📌 « فقط بخاطر یک بد دهنی! »
#داستان
رفاقتشان به حدّی بود که یکی از آنها را دیگر به اسم خودش نمیشناختند؛ بلکه میگفتند:
"رفیقِ فلانی"
رابطهای که هیچکس حتی فکرش را هم نمیکرد که یکروز برای همیشه از هم بپاشد.
اما این اتفاق افتاد...
روزی که باهم به بازار رفته بودند و غلامش هم همراهش بود، ناگهان به پشتسرش نگاه کرد و غلام را ندید؛ جلوتر رفتند؛ برای دومین بار به پشت سر نگاه کرد و بازهم غلام را ندید، سومین بار هم همین اتفاق افتاد تا اینکه دفعه چهارم غلام از راه رسید؛
تا غلامِ خود را دید، به او گفت: فلان فلان شده کجا بودی؟!
اما تا این را گفت و امام صادق علیهالسلام این فحش را از دهانِ آن مرد شنیدند، با دست و به نشانه تعجب به پیشانی خود زدند و فرموند: من را باش که فکر میکردم تو فردی #باتقوا هستی!!
و از همانجا بود که امام رابطهشان را با آن فرد قطع کردند و دیگر کسی امام علیهالسلام را تا آخر عمر با آن مرد ندید!
✏️بازنویسی توسط رسم رفاقت
📘برگرفته از کتاب داستان راستان، جلد ۱، صفحه ۱۸۸، داستان "دوستیای که بریده شد"
#بد_دهنی #فحش #ناسزا #رفاقت
✅ کانال رسم رفاقت
🔰eitaa.com/Rasmerefaghat
📌 #رفیق_بد_دهن
📺 داستانی از رفاقت امام صادق علیه السلام
رفاقتشان به حدّی بود که یکی از آنها را دیگر به اسم خودش نمیشناختند؛ بلکه میگفتند: "رفیقِ فلانی"
رابطهای که هیچکس حتی فکرش را هم نمیکرد که یکروز برای همیشه از هم بپاشد.
اما این اتفاق افتاد...
روزی که باهم به بازار رفته بودند و غلامش هم همراهش بود، ناگهان به پشتسرش نگاه کرد و غلام را ندید؛ جلوتر رفتند؛ برای دومین بار به پشت سر نگاه کرد و بازهم غلام را ندید، سومین بار هم همین اتفاق افتاد تا اینکه دفعه چهارم غلام از راه رسید؛
تا غلامِ خود را دید، به او گفت: فلان فلان شده کجا بودی؟!
اما تا این را گفت و #امام_صادق علیهالسلام این فحش را از دهانِ آن مرد شنیدند، با دست و به نشانه تعجب به پیشانی خود زدند و فرموند: من را باش که فکر میکردم تو فردی #باتقوا هستی!!
و از همانجا بود که امام رابطهشان را با آن فرد قطع کردند و دیگر کسی امام علیهالسلام را تا آخر عمر با آن مرد ندید!
✏️بازنویسی توسط رسم رفاقت
📘برگرفته از کتاب داستان راستان، جلد ۱، صفحه ۱۸۸، داستان "دوستیای که بریده شد"
✅ کانال رسم رفاقت
🔰eitaa.com/Rasmerefaghat