🌸چند لقمه داستان🌸
💠استخدام پیک موتوری به روایت داستان💠
✍️جوان جویای کار اومد در دفتر پیک موتوری واسه استخدام
بعد از بیان رزومه ی کاری خود ...
🔹کارفرما گفت :
می خوام محموله این مسیر رو
به تو بدم ببری چقدر با مسیر آشنایی داری ؟!
🔸پیک : والا چی بگم ولی در وصف خودم؟. همینو گفته باشم که نقطه نقطه این خیابون لاستیک موتور منو لمس کردند .
🔹کارفرما : منظورت اینکه ، وقتی از این خیابون رد میشی زمین از آشنایی با تو به احوال پرسی کردن میفته ؟!
🔸پیک : آره دارید نزدیک می شید ، مثلا این قدر مسیرو رفتم و اومدم که جمع و تفریقش تو ماشین حساب جا نمیشه !
🔹کارفرما : یعنی می خوای بگی از بس رفت و اومد کردی ، انگار تو رو جزئی از خودش می دونه ؟!
🔸جوان : آره نه تنها منو از خودش می دونه تازه اوستاش که کره زمین باشه و اونم زیر نظر پیمانکار اصلیه #خدا
قول داده اگر خوب باشم قراره بعد از ۷۰_۸۰ ... سالی ، یه ماه عسل توپ هم داشته باشیم #آخرت
#بهشت
🔹کارفرما : خوب گریز می زنی .
🔸پیک جوان : چاکریم ، نه که زیاد تو زیر گذریم ، گریزامون هم بالاخره بدک نیست.
🔹کارفرما: چه جالب ، بدک چقدر شبیه یدک هست.
🔸جوان : آره ، خوبه آدم خودشو خوب تا سرمنزل ( حیات بعد از مرگ ) بعدی یدک بکشه و وسط
را خراب نشه و تا آخر آهسته و پیوسته
و مطمئن پیش بره .
🔹کارفرما : اصلا اینجوری که تو می گی
مگه شدنیه !!!
🔸جوان : بله که شدنیه .
من سراغ دارم ، مثلا همین سردار سلیمانی عزیز چون گوش به فرمان ولی
بود ببین چه زیبا عشق بازی کرد و تا آخر طلایی باقی موند و گرانبها بدرقه شد.
🔹کارفرما : ماشاالله خوش فکری. از الان استخدامی ، می تونی کارتو شروع کنی .
🔸جوان : قربونتون .
اینم که می بینید اینجوریم بخاطر اینکه اول استخدام خودم بودم#خودآگاهی و بعد هم استخدام ولی و گوش به فرمان او#ولایت_مداری.
✍️مسئول میز ادبیات داستانی : سجاد دهقان
#خلاقیت
#قند_پارسی
#شیرین_زبانی
#کارآفرینی_رشیدانه
#مدیریت_نیروی_انسانی
#حاج_قاسم_الگوی_نسل_جوان
#خداجویی_به_شیوه_ساده
#ولایت_مداری
#کار_تشکیلاتی
#با_ولایت_تا_شهادت
🔸#حضورتان برایمان #ارزش است. #تعاون⏬⏬🌹
⏩@rashidaneha