eitaa logo
رصدنما 🚩
2هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7.4هزار ویدیو
253 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
[• 💫 •] (هشتڪ رمان‌هاے امنیتےاطلاعاتے و سیاسے) (جاسـوس انگلیســـسے ) ⚡️ | و ضمن تقدیم گزارش حضوری، مدتی را به رفع خستگی و استراحت بپردازم، زیرا اقامت در عراق، سه سال بطول انجامیده بود. نماینده وزارت مستعمرات بغداد اصرار داشت به او مراجعه نکنم، زیرا سبب سوءظن مردم می‌شد. ⚡️ | ناگزیر، اتاقی در یکی از کاروانسرا های مشرف به دجله، اجاره کردم تا سوتفاهمی روی ندهد. نماینده مستعمرات گفته بود، همین که جوانی از لندن برسد مرا در جریان خواهد گذاشت. ⚡️ | در روزهای اقامتم در بغداد، تفاوت چشمگیری که وضعیت عمومی این شهر، با پایتخت حکومت عثمانی " قسطنطنیه" داشت، عجیب بود و حکایت از آن می‌کرد که عثمانیها در خراب و کثیف نگه‌داشتن شهرهای عراص، به علت دشمنی و سوءظن نسبت به اعراب، تا چه اندازه اصرار ورزیده اند. ⚡️ | چند ماه بعد، که از بصره به کربلا و نجف، عزیمت کردم از بابت شیخ محمد عبدالوهاب، سخت نگران بودم. چندان به ثبات و پابرجائی او در راه و روشی که برایش تعیین کرده بودم، اعتماد و اطمینان نداشتم. تلون بر مزاجش شدیدا حاکم بود. علاوه بر آن زود به زود از جا درمی‌رفت و عصبانی می‌شد. ⚡️ | با توجه به خصوصیات او بیم آن داشتم که هرچه تاکنون کرده‌ام بی‌نتیجه سازد و آرزوهائی که برای او در سر پرورانده بودم بر باد دهد. روزی که عازم بصره بودم، او اصرار داشت، به ترکیه مسافرت کند و خبرهائی از آن شهر به دست آورد. به شدت اورا از این سفر بازداشتم و به او گفتم، از آن می‌ترسم که در ترکیه، حرفهائی بزنی که موجب تکفیر و الحاد تو گردد و سرانجام خونت را بریزند. اما واقعیت این بود که نمی‌خواستم با بعضی عالمان اهل سنت، دیدار و گفتگوئی داشته باشد، چه ممکن بود آنان با… … الآن وقتشه، شروع کن بخوندن👇 °• 📖 •° @Rasad_Nama‌
[• 💫 •] "رمان عآشقآنه‌ے‌، جـان شـیعه اهل سـنت💚" چایے داغ ، کنار پنجره، یه رمان جذاب☺️👇 °• 📖 •° @Rasad_Nama