eitaa logo
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
2.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
3هزار ویدیو
95 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات) تماس با بنده: @rasoul6236
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب ، ۱۱ سال از رفتن پدر می گذرد. پدری که اولین جلسات قرآن را با او رفتم اولین مسجد اولین روضه اولین نماز جماعت و... اگر صالحاتی باشد ، باقیات اوست... شعری که روی سنگ قبر او نوشته ، آخرین هدیه مادی ام به او بود... همیشه وقتی نصیحتم می کردند، با یک لحن خاصی مرا خطاب قرار می داده و این جوری نصیحتشان را شروع می کردند : "پسر ! " همین واژه را قافیه مصرع اول شعر قرار دادم تا هر وقت خودم غزل را می خوانم ، از همان اول شعر، صدایش در گوشم بپیچد. شادی روح شان و همه ارواح گذشتگان مان منزل آخَرَت اینجاست پسر ! باور کن جادۀ آخرت و مرگ و خطر باور کن اول را چه هنگامۀ هِن هِن زدن است ؟ بار سنگین و بلند است سفر باور کن خبر از هیچ نداری و بپیچی بر هیچ پیچ و خَم های رَه و زیر و زِبَر باور کن هر چه بوده است مرا دست تو دادم آخر قصۀ دست به دست است پسر ! باور کن باغبان تو بُدَم ، سخت نهالت کردم چون تنومند شدی ضرب تبر باور کن گر نظر بازی دنیا به دلت فرصت داد گاه گاهی نظر اهل نظر باور کن