فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک #تلاوت قدیمی خاطره انگیز
#خاطره_بازی
سال 86 بعد از #حج ، رییس کاروان مون حاج حبیب افجه ای عزیز دعوت مون کرد همون مسجدی که جلسات مون برگزار می شد (مسجد ثقفی پامنار) .
این تلاوت برای همون روزه. یعنی درست ۱۵ سال قبل...
انگار همین دیروز بود...
با بعضی از این عزیزان فامیل شدیم (مثل حاج عباس سخایی)
با بعضی دوستیم
و
بسیاری از این ریش سفیدها هم امروز زیر خروارها خاک هستند.
مثل همون خانم دکتر که روی صندلی نشسته بود. بلافاصله بعد از حج از دنیا رفت.
بی شک #حج بزرگترین اتفاق زندگیم بود که مسیر زندگی را برای من بطور کامل تغییر داد. خیلی با برکت و خیلی لطیف
امروز بعد از 15 سال این ویدئو را لابلای فایلهایم دیدم. گفتم شاید دوست داشته باشید بدونید 15 سال قبل چطوری بودم 😂
#رسول_محمدزاده
@rasooll_ir
#خاطره_بازی
یک رباعی کرونایی
ما در طلب یار ، چو لب در تب کووید
داغیم ز عشقی که چنان صاعقه کوبید
از باغ نمانده است نشانی که بپرسیم
کو کاج و چنار و گز و مجنونه و کو بید ؟
#رسول_محمدزاده
۲۷ خرداد ۹۹
#شعر