eitaa logo
رصدخانه 🔭
143 دنبال‌کننده
146 عکس
11 ویدیو
0 فایل
ما من شیء تراه عینک إلّا و فیه موعظة ... اینجا خلقی به رصد زندگی خود مشغولند. تا به حال ستاره صید کرده ای؟ ☄ ارتباط با ادمین،تبادل و ارسال متون تولیدی: @Ahmad_84
مشاهده در ایتا
دانلود
⚖انشاءالله متن ها به۳ داور ارائه میشه و هرمتن از۰تا۵ امتیاز، امتیاز میگیرن ✂️معیار های امتیاز دهی: 1⃣روان بودن متن 2⃣سوژه جذاب 3⃣خلاقیت و نوآوری 4⃣موجز بودن متن 5⃣استفاده از علائم نگارشی
نمی‌دانم از رو جوّ است یا از روی عاشقی و دلتنگی! اما سخت دلم هوایتان را کرده. نمی‌دانم از روی حسادت است یا از سر معرفت! اما دوست داشتم جای شما باشم. آدمی ارزش چیزی را که دارا است نمی‌داند. مگر زمانی که از کف بدهد. و نعمت زائر بودن، عظیم نعمتی است. یا لیتنی کنت معکم😊 ✍ #۱ 🆔@rasadkhaneh
عشق به حسین علیه السلام و حماسه پرافتخارش چگونه دل‌های عاشق را روانه کربلا می‌سازد و اربعین را مظهر شکوهی بی‌پایان میکند و جلوه اتحاد و همدلی انسانهای آزادی خواه را رقم میزند؟! قصه از آنجایی شروع می‌شود که حضرت عشق حسین علیه السلام سرور و سالار شهیدان آقا ابی عبدالله تسلی وجود هر انسانی ستو این چقدر گران مایه است که حب حسین علیه السلام در آغازین وجود در دل‌هایمان نهادینه گشت و رفته رفته به آن حب محبوبانه دل بستیم و سرشت به سرشت به سررشته قلب محبوب وصله جان را گماشتیم و به این جان مایه عشق وابسته گشتیم و این جوانه نوظهور بود که از دل مهر پرور نهال شد و محبت حضرت از آن برخاست و درخت پربار معرفت نسبت به اربعین و حماسه بزرگ عاشورا لمس آفتاب مهر را بر خودش دید و این درخت به رسم احترام شاخه‌هایش را فرود آورد و رسم عاشقی به محضر حسین بن علی را به جا آورد و در نهایت از این که در پرتو نور حضرت اباعبدالله نفس می‌کشید سربلندی پیشه کرد و به خود بالید... ✍ #۲ 🆔@rasadkhaneh
آری جلوه ای که اندوه و ماتم قیام خونین حسین علیه السلام و واقعه عاشورا را در اربعین باشکوه و با عظمت به نمایش گذاشته همان ناله‌های محبانی است که ندای برخاسته از سودای دلشان نوحه‌ای است بر حسین علیه السلام و یاران باوفایش و خاندان پاک و اطهر ایشان که حقیقتاً مرثیه سرایی دل در مدح و ستایش دلاور مردی‌ها و ایثار امام بزرگواری چون توست و در غوغای این راهپیمایی عظیم اربعین دسته عزایی بلند است و همه برای نام مبارک اباعبدالله که به بلندای عرش اعلاست، در نوای عاشقی سراپا گوشند و در این میان نغمه خوانانی هستند که با وجود سوگ اندوه بار سر به سکوت آورده‌اند و عشق عزیزی که در حال آنها عزا می‌آورد آنان را به تفکری عمیق درباره فلسفه قیام ارباب بی‌کفن وا می‌دارد آری در هر حال اشک یا سکوت و یا سر به زیر بردن از اندوه و سوگواری همان عشق به وجود مقدس سرور و سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام در قلب‌هاست ✍ #۳ 🆔@rasadkhaneh
عاشق مسیری شدم که توش هم مای بارد و هم مای حار وسیله ای برای محبت کردن است ✍ #۴ 🆔@rasadkhaneh
🧩 تکّه؛ روایت اربعین | قسمت صفر میخواهم اربعینمان را روایت کنم؛ اما انتظار تصویری کامل و یکپارچه را نداشته باشید. شکلات را، یکباره قورت می دهید یا می گذاریدش گوشه دهانتان، تا آرام آرام با آب دهانتان شیرینی اش به خورد جانتان برود؟! تکّه، تکّه های پازلی است که شاید بسته کامل اربعین شناسی تحویلتان ندهد، ولی شاید، پرتو نوری باشد که از لای پرده، به درون اتاق تاریک بتابد... و شما از دیدن ذرات معلق در آن، لبخند بزنید... ✍ علی فهیمیان | #۵ 🆔@rasadkhaneh
چرا آمدم حرم علی(ع)؟ اصلا اگر هیچ چیز هم از مولایم مسئلت نکنم، میام و محبتم را جار میزنم می آیم که بگویم، عاشقتم مولای من! یک سالِ تمام انتظار میکشم و در فراق اعلام محبت میکنم؛ یک بار هم به ایوانت می آیم و میگویم: ای امیر کل جهان، بر قلب من هم حکومت کن؛ نگذار کسی غیر از تو و اولادت، برای خودش جایی در دل من پیدا کند... حالا که محبت خود را که جار زدم، از حضرت، سوالی میکنم: اذن میدهید که یکی از ذره خاک هایی که دلدلت بر آن تاخته، باشم؟ ✍ #۶ 🆔@rasadkhaneh
رصدخانه 🔭
🧩 تکّه؛ روایت اربعین | قسمت صفر میخواهم اربعینمان را روایت کنم؛ اما انتظار تصویری کامل و یکپارچه ر
🧩 تکّه؛ روایت اربعین | قسمت یکم برگشتم. یک دخترک عراقی بود.‌ نه عطری به سمت دستانم آورد، و نه لیوانی. دخترک، پرچم فلسطینی که به کوله ام بسته بودم را بالا آورد، بوسش کرد و بعد رو به من، ابراز محبتش به آن پرچم. لبخند زدم. تعجب دارد مگر؟! شاید خودش را خواهر دخترکان فلسطینی محاصره شده می داند. کسی چه می داند؟! ✍ علی فهیمیان | #۷ 🆔@rasadkhaneh
کلی گشتی تا جا گیرت بیاد ؟ یه جا گیرت اومده به اندازه دو نفر ؟ حیفه از دستش بدی ؟ پهن تر میشینی تا کس دیگه ای جاتو تنگ نکنه ؟ پس مرام حسینیت کو رفیق ؟ همونطور که تو کلی اذیت شدی واسه پیدا کردن جا ، بقیه هم اذیت میشن یکم جمع تر بشینی، هم یه نفر دیگه کمتر اذیت میشه هم ازت راضیه ✍ #۸ 🆔@rasadkhaneh
رصدخانه 🔭
🧩 تکّه؛ روایت اربعین | قسمت یکم برگشتم. یک دخترک عراقی بود.‌ نه عطری به سمت دستانم آورد، و نه لیو
🧩 تکّه؛ روایت اربعین | قسمت دوّم _ اخوی بسم الله! شروع کن یه چیزی بخون! جرقّه، کافی بود. خوش صدایمان، شروع کرد به خواندن. سینه می زدیم و تکرارش می کردیم. آرام آرام زیاد شدیم و طنین سینه زنی مان، بیشتر. ما ایرانی می خواندیم، و عراقی ها به سینه می کوبیدند. به خودمان که آمدیم، شده بودیم یک رخداد. یک اتفاق. یک موج‌ ْحال خوب... ✍ علی فهیمیان | الرحیل #۹ 🆔@rasadkhaneh