‼️ خلاف مشهور می نویسم تا فلسفی نوشت باشد!
امپدوکلس یکی از حکمای یونان که نزد حکمای ما به «نبی حکیم» معروف است و البته افراد دیگری نیز هستند که نبی حکیم هستند در پاره ۱۱۲ کتاب پالایش ها می گوید:
🔻«هنگامی که به میان مردان و زنان می آیم ستایش می شوم و هزاران نفر به دنبال من می آیند و می پرسند که چه چیز راه به سود می برد؟ بعضی نیازمند پیشگویی اند، در صورتی که مدت ها در اثر نگرانی های درد آور حیران شده اند، خواستارند که برای هر گونه بیماری های خود کلامی درمان بخش بشنوند.»
🔸 ما زمانی که به این نوع حکما نگاه می کنیم می بینیم که دست به اقدامات خارق العاده و معجز نما می زدند و در عین حال به حق پرستی و خرد پرستی هم دعوت می کردند و این طور نبوده که اظهار کرامت را منافی حق خواهی بدانند و متأسفانه این چیزیست که در بین عرفای قدیم و معاصر ما جا افتاده که اظهار کرامت خلاف ادب مع الله و توحید است در حالی که در نگاه حکیمان نبوی یونان و مغرب زمین مثل امپدوکلس، فیثاغورس، افلاطون و... اقدامات خارق العاده و غیبگویی بروز خرد است و در واقع کسی که اظهار کرامت می کند خرد خویش را متجسد می کند و به همین خاطر هم اهل غرائب و خوارق جدای از پزشکی و طب نبودند چرا که معجزه گری می تواند به درمان و بهبود افراد دردمند کمک کند و اگر کسی اهل خرد است باید بتواند با قوت نفس خویش که حاصل ریاضت و فرا آگاهی اوست خرد خویش را متجسد کند چنان که ما زمانی که در تاریخ عرفان به داستان هایی که در کتب مختلف عرفانی است نگاه می کنیم نوعا مبتنی بر بیان کرامت است.
🔹 حکیمان یونانی بیانی دارند که اگر کسی در خرد به تعالی رسید آمادگی پیوستن به خدایان را دارد و خدایان می توانند در طبیعت تصرف کنند مثلا خدای باد که باد را روان می کند یا خدای روز که نور می پراکند علی أی حال حکیم کسی است که می خواهد به توان خداوندی خدایان یعنی ارباب انواع ملحق شود و حکمت خود را نمایان کند و خرد خود را در قالب تصرفات و خوارقش ظهور دهد! بنابراین در نگاه من اوج خرد در بیرون ریخته شدن آن و تجسد پیدا کردنش است و کسی که می تواند بیماری را شفا دهد یا چنان سبک شود که بر روی آب راه رود یا بتواند کوری را بینا کند با آگاهی های جاری و ساری در کائنات هماهنگ شده که می تواند دست به چنین کارهای معجزنمایی بزند و این خلاف توحید نیست! و عارف حقیقی هم همینست که با حقایق متحد گشته نه افرادی که فقط بلدند سخنان اخلاقی بزنند و خود را شاگرد این و آن معرفی کنند! اظهار کرامت و توانمندی خلاف عبودیت نیست بلکه در امتداد عبودیت است! خلاف قانون معرفت نیست! و ایکاش عرفای معاصر ما و شاگردان آن ها که پیوسته از این چیزها نهی می کنند به وجه حکمی امر واقف شوند و صرفا مشهورات را بیان نکنند!
📚 خردورزی به بیان مشهورات نیست! فلسفه ورزی به بیان مشهورات نیست! این که کسی معتقدات قدما را جار بزند هنر نیست این که در کتب آمده! هنر ما در این است که افکار تازه ی خودمان را داشته باشیم و نگاه های تازه ای را که می شود داشت بیان کنیم و به صرف یک نگاه سیر نکنیم! تمام حرف من در این است که در هر چه که می خواهیم باشیم باشیم و خود بودنمان را حفظ کنیم! هر کدام از ما یک نگاهی به هستی دارد و این تنوع منظرها لزوما به معنای نفی منظر دیگر نیست همچنین به معنای بهتر بودنش نسبت به یک منظر دیگر هم نیست! چه بسا نگاه هایی که ما به قضایای مختلف داریم همگی در یک رتبه اما از جهات مختلف باشد! مثل دو فردی که هر دو بر دیواری نشستند و اولی با فاصله ی ده متری بر روی همان دیوار نشسته و دومی ده متر آن ور تر! هر دو بر یک دیوار هستند یعنی مرتبه شان یکیست فقط هر دو از جهات مختلفی دارند به موضوع که خورشید است نگاه می کنند اما به این معناست که یکی بهتر خورشید را می بیند یکی دیگر نه؟! خیر! در این باب زیاد حرف دارم اما تا به حال نوعا حرف مرا نشنیده اند و همان مشهورات را گفته اند و من هم خسته از شنیدن مشهورات! من فلسفه نخواندم که بنابر مشهورات فکر کنم و دوست ندارم طابق النعل بالنعل کسی حرکت کنم و دوست هم ندارم شخصیتم سان شخصیت دیگری باشد!
📌 بخش یک در باب کرامات
✍ امیرحسین بازیار
#خلاف_مشهور
•┈┈••✾🌾🦅🌾✾••┈┈•
🔥 رشحه ای از رشحات روحانی
@RAEHATOL_ARVAH150
https://t.me/RAEHATOL_ARVAH150