شهید میشی
یا سالم بر میگردی! :)
من حوصله جانبازی ایناروندارم..😁🌱
(😂🙃)
#مادرانه
@ranyaa313
•• بسمربالحسین
صحبت از مقایسه است... مقایسهی دو کیف !
تا چند وقت پیش کیفم برای رفتن به هیئت پر بود از دستمال کاغذی برای گریه؛ های بعد از روضه. یک دفترچه و خودکار برای یادداشت برداری در زمان سخنرانی و یک گوشی موبایل برای هماهنگی خارج شدن از مراسم ...
اما الان، کیفم پر است از خوراکیهای متنوع و جذاب به مقدار زیاد، اسباب بازی های متنوع، کتاب داستان پارچهای، لوازم تعویض پوشک، شیر خشک و یک گوشی برای هماهنگی خارج شدن از مراسم وقتی که بچهام لج گرفته یا حوصله اش سر رفته و یا بهانهی بابایش را دارد ...
شاید به ظاهر حال و هوای کیفم آن موقع ها محرمی تر بود ...
ولی حالا، حالا که یک فرزند نوپا و کنجکاو دارم که قصد توقف در هیچ ایستگاهی را ندارد تا مادرش نفسی چاق کند یا وقتهایی که با دستهای کوچکش به سینه میکوبد و ادای بزرگترها را در میآورد یا وقتی لج میکند و جیغ میکشد ... حالا حال (دلم ) محرمی تر است! 🌱
اگر آن موقعها به دنبال جای خوب در یک مجلس معروف بودم که با روضهی آنچنانی اشکم جاری شود حالا حتی در آخر مجلس در حالت خستگی از شیطنتهای پسرم با یک سلام ساده دلم میرود ..🖤
مادریهایم به فدای مادرانگیهایت؛
حضرترباب💔
بهقلم فاطمه اُمّ الحسن
پ.ن: برداشتی آزاد از یک متن
#مادرانه
#حضرت_علی_اصغر
@ranyaa_313