#حاجی♥️🌹
بخشی از وصیت نامه حاج قاسم
ایران قرارگاه حسین بن علی است🌸
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
شبیه مادر شده است آقای ما
هادی شده شبیه آقای تشنه لب
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
پروفایل
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
رسمـِ شیـــدایـے پروفایل استوری بیو عاشقانه مذهبی عشق رمانstory prof roman
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹#رمان _مذهبی🌹 💞#بچه_مثبت💞 #قسمت_11۶ 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 نه بابا، اون که عاشقه انگار. همچ
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
🌹#رمان _مذهبی🌹
💞#بچه_مثبت💞
#قسمت_11۷
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
خندید و گفت:- دختر اگه گذاشتی حرفم رو بزنم.- بفرمایید.- ملیسا، من دیشب هم بهت گفتم، من بهت علاقه دارم و نیتم هم فقط ازدواجه. خب می دونم ما با هم خیلی متفاوتیم، اما هر کاری کردم دلم رو قانع کنم که ازت بگذره نتونستم، واسه همین افسار عقلم هم دادم دست دلم تا هرکاری خواست بکنه.اومدم بگم "تازه حاالا عاقل شدی!" اما به جاش یه لبخند ناناز بهش زدم و گفتم:- خودم می دونم که ما از نظر عقیدتی و خانوادگی خیلی با هم فرق داریم، اما ...
ساکت شدم. مثلاچی باید می گفتم؟ این که من کلا عقل تو کله ام نیست و تموم تصمیمام هم از روی احساسمه؟ بدتراز همه این که خودم هم جلوی احساسم به متین کم آورده بودم و یه جورایی داشتم تسلیمش می شدم.متین که دید حرفی نمی زنم، گفت:- موضوع اینه که برای من بعضی از اعتقاداتم خیلی با ارزشه و نمی تونم خیلی راحت ازشون بگذرم.برای این که منم کم نیارم گفتم:- خب منم همین طور.
- مهم ترین و با ارزش ترین چیزی که در حال حاضر تو این دنیا دارم مادرمه، اون برای من تموم جوونی و زندگیش روگذاشت، نمی تونم و نمی خوام که بعد از ازدواجم تنهاش بذارم. نمی گم می خوام همسرم رو مجبور کنم با مادرم
زندگی کنه، اما حداقل می خوام خونم نزدیکش باشه و همسرم هم جای دختر نداشتش رو پر کنه. اگرچه مائده رو مثل دختر واقعیش دوس داره و حتی گاهی مائده اون رو مادر صدا می کنه، اما من از همسرم انتظار دارم که منو مجبورنکنه بین اون و مامانم یکی رو انتخاب کنم. متوجهی که؟
خب اگه هر کسی دیگه ای به جای بهجت جون، مادر متین بود، همین االان پا می شدم و می رفتم، اما با شناختی که تواین مدت کم از مادرش پیدا کرده بودم یه جورایی عاشقش بودم، برای همین فقط گفتم:- متوجهم.- تو که ... تو که با این موضوع مشکلی نداری؟- اصلا.
لبخند مهربونی زد و گفت:تو همون چند روزی که پیش ما بودی مامان عاشقت شده.- دل به دل راه داره.- خب، نوبت توئه.خاک بر سرم که یه چیز با ارزش هم تو ذهنم نیست که بهش بگم.
لبخندی زورکی زدم و گفتم:- خب راستش من یه کم زودتر باید برم خونه، باشه برای یه وقت دیگه.لبخند مهربون دیگه ای زد و گفت:
- ممنونم که وقتت رو در اختیارم گذاشتی.
در جوابش لبخند زدم و گفتم:- پس خداحافظ.
از جا که بلند شدم اون هم بلند شد و تا نزدیک ماشین همراهم اومد. اون قدر متین و باوقار راه می رفت و رفتار میکرد که من هم خواه ناخواه در مقابلش خانومانه تر رفتار می کردم. سوار ماشین شدم و به سمت خونه روندم و تموم
مدت خودم رو فحش دادم که اصلا اولویتی توی اعتقادات و علایقم ندارم.خب این که داشتم چه غلطی می کردم رو خودم هم نمی دونم، نیتش ازدواج بود خب. خدایا چه به سرم اومده؟ من که تا دیروز اسم ازدواج که می اومد سریع جبهه می گرفتم، اما حاالا ... . پوف، هر چی که هست احساس می کنم داره خلم می کنه. خب موضوع اینه که مامانم اگه بفهمه چه برخوردی می کنه؟ اگرچه من مثل همیشه حرف خودم رو میزنم، اما باید برای راه افتادن جنگ اعصاب آماده باشم.
دلم می خواست با یکی حرف بزنم، اما دقیقا اون زمان بود که فهمیدم هیچ کس رو ندارم. مامان بابا که ترجیح میدادم آخرین نفراتی باشن که خبردار بشن، کوروش و نازنین و بهروز و آتوسا که تو دنیاهای خودشون غرقن، مائده که حکم خبر چین رو داره واسم و یلدا و شقایق هم که اصلا باور نخواهند کرد، اگرچه خودم هم هنوز باورم نشده. پس درد و دل رو بی خیال شدم. هنوز پام رو تو خونه نذاشته بودم که یه پیامک واسم رسید. شماره مال ایران نبود.
"سلام خوشگلم. دلم واست تنگ شده. آرشام."
برو بمیر پسره ی پررو! جوابش رو ندادم و گوشیم رو انداختم تو کیفم.
***
پام رو که تو کلاس گذاشتم، صورت مهربونش رو دیدم. نگاهش واقعا دیوونه کننده بود.
#ادامه_دارد...
رفتن به پارت اول👇
https://eitaa.com/Rasme_SheYdaei/1588
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
#انگیزشی🤩
همهے پایانهاے غــمبار بخاطر زود جــا زدنه..
زود جـا نزن!!
استقامــت به خرج بده و پایان قشنگتــو با استقــامتت بســاز..
دشــوار به معناے غیر مــمکن نیست..
بلکه یعـنے؛
بایــد سخــت تر تلــاش کنے •••🌱♥️
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
"حجابهای امروزی بوی حضرت زهرا(س)نمیدهد حجابتان را زهرایی ڪنید. پیروخط ولایت فقیه باشید. اگر دنبال این مسیر باشید به آن چیزی که میخواهیدمیرسید همانطورڪه من رسیدم"
#شهیدهادیذوالفقاری
#سالروزشهادت🕊
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
♡
أحبكِ يا قدسُ لا تسأليني
[ قدس زیبا 🇵🇸 ]
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
#استوری
در فرش حرم،
گرد و غباریم و نشستیم
مارا نتکانے،نتکانے،نتکانے...
[ امامرضاجانم ]
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
| #پروفایل🦋
| #دخترانه🌱
| #چادرانه🌸
| #سخن_بزرگان💫
- مےخوآهے آرآمش دآشٺہ بآشے؟! ..
+ گنـآھ نڪن! ..
✨آٻٺاللہبہجٺ✨
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
•💠•
- تعجّب است از كسى كه دعا میكند
و اجابتِ آن را كُند میشمارد، در
حالى ڪه راه اجابت را با
گناهان بسته است!
+تذكرة الخواص،ص137📚
+ #امیرالمؤمنین(ع)🎙
•
•
•
°√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |