21.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با هوش مصنوعی متن و صوت رو از جانب #سید مرتضی آوینی ساخته ن..
جالب بود
راشِدون
#سید أنت بخیر، نحن کیف ؟
راشِدون
آخرای شیفت لانگی که خیلی ازت انرژی برده و تقریبا از کمر به پایین قفل شدی، فقط باید آوینی بشنوی تا هم
.
آوینی میگوید و گوشم فقط تا «انتظار میکشید» میشنود و بعدش دیگر زیر صدایش، روضهخوان بلند میخواند:
«زهرایی و در کشور ایران نامت خانوم
در جبهه و پشت جبهه اعجاز کند»
و دیگر تا آخرش صدای آوینی را نمیشنوم..
میزنم از ابتدا بخواند و باز هم تا انتظار میکشید میشنوم و دیگر گوشم میرود سمت زهرایی و ...
این روضه خوان یک سِرّی درونش دارد
که تا میگوید زهرایی و در کشور ایران،
من گم میشوم..
در خلوص و غم و عشق صدایش گم میشوم.
انگار که واقعا همین الان دارد با مادر صحبت میکند..
.
#سید
#قلبنامه
- #سید چه کنیم با این درد و رنج؟
+ آرمانخواهی انسان، مستلزم صبر بر رنجهاست.
پس برای جانبازی در راه آرمانها
یادبگیر که در این سیارهی رنج،
صبورترینِ انسانها باشی...
- چرا رنج؟
+ گِلِ وجود آدمی، خاکِ فقر است
كه با اشك آميخته اند
و در كورهی رنج پختهاند.
زينب كبری گنجينهدارِ عالمِ رنج است.
او را اينچنين بشناس!
او مَحمِل گرانبارترین رنج هايیست
كه در اين آیهی مباركه نهفته:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانً في كَبَدٍ.
او وارث بيت الاحزان فاطمه است
و بيت الاحزانْ، رنج آدمی است...
- یعنی به استقبال #رنج برویم؟
+ اگر رسم بر اين است كه
صبر را جز در برابر رنج نمي بخشند
و رضاي او نيز در صبر است،
پس اين سر ما و تيغ جفای تو...
شمربن ذیالجوشن را بياور
و بر سينهی ما بنشان
تا سرمان را از قفا ببرد
و زينب را نيز بدين تماشاگهِ راز بكشان..
- پس انگار که خواه ناخواه
دوستان را کربلایی هست و گودی قتلگاهی.
و اگر مدعی محبتیم،
باید با سلاح #اشک، #صبر و #ایمان،
برایش آماده شویم و به استقبالش رویم..
#پایدرسآوینی
رویای من!
یک شب به جای همهی گفتنها،
همهی تصور کردنها،
در فکر ماندنها و
به تحققت فکر کردنها
تو را در آغوش میگیرم
و این دنیا و رنجهایش را
تا حد جنون فراموش میکنم …
#رقعه
+ و همچنان #سید مرتضی آوینی میگوید:
حیات عندالرّب، نقطهی پایانی معراج بشریت است
که به آن مقام جز با #شهادت دست نمیتوان یافت.
راه ما، راه سیدالشهداست
و آنان که پایِ #یقین در این راه نهادهاند،
آرزوی سر باختن دارند
تا به ذبیحاللهاعظم، حضرت سیدالشهدا
از همه نزدیکتر شوند :)
جنگ ادامه دارد..
همچنان که هزاران سال است که
از آغاز هبوط بشر در کرهی زمین،
تاکنون ادامه داشته است.
ماییم که بار تاریخ را بر دوش گرفتهایم
تا جهان را به سرنوشت محتوم خویش برسانیم
و خون سرخ ما،
فلقیست که پیش از طلوع خورشید عدالت،
بر آسمان تقدیر نشسته است.
یا فالق الاصباح ! (#خدایا)
ما را در راهی که
اینچنین عاشقانه در پیش گرفتهایم
یاری فرما :)
+ به عبارتی: امروزِ زیبا و بارونی در جوار آقا #سید :)
خدایا هرچی دادی شکر
هرچی ندادی شکر..
عِیشَم مُدام است از لعلِ دلخواه
کارم به کام است، الحمدلله
ای بختِ سرکَش! تنگَش به بَر کَش
گَه جامِ زَر کَش، گه لعلِ دلخواه
ما را به رندی، افسانه کردند
پیرانِ جاهل، شیخانِ گمراه
از دستِ زاهد، کردیم توبه
و از فعلِ عابد، استغفرالله
جانا چه گویم؟ شرحِ فِراقت
چَشمی و صد نَم، جانی و صد آه
کافَر مَبیناد، این غم که دیدهست
از قامَتَت سرو، از عارِضَت ماه
شوقِ لَبَت بُرد، از یادِ حافظ
درسِ شبانه، وِردِ سحرگاه
حافظ، غزل ۴۱۷
+این غزلو خواهرجون فرستاد و کیف کردم از انتخابش :)