در پیِ #معنا باید بود.
معنایی در حد و اندازهی
یک جهان بینی تمدن ساز.
معناست که قدم بعدیمان را روشن میکند و ذهنمان را نسبت به آنچه در ادامه وجود دارد آگاهتر، تفکرمان را سازندهتر، امیدمان را پررنگتر و قلبمان را گرمتر.
معناست که میتواند سازندهی آرامش حقیقی وجود الهیمان باشد.
مگر نه آنکه ما از اویی منشأ گرفتهایم که در پسِ هر کوچک و بزرگش معنا و حکمتی نهفته،
پس
چطور میخواهی بدون معنا در این جهان پر از معنا زیست کنی؟
#سوال
#رقعه
#طرحنوشت
#اتاقعمل
اولین شب جمعهی محرمه الحرامه و
من از اینجا
#سلاممیدم بهت یا اباعبدالله.
سلام جانانم.
سلام رسوخ کرده در قلب و روح و جانم.
من از شما به خودم میرسم.
به همون خودی که یکسال بهش ظلم کردم..
ولی اینو بدون که هرجا نفس کم آوردم
اومدم سراغتون و تونستم ادامه بدم..
ممنونم که بهم اجازه دادین توی بدترین شرایطم هم داشته باشمتون...
اصلا قوانین الهی وقتی به شما میرسن، تغییر میکنن.. فرق میکنه..
ما شما رو نمیفهمیم..
نمیفهمیم حسین کیه..
امام زمان میفرماد من صبح و شب برای حسین گریه میکنم..
مولا علی توی جنگ صفین وقتی آبو بستن،
حسینو فرستاد برای باز کردن راه آب..
کیه این حسین که مولاعلی بهش متوسل میشه؟
خاک فقط وقتی تربت شما باشه، حلال میشه..
لطمه به سر و صورت و بدن وقتی برای شما باشه، حلال و عبادت میشه...
اشک فقط برای شماست که خریده میشه..
اصلا حُر و رسول ترک و علی گندابی هیچی!
حضرت آدم هم وقتی برای شما دلش میلرزه و گریه میکنه، بخشیده میشه..
آخ حسین من!
میشه این محرم ما رو آدمِ خودت کنی قربونت برم؟
میشه اذن بدی ره صد ساله رو یک شبه بریم؟
امشب شب امام حسنه آقا جان..
به حق امام حسن،
ما رو آدم کن حسین...
ما رو آدم خودت کن..
ما رو هم بخر..
بخدا یه گوشه چشمت هم برا ما بسه..
امشب اون گوشه چشم رو به ما هم داشته باش.
آخه تو همچو ما سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد حسین من....
#طرحنوشت
#اتاقعمل
من توی بیمارستان درد زیاد میبینم..
دست بریده شده
سر و صورت شکسته
انگشت بریده
دندون خرد شده
شکم بریده شده...
بدن عریان و پاره پاره...
آخ...
با کی اینکارو کردن؟
نوهی رسول الله؟
پسر حیدر کرار؟
پسر فاطمهی زهرا؟
برادر عقیلهی بنی هاشم؟
برادر عباس؟؟
آخ.....
بمیرم برات حسین.........
چه دردی کشیدی حسین.....
بمیرم برای خواهرت حسین...
#طرحنوشت
#اتاقعمل
آخ باید بودی میدیدی چجوری بدو بدو خودشو انداخت تو اتاق عمل وقتی شنید بچه ممکنه بدحال باشه..
بسم الله الرحمن الرحیم های پشت سر همشو قبل از به دنیا اومدن بچه..
استرسی که داشت میکشید...
تلاششو برای بالا اومدن اکسیژن بچه و دراومدن از اون کبودی و بی حالی..
خانوم دکترِ متخصص اطفالمونو میگم :)
درسته همیشه غر میزنه و شاکیه از همه چی
ولی این حالِ مسئولیتپذیرشو در حالیکه داره قربون صدقهی بچهها میره، دوست دارم..
فقط وقتی بهش میگی چرا خودت بچه نمیاری؟ میگه نمیخوام. من وظیفمه به بچههای بقیه رسیدگی کنم :(
#طرحنوشت
#اتاقعمل
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است ای بس غم و شادی که پسِ پرده نهان است
گر مردِ رهی، غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن، هنرِ گامِ زمان است
تو رهروِ دیرینهی سَرْ منزلِ عشقی بنگر که ز خونِ تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود، زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنِشیند بس تیر که در چلهی این کهنه کمان است
از روی تو، دل کندنم آموخت، زمانه این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که درین بازیِ خونین بازیچهی ایام، دلِ آدمیان است
دل بر گذر قافلهی لاله و گل داشت این دشت که پامالِ سوارانِ خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه! تو فریادِ من امروز شنیدی دردیست درین سینه که همزادِ جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند یا رب چه قَدَر فاصلهی دست و زبان است!
خون میچکد از دیده درین کنج صبوری این صبر که من می کنم، افشردنِ جان است
از راه مرو سایه ! که آن گوهر مقصود گنجیست که اندر قدمِ راهروان است
هوشنگ ابتهاج
#طرحنوشت
۲۱۱ روز باقی مانده :)
#اتاقعمل
کار در شرایط سخت :)
#طرحنوشت
+ وقتی بیمار، بیماری عفونی یا ویروسی مسری داره ولی در عین حال جراحی اورژانسیای هم باید براش انجام بشه، همهی تیم یعنی بیهوشی، اتاق عمل و خدمات، اینجوری بالا سرش کار میکنیم.
گاها پیش اومده که بعد از عمل وقتی وسایل حفاظتی رو دراوردیم، از شدت خیسی از عرق، مجبور شدیم برای ادامهی شیفت کل لباسامونو عوض کنیم! بماند که چقدررر بیحال و بی انرژی میشیم..
خلاصه یه مشت دیوونه اینجا جمع شدیم که برای بیمار، از همه وجودمون خرج میکنیم. اینجا هیچی توش نداشته باشه، کیلو کیلو ثواب داره که میتونی جمع کنی چون اینقدری هم پول بابتش دریافت نمیکنی که مثلا بعدها بگن «خب کارت همین بود، هنر که نکردی! پولشو گرفتی!»
نه جان. اینجا هرچی هست، عشقه و دیوونگی و یه وقتایی هم جبر.
#اتاقعمل
.
عشق، صیدیست که تیرت به خطا هم برود
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند :)
سعدی
#شیفتشب
#طرحنوشت
#اتاقعمل
#مهندسیمعماری
+ از جراحی به طراحی :))