اینجا مدرسه مذهبی تهران نیست.
فلان شهرستان و فلان روستای استان بهمان نیست.
اینجا مدرسه عروة الوثقی #کراچی در #پاکستان است.
و اینها بچه #شیعه هایی هستند که #سرود_خمینی_ای_امام سر داده اند.
ما #بمب_اتم نداریم. به آن احتیاج هم نداریم.
به #عادی_سازی روابط با یانکی ها و رژیم #بچه_کش هم نیاز نداریم.
مساله ما حتی #موشک_شهاب و #موشک_سجیل و #ماهواره و... نیست.
مساله جامعه جهانی (#امریکا و #شغال های دور و برش) با ما این چیزها نیست.
آنها از «ما» شدن «ما» می ترسند. از این که سیاهان و #سرخ_پوستان و #بردگان و #پابرهنگان همدیگر را پیدا کنند و دستانشان را به هم بدهند، از این می ترسند.
از این که وسط بشکه های سعودی های بشکه و شیخ نشین های خلیج و سایر گاوهای سینه گنده ی کپل یک کسی پیدا شود و به جای نفت برایشان شیشکی بکشد، می ترسند.
از این که چند سال یک دفعه در یک گوشه ی عالم بخواهد یک خمینی از راه برسد و شیشه های سگی شان را بشکند می ترسند.
از این که ۳۰ سال بعد از خمینی، ققنوسی خمینی تر از خمینی از دل معرکه ها و شعله ها به پرواز درآید و خواب شب و خوراک روزشان را زهرشان کند می ترسند.
از این که یک نفر بیاید و بخواهد از #آفتابه سازی به #غنی_سازی و از واردات دکتر بنگالی و هندی به #واکسن های رنگارنگ #کرونا برسد، می ترسند.
انقلاب ما صادر شده است. خیلی راحت می توانید #برند انقلاب مان را در خطابه ها و رجزهای شورانگیز سخنگوی #الحوثی ها ببینید.
برچسب ما را می توانید بر پیشانی #الحشد_الشعبي_العراقي، #فاطمیون #افغانستان، #زینبیون #پاکستان هم پیدا کنید.
اگر خوب بگردید #انقلابی های #امریکای_لاتین هم اخیراً دوست دارند تحت لیسانس ما، انقلابی بازی از خودشان درآورند.
ما خودمان یک #انقلاب_مخملی بزرگ هستیم😅
گردن کلفت ترین #اپوزوسیون جامعه ی وحشی جهانی
ما چهل ساله ره دویست ساله را طی کردیم. از ژاندارم شیرده منطقه، تبدیل شده ایم به بزرگ چالش همه شغال ها با هم
راست راست تو روی کدخدا ایستادیم و به روحش... قهوهای!
و باز راست راست وسط چهار راه جهان راه می رویم و نفس کش می طلبیم و هفته ای که هفت روز است دادمی زنیم:
من و خدا با هم
همه تون به علاوه ی پنج به علاوه یک با هم!
جیگر دارید پیاده شید.
و برای آن که نواحی بیشتری را بسوزانیم، بدون ارکستر و سایر جنگولک بازی ها، با هم می خوانیم:
#خمینی_ای_امام
#رسول_محمدزاده
۱۸ بهمن ۱۴۰۰