eitaa logo
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
2.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
3هزار ویدیو
95 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات) تماس با بنده: @rasoul6236
مشاهده در ایتا
دانلود
: من اگر جای ابلیس بودم، حتماً برای هر گروه مخاطب، آدم خودم رو تربیت می کردم چه جور آدمی؟ آدمی که بتونه هر مخاطبی در هر سطحی که باشد را یک یا چند درجه جابجا کند. بدیهیه که بسیاری از من و شما هیچ وقت یک بدکاره را دنبال نمی کنیم. ولی اصلا بعید نیست که یا را دنبال کنیم. ماموریت او هم طبعاً این نیست که شما را یک شبه به اسفل سافلین تنزل دهد. او فقط قرار است حق و باطل را در سطح کف شرعیات برای آدم های کوررنگ جامعه خَلط کند. مثلاً یک عنوان تناقض نما برای خودش درست کند حجاب استایل شغلش یک کار تناقض نما به نام «تبرج عفاف» باشد. جانماز پاکش پهن و روی آن توله سگ نجس العینش لم داده باشد. و بعد هم به شما بگوید مرا قضاوت نکنید. و یک مشت جاهل متجاهل هم خود را به نفهمی بزنند و دنبالش کنند تا به مرور قبائح شکسته و حجاب ها و حریم ها بگسلد ابلیس جان خیلی بلایی😏 @rasooll_ir
من سطرسطر ورقهای تاریخ هفتاد، هشتاد سال گذشته و قبل از آن را مکرّر در مکرّر خوانده‌ام. ما حقیقتاً یکی از گرفتارترین ملتها در پنجه گردن‌کلفتی و قلدری قدرتهای جهانی بوده‌ایم. بنده در باب شبه قارّه هند مطالعات مفصّلی داشته‌ام و کتابی هم در این زمینه نوشته‌ام. وقتی وضعیت ایران را با شبه قارّه مقایسه میکنم، میبینم با این‌که آن‌جا استعمار مستقیمِ انگلیسیها وجود داشت، اما به لحاظ فشار انسانی بر یک کشور از ناحیه قدرتهای اهریمنی دنیا، وضع ما از آنها بدتر بود. آنها از طرف نیروهای خودی و میهنىِ خودشان دچار خیانت و نفاق و فساد و وابستگی نبودند. یک مشت انگلیسی به آن کشور وارد شده بودند. خودیهای آنها عبارت بودند: از گاندی و نهرو و مولانا محمد علی و مولانا شوکت علی و جناح و غیره. آنها با انگلیسیها جنگیدند و بسیار هم زجر کشیدند؛ اما وضع ما این‌گونه نبود. انگلیسیها رضاخان را به عنوان یک عامل دست‌نشانده بر سرِ کار آوردند تا کار مورد نظر آنها را انجام دهد. این حرفها جای انکار نیست؛ حرفی نیست که من بزنم؛ این حرفها جزو واضحات تاریخ است که هم گزارشگران نوشته‌اند و هم اسنادی که بعد از سی، چهل سال منتشر شده، گویای آن است. همین چند روز پیش در سندی از همین قبیل میخواندم که در جلسه‌ای که سید ضیاء و رضاخان و مأموران انگلیسی بودند، رضاخان گفته بود که من سیاست سرم نمیشود و وارد نیستم؛ هرچه شما دستور بدهید؛ من گوش به فرمانم! همین‌طور هم بود؛ اما لحظه‌ای که احساس کردند یک ذرّه حالت گوش به فرمانیاش متزلزل شده و گرایشی، آن هم نه به سمت استقلال حقیقی، بلکه به سمت آلمان هیتلری پیدا کرده است - طبیعتاً وقتی رضاخان به هیتلر نگاه کند، به هیجان می‌آید و لذّت می‌برد - او را کنار زدند و پسرش را بر سرِ کار آوردند. اینها جزو واقعیّات کشور است رهبر حکیم انقلاب اسلامی @rasooll_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انصافا تا حالا برای حضور در انتخابات، اینجوری توجیه نشده بودم😂👌 ✌️ انتشار با شما @rasooll_ir
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
من سطرسطر ورقهای تاریخ هفتاد، هشتاد سال گذشته و قبل از آن را مکرّر در مکرّر خوانده‌ام. ما حقیقتاً یک
انتخابات در کشور ما فقط انتخاب یک مسوول برای یک منصب نیست. بلکه هر انتخابات، حکم یک رفراندوم سال 59 را دارد. بله و نه به جمهوری اسلامی حتی اگر 50 درصد مردم ایران هم شرکت کنند، اولاً این 50 درصد یعنی رای 75% به جمهوری اسلامی، چون معمولاً 25 درصد مردم کلاً به دلایلی اهل حضور اجتماعی نیستند یا اون روز مشکل داشتند یا... (من خودم یکی از انتخابات ها اون قدر تبلیغ کردم که مردم برند پای صندوق ها، روز انتخابات هر چی دنبال شناسنامه ام گشتم پیدا نکردم.😂 اصن یه وضعی شده بود) ثانیا این که همین عدد هم باز از انتخابات های بیشتر کشورها بیشتر است. ثالثا با این همه دشمنی دشمنان و حماقت دوستان و... اگه 50 درصد هم بزنیم، معادل 500 درصد بقیه کشورهاست. 😳 انتخابات ها کمترین قدم ما آدم های معمولی برای جبهه حق هست. کوتاهی نکنیم ما نسبت به دنیا مسوولیم @rasooll_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسلمان شدن دسته جمعی تظاهرات کنندگان نیویورک!! سبحان الله!! 👆🎥تظاهرات ضد اسراییلی در نیویورک، مردی در بلند گو فریاد می زند: "زمان پنهان کردن اسلام به سر رسیده زمان شکنجه کردن و آزار و تهمت به مسلمانان به سر رسیده اسلام همان دینی است که انسان ها به آن نیاز دارند و ما دست بردار نیستیم تا وقتی که این دین به تمام خانه ها وارد شود حالا شماها را دعوت می کنم که با من تکرار کنید لااله الاالله محمد رسول الله بعد تمام مردم با او تکرار می کنند: لااله الاالله محمدرسول الله و همگی با هم مسلمان می شوند! بعد می گوید خدایی جز الله نیست خدای عیسی خدای مسیح خدای آخرین پیامبر خدا حضرت محمد صل الله علیه و اله" ان شالله جهان به زودی شاهد مسلمان و شیعه شدن ساکنان کره ی زمین خواهند شد @rasooll_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قوانین خاص تو مدارس ژاپن از ممنوعیت سوراخ کردن گوش تا ممنوعیت رنگ کردن مو @rasooll_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبرانی بنام بچه های غزه عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود @rasooll_ir
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
پیامبرانی بنام بچه های غزه عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود @rasooll_ir
واقعا این ویدئوها را می بینید؟ یا فقط ویو می خوره؟! خدایی ببینیدا ☺️ اینا فوق العاده اند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مستندی زیبا و ساده در خصوص علت مخالفت با جمهوری اسلامی و جنگ عراق و سوریه و حمله به غزه @rasooll_ir
بالاخره مادرجان پر کشید... «خونه ی مادربزرگه» ی ما هم تمام شد
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
بالاخره مادرجان پر کشید... «خونه ی مادربزرگه» ی ما هم تمام شد
اگر توانستید، برایش و برای همه گذشتگان مان سوره تبارک بخوانید. قران برای زنده و مرده مان خوب است. قرآن خوب است. http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=67&ayat=0&user=far&tran=3
اذان نماز امروزم چقدر با همه ی اذان هایم فرق دارد اشهد ان لا اله الا الله خدایا فقط تو می مانی ما هم قطره قطره به تو می پیوندیم که دریا شویم دریای رحمت تو خدایا بغل باز کن یکی از ما امروز آمد
اسم اینجا دنیاست کاروان خانه ی هر رهگذری می رسند آدم ها تا که در سایه آن نفسی تازه کنند تا لبی تر بکنند لقمه ای برچینند جرعه آبی نوشند بعد یک چای و دو تا حبه ی قند بعد یک لقمه ناخورده از آن سفره پر رنگ و لعاب بعد یک عمر دویدن سر هیچ سر یک بازی پوچ می رسد وقت خداحافظی آدم ها دیر یا زود همه راهی این راه شوند کاروان آماده وقت رفتن شده است آنچه در دست بدارید زمین بگذارید...
بعضی بزرگواران پیام داده اند برای «نماز لیله الدفن» مادرجان عزیزم شرمنده می فرمایید طلعت فرزند حسین
: «مادرجان» خودِ خودِ مادربزرگ بود. مادربزرگ ترین حالت ممکن از آن دسته از مادربزرگهایی که قصه گو ها قصه ها درباره شان گفته اند و شاعران قصیده ها برایشان سروده اند از آن دسته مادربزرگ هایی که در خانه شان همیشه باز بود و وقتی می رسی باید از اول تا اخری که در خانه اش هستی، میوه و خوراکی بخوری تا دلش آرام بگیرد و جگرش حال بیاید. از آن دسته مادربزرگ هایی که قربون و صدقه از دهانشان نمی افتاد از آنهایی که وقت نماز کش مقنعه ی سفید شان را می انداختند پشت سرشان و روی صندلی نماز می خواندند از آنهایی که وقتی بیمارستان کمی به هوش می آیند، دنبال حجاب و چادرشان هستند از انهایی که همیشه به «آقاجان» ها غر می زنند ولی یک دقیقه تحمل دوری همدیگر را ندارند. از آن مادربزرگهایی که یک فامیل را اداره می کردند از آن مادربزرگهایی که خیلی ها حوصله ی امرو نهی های ناشی از دلسوزی شان را ندارند. از آن مادربزرگهایی که قند و فشار خون شان با دیدن و ندیدن بچه هایشان تنظیم می شود از آن مادربزرگهایی که چند وقت یک دفعه همه را جمع می کرد تا آش بپزد و دور همی بخوریم از آن مادربزرگهایی که وقتی می خواست تهران بیاید، می رفت برای دانه دانه ی بچه ها و نوه هایش برنجک و شاه دونه و تخمه آفتابگردان و گز و پولکی می خرید. از آن مادربزرگهایی که وقتی می روند، انگار نصف فامیل مرده اند و نصف فامیل یتیم شده اند. اینها دقیقا خود خود مادرجان بود. خود مهربانش خود وسواسیش خود مهمان نوازش خود خودش خود خدا بیامرزش یک بچه یتیم @rasooll_ir
چقدر سر «جا» دعوا داریم آخرش «اینجا» ست
اصلاً اتفاقی نیفتاده زندگی اداره دارد البته نه برای ما برای مادرجان و اِلّا اینی که ما داریم توش می لولیم، رونوشت سیاه و سفیدی از عکس زندگی است. و خود زندگی یک حقیقت زنده ی سیال شورانگیز است: و ان الآخره لهی الحیوان زندگی حقیقی «آن» جاست نه این لجنزاری که دون و دَنیّ و دنیاست انّکَ مَیّتٌ و اِنّهُم لَمَیّتون
عمارت های زیبایی است این ساختمان های بهشت زهرا ولی هر کاری کنند اینجا اسمش قبرستان است، گورستان، و دیگر هیچ قبرستان «تن» ها «تن» هایی که از اول هم قرار نبود با ما بمانند. موقتاً مدتی کوتاه این مرکب ها را داده بودند سوارشان شویم تا به مقصد برسیم. ما بودیم که خر این مرکب ها شدیم سرگرم شان شدیم. سوارمان شدند. دیدید؟ روح که رفت بالا، دیگر این ۷٠_۸٠ کیلو اعتباری برایش نماند. اسمش شد جنازه جایش شد زیر خاک آدم بیدار شو تو «تو» هستی نه این «تن» نه همین لباس زیباست...
حدود ۴٠ سال این دو پیرمرد همسایه بودند در یک پاساژ در خیابان ناصرخسرو بازار حاج نادی آمده بود به آقاجان تسلیت بگوید. اما آن قدر خودش گریه کرد که یکی باید او را آرام می کرد به نظر شما بازار تهران دیگر این جور آدم ها را دارد؟ آقاجان یک روز یک کیف نشانم داد پر از چک های وصول نشده از دهه ۵٠ تا ۹٠ ولی گفت خودش یک ریال بدهی به کسی نداشت و ندارد. همین بازار تهران بود که انقلاب کردند حلال خور بودند و امروز بازار شده است پاشنه آشیل نظام بیشترین نق نقو ها متمولین و متمکنین هستند. چرا؟ چون حلال خورها یا مرده اند یا از کارافتاده کلاً آدم های تمییزی بودند و هستند
آخرین مدل ماشین هایمان
می دانم دارم اذیت تان می کنم مرا ببخشید که یاد مرگ تان می اندازم چه باید کرد زندگی یعنی همین
و باران هم می بارد چقدر مادرجان باران را دوست داشت یادش بخیر ظهرها از مدرسه برای ناهار می رفتم خانه مادرجون گاهی زیر باران بوی غذاهایش هنوز مشامم را می نوازد ته دیگ های زعفرانیش😭