🏴🏴روز یازدهم محرم 🏴عمر تا وقت ظهر در کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز گزارد و آنان را به خاک سپرد. 🏴 نیمه روز فرمان داد تا بانوان را بر شتران بی‌جهاز سوار کردند و حضرت سجاد(ع) را با زنجیر بسته و بر شتر سوار کردند و از قتلگاه عبور دادند، نظر بانوان بر جسم مبارک امام (ع) افتاد و صدا به فریاد برداشتند. 🏴حضرت زینب(ع) برادر را به خود چسبانید و گفت:«یا محمداه این حسین توست که پاره پاره در خون خویش آغشته است، این‌ها دختران تواند که اسیر شده‌اند، این حسین توست که بدنش بر خاک افتاده. پدرم فدای کسی باد که جراحتش دوا نپذیرد، پدرم فدای کسی باد که با غصه از دنیا رفت، پدرم فدای کسی باد که لب تشنه شهید شد.» 🏴حضرت سکینه(ع) نیز جسد پدر را در بر گرفت، ناله زد و عرض کرد:پدر جان، قتل تو چشم دشمنان را روشن و دل‌شان را شاد کرد، پدر جان بنی امیه مرا در کوچکی یتیم کردند... . 🏴روز یازدهم عمربن سعد به کوفه آمد. ابن زیاد رأس مطهر امام حسین (ع) را نزد خود گذاشت و به آن نگاه و تبسم ‌کرده و با چوبی که در دست داشت به آن جسارت می‌کرد. 🏴عصر روز یازدهم اهل بیت(ع) را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند و شبانه به کوفه رسیدند. بنابراین تا صبح پشت دروازه‌های کوفه نگه داشتند. هنگام صبح عمر بن سعد خوشحال از فتوحات خویش همراه اسراء وارد کوفه شد. https://rasekhoon.net/news/show/974697 #اسارت #زینب_کبری #محرم پرتال فرهنگی راسخون 🆔 @rasekhoon_online

🏴🏴مناجات‌خوانی با نوای حاج محمود کریمی 🏴شام شلوغ یادمه دیدم همه دف می‌زدن https://rasekhoon.net/media/show/1623080 #محرم #اسارت پرتال فرهنگی راسخون 🆔 @rasekhoon_online