eitaa logo
راشِدون
171 دنبال‌کننده
989 عکس
176 ویدیو
13 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم، هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌«نوشتن‌»نیازداریم. مهمان اتاق عملی ومعمارنویسنده‌‌ای هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش رابه کلمه تبدیل می‌کند. شیعه‌ی‌مولاعلی|همسر|مادر
مشاهده در ایتا
دانلود
حلقوم‌ها را می‌توان برید اما فریاد‌ها را هرگز! فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید جاودانه می‌ماند.. ❞ مرتضی آوینی
أنت بخیر، نحن کیف ؟
21.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با هوش مصنوعی متن و صوت رو از جانب مرتضی آوینی ساخته ن.. جالب بود
راشِدون
#سید أنت بخیر، نحن کیف ؟
! ممنونم که اجازه میدی بهت نزدیکتر بشم :) + جلسات آوینی خوانی و فهم اندیشه‌ی آوینی، بهترین هدیه‌ی ی بود که میتونستم به خودم تقدیم کنم.
راشِدون
آخرای شیفت لانگی که خیلی ازت انرژی برده و تقریبا از کمر به پایین قفل شدی، فقط باید آوینی بشنوی تا هم
. آوینی میگوید و گوشم فقط تا «انتظار میکشید» می‌شنود و بعدش دیگر زیر صدایش، روضه‌خوان بلند میخواند: «زهرایی و در کشور ایران نامت خانوم در جبهه و پشت جبهه اعجاز کند» و دیگر تا آخرش صدای آوینی را نمی‌شنوم.. میزنم از ابتدا بخواند و باز هم تا انتظار میکشید می‌شنوم و دیگر گوشم میرود سمت زهرایی و ... این روضه خوان یک سِرّی درونش دارد که تا می‌گوید زهرایی و در کشور ایران، من گم می‌شوم.. در خلوص و غم و عشق صدایش گم ‌می‌شوم. انگار که واقعا همین الان دارد با مادر صحبت میکند.. .
مرتضی آوینی
- چه کنیم با این درد و رنج؟ + آرمانخواهی انسان، مستلزم صبر بر رنج‌هاست. پس برای جانبازی در راه آرمانها یادبگیر که در این سیاره‌ی رنج، صبورترینِ انسان‌ها باشی... - چرا رنج؟ + گِلِ وجود آدمی، خاکِ فقر‌ است كه با اشك آميخته اند و در كوره‌ی رنج پخته‌‌اند. زينب كبری گنجينه‌دارِ عالمِ رنج است. او را اينچنين بشناس! او مَحمِل گرانبارترین رنج هايیست كه در اين آیه‌ی مباركه نهفته: لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانً في كَبَدٍ. او وارث بيت الاحزان فاطمه است و بيت الاحزانْ، رنج آدمی است... - یعنی به استقبال برویم؟ + اگر رسم بر اين است كه صبر را جز در برابر رنج نمي بخشند و رضاي او نيز در صبر است، پس اين سر ما و تيغ جفای تو... شمربن ذی‌الجوشن را بياور و بر سينه‌ی ما بنشان تا سرمان را از قفا ببرد و زينب را نيز بدين تماشاگهِ راز بكشان.. - پس انگار که خواه ناخواه دوستان را کربلایی هست و گودی قتلگاهی. و اگر مدعی محبتیم، باید با سلاح ، و ، برایش آماده شویم و به استقبالش رویم..
رویای من! یک شب به جای همه‌ی گفتن‌ها، همه‌ی تصور کردن‌ها، در فکر ماندن‌ها و به تحققت فکر کردن‌ها تو را در آغوش می‌گیرم و این دنیا و رنج‌هایش را تا حد جنون فراموش می‌کنم … + و همچنان مرتضی آوینی میگوید: حیات عندالرّب، نقطه‌ی پایانی معراج بشریت است که به آن مقام جز با دست نمیتوان یافت. راه ما، راه سیدالشهداست و آنان که پایِ در این راه نهاده‌اند، آرزوی سر باختن دارند تا به ذبیح‌الله‌اعظم، حضرت سیدالشهدا از همه نزدیکتر شوند :) جنگ ادامه دارد.. همچنان که هزاران سال است که از آغاز هبوط بشر در کره‌ی زمین، تاکنون ادامه داشته است. ماییم که بار تاریخ را بر دوش گرفته‌ایم تا جهان را به سرنوشت محتوم خویش برسانیم و خون سرخ ما، فلقیست که پیش از طلوع خورشید عدالت، بر آسمان تقدیر نشسته است. یا فالق الاصباح ! () ما را در راهی که اینچنین عاشقانه در پیش گرفته‌ایم یاری فرما :)
جوجه‌ی شب جمعه :) +خیلی متفکر بود.. این صحنه‌ش منو یاد مرتضی مینداخت..
میگه رسیدم بالاسرش گفتم مرتضی زنده ای؟ گفت هنوز نه.... ..
+ به عبارتی: امروزِ زیبا و بارونی در جوار آقا :) خدایا هرچی دادی شکر هرچی ندادی شکر.. عِیشَم مُدام است از لعلِ دلخواه کارم به کام است، الحمدلله ای بختِ سرکَش! تنگَش به بَر کَش گَه جامِ زَر کَش، گه لعلِ دلخواه ما را به رندی، افسانه کردند پیرانِ جاهل، شیخانِ گمراه از دستِ زاهد، کردیم توبه و از فعلِ عابد، استغفرالله جانا چه گویم؟ شرحِ فِراقت چَشمی و صد نَم، جانی و صد آه کافَر مَبیناد، این غم که دیده‌ست از قامَتَت سرو، از عارِضَت ماه شوقِ لَبَت بُرد، از یادِ حافظ درسِ شبانه، وِردِ سحرگاه حافظ، غزل ۴۱۷ +این غزلو خواهرجون فرستاد و کیف کردم از انتخابش :)
و همینطور از مرتضی آوینی: شیطان حکومت خویش را بر ضعف ها و ترس ها و عادات ما بنا کرده است، و اگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفة اللهی جبران کنی، دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست.