🍃💛
💛
.
.
| #رسم_شیدایـے |
.
.
هنوز بدن فرمانده لشکر امام حسین پشت
دژ طلاییه در خون مےغلتید و سایه مرگ را
به چشم مےدید. فهمید که شهادت چقدر با
مرگ فاصله دارد. متعجب از امتحان خدا ،
دانست که انتخاب شهادت با اوست. اما
چگونگی انجام آن ، نه. در رمز و راز خلقت
پروردگار پی به عظمت شهدا برد؛ ردانیپور،
حبیب اللهی و...
.
ناگهان نگرانی گره عملیات خیبر، فرماندهی را
در نظرش به شکلی دیگر مجسم کرد؛مظلومیت
و وفاداری بسیجی ها در شرایط سخت جنگ
که اکنون نزدیک تر از ملائک دورش حلقه زده
و التماس میردند که بماند. هر لحظه فاصلهی
بین جسم و روحش بیشتر میشد؛ از آن بالا
جنگ خودی و دشمن، انفجار، شهدا و مقاومت
دژ طلاییه را نیز میدید. دوباره نگاهش افتاد
به دست قطع شده ی خودش.
.
صدایی در گوشش پیچید:" میخواهی بمانی
یا قصد عروج داری؟" خیلی تلاش کرد پاسخش
به ملائک چکیده ی اعتقاداتش باشد.
.
.
قسمتی از کتاب "عقیق"
زندگینامه داستانی شهید حسین خرازی؛
فرمانده لشگر14 امام حسین(ع).
نوشته: نصرتالله محمودزاده.
انتشارات شهید کاظمی.
.
.
I #شهداییمـ I
I #معرفے_ڪتاب |
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
.
.
💛
🍃💛
|🕊| #رسم_شیدایـے
هیچگاهمستقیمبهنامحرمنگاهنمےکرد
وبهشدتمقیدوچشمپاکبود😌!
اوقاتےکهدرمهمانےهاۍخانوادگےبود؛
اگربانوانحضورداشتند،حریمشرعےرا
رعایتمےکرد.اگرجمعبابتموضوعے
مےخندیدندسرشراپایینمےانداخت
ومےخندید..((:🌱
[💌] شهیدمحمدرضادهقان
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |