این روزها از همان ابتدای روز که چشم باز میکنم تا انتهایش که چشم میبندم و حتی شاید در وقتی که چشمانم بستهاند، در میان آدمها، تصاویر، لحظهها، رفتارها، پیامها، قصهها و ... دنبال سوژهای درخور میگردم برای مشق جلسهی بعدی مبانی نوشتن.
اگر سوژهای در ذهن دارید، خوشحال میشوم که با من به اشتراک بگذارید تا روی آن هم فکر کنم.
@vale_110
https://harfeto.timefriend.net/16974399507852
+ فلذا اگه جایی دیدین یه نفر روی چیزی زوم شده و انگار رفته توی هپروت، بهش گیر ندین. این فلک زده فقط داره توی ذهنش خیالبافی میکنه ببینه میتونه یه قصهی جوندار هوا کنه یا نه :/
#از_نوشتن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راشِدون
این روزها از همان ابتدای روز که چشم باز میکنم تا انتهایش که چشم میبندم و حتی شاید در وقتی که چشما
سوژمو پیدا و انتخاب کردم :)
راشِدون
سوژمو پیدا و انتخاب کردم :)
.
این سوژه به قدری برام جذابه
که وقتی میرم سراغ نوشتنش
پر از شور و هیجان میشم
و خستگیهامو فراموش میکنم :)
+ در ستایش خلق کردن و نوشتن 🤌🏻
#از_نوشتن
نه اونقدری توی اخبار غزه گم بشید که
از شدت حال بد، ناامیدی و افسردگی
دیگه نشه پیداتون کرد!
و نه اینقدری ازش بیخبر باشید که
نشه متوجهتون کرد!
حواستون به رشد و حرکتتون باشه!
ماجرای فلسطین باید برای ما #حرکت آفرین و #امید بخش باشه،
نه متوقف کننده و سرشار از حال بد!
ماجرای فلسطین تماما زیباییه و امیدبخش!
یقینا کشته شدن مسلمانان اندوه و غم فراوانی داره (هرچند که آنان پیروز نهایی و واقعی میدان هستند و شهید شدهاند، آن هم در راه نابودی شقیترین مردمان)
اما کافیه زاویهی دیدتون رو تغییر بدید
و تاثیرات مقاومت رو ببینید!
پس
فاستقم کما امرت..
#آینه
+ پیشنهاد من نیست و پیشنهاد اساتید است
که در این روزها
یکی از مفیدترین کارهایی که میتوانید انجام دهید
این است که
دربارهی فلسطین، بخوانید
و اطلاعاتتان را افزایش دهید.
#کتاب «دشمن شدید»
و رمان «زخم داوود» را پیشنهاد میکنم.
راشِدون
#بیکلام هر چیز که تو را به دردسر بیندازد و هر چیز که تو را برنجاند، همان معلم توست :) #آینه #رنج
موسیقی را پخش کنید و نوشتهی زیر را بخوانید.
نوشتهای از روزی که بسیار درد داشتم و تاریخ و حتی علتش را یادم نمیآید.
اصلا خاصیت #درد و #رنج همین است.
میآید که تو را قویتر کند و بعد از آنکه درسش را یادگرفتی، تو را ترک میکند. تو بخوان که به وجودش عادت میکنی، وسعت میگیری، بزرگتر میشوی و از آن عبور میکنی.
ولی درست همان زمان است که #درد دیگری وجودت را فرا میگیرد :)
چون اساسا زندگی همهاش کَبَد است و لا غیر.
و اما آن نوشته چه بود؟👇🏻
میدانی، فکر میکنم برای تمام طرحی ها تا به الان پیش آمده باشد که حداقل یکبار از شدت و حجم کار و شیفت های سخت و مسخرهاش به گریه افتاده باشد. حالا یا در حین شیفت یا در منزل و در وقت استراحت یا حتی در وقت اماده شدن برای رفتن به شیفت بعدی. حتی شاید این سوال هم برایش پیش آمده باشد که واقعا چه فعل و انفعالاتی در من رخ داد که باعث شد من تصمیم بگیرم که مهمترین زمانهای زندگی ام را در این فضا آن هم با این فشار کار جسمی و از آن بیشتر فشار روانی بگذرانم؟
من هم یکی از آنها هستم. طبیعتا من هم خسته میشوم و کم می اورم. زمین میخورم. متوقف میشوم. عصبانی، کلافه و بیحوصله میشوم، میزنم زیر گریه، داد میزنم و پشیمان میشوم.
حتی جدیدا یک جمله ای برایم پررنگ شده است که مدام در ذهنم تکرار میشود:
من یک سوپر وومن نیستم!
من آن بانوی قهرمانی که در فیلم ها و داستان ها به نمایش گذاشته میشود و رسانه اصرار دارد که آن را القا کند که هم کار میکند، هم چند بچه دارد، هم ورزش میکند و هیکل مناسبی دارد، هم به تغذیه اش اهمیت میدهد، هم نقش افرینی جدی اجتماعی دارد، هم میداند که دارد با زندگی اش چیکار میکند و برای تک تک لحظاتش برنامه ی دقیق و مناسبی دارد، هم به تمام برنامه هایش میرسد و در تمامی لحظات اخلاق خوب و الهی دارد، هم همیشه خانه و زندگی اش مرتب است و غذایش اماده و گرم، هم تمام لباسها و ظرف هایش شسته شدهاند، هم لباسهای همسرش را اتو میکند، هم همیشه ترگل ورگل دور میزند، نیستم!
من یک زنم با تمام ظرافت ها و حساسیت هایش. با تمام نحیف بودن ها و ضعف های جسمی و روحی اش که همین الان بعد از یک شیفت طاقت فرسا، به زحمت خودش را بلند کرده است و حال روحی بدش را که احتمالا شدت گرفته از تغییرات فیزیولوژِی بدنش هم میباشد، کنار زده است تا بیاید و درباره ی آنچه در ذهنش میچرخد بنویسد بلکه کمی سبک شود. زنی که وقتی در این شرایط به فرزنددار شدن فکر میکند، درونش بهم میپیچد. اتفاقا چند تکه ظرف نشسته هم در سینک ظرفشویی اش چشم را مینوازد و همینطور کوهی از ظرف های مهمانی دیشب که روی کابینت مانده اند و منتظرند تا کسی بیاید و انها را در جای اصلیشان قرار دهد. باز خدا بیامرزد پدر و مادر اعضای مهمانی را که دیشب کمک کردند تا این ظرف ها شسته شوند!
اصلا فکر میکنم دعوای اصلی و اساسی اسلام با فمینیزم سر همین باشد. فمینیزمِ خاک بر سر اصرار دارد بگوید که زن با مرد برابر است ولی اسلام در کمال ارامش و محبت و مهربانی میگوید که عزیزدلم اینطور نیست. به خودت بیا زن! تا کی میخواهی گول این حرف ها را بخوری و جسم نحیف و ظریفت را ملعبه ی دست این هایی کنی که با این شعارها تنها به دنبال سوداوری هایش هستند؟…
#طرحنوشت
+ میدانم که همه چیز با نظم و برنامهریزی میتواند بهتر و حال خوب کن تر شود، اما گاهی از شدت فشار زیاد کاری فقط دلت میخواهد سر بگذاری به کوه و بیابان و از تمام وظایفت فرار کنی! برنامههایی که نوشتهای که بمانند..
امروز یکی از آن شیفتهای افتضاح سخت بود
که از در و دیوار مریض میآمد!
و ذکر روی لبهایم شده بود
#خدایا
به من صبر بده..
اگه نمیتونی راهتو پیدا کنی
اگه شک داری
اگه خیلی وقته حالت خوب نیست
اگه نمیدونی باید چیکار کنی
اگه کسی نمیتونه کمکت کنه
اگه فکر میکنی خیلی تنهایی
اگه بهم ریختهای
اگه داری گیج میزنی
اگه خودتم نمیدونی چته
اگه به هرکسی رو میزنی تا کمک بگیری ولی نمیشه
اینقدر دست و پا نزن!
برو با یه مشاور(تراپیست) متخصص متعهد صحبت کن و اجازه بده راهنمایی و همراهیت کنه.
همین.
#آینه