eitaa logo
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
2.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
97 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات) تماس با بنده: @rasoul6236
مشاهده در ایتا
دانلود
یک ماهی است که بشدت درگیر یک کار اداری در آموزش و پرورش هستم. البته کل فرایندش ۷ ماه بوده ولی یک ماه هست که خودم شبانه روز درگیرم. خداوکیلی حق هم کاملا با ماست ولی این جریان شهید رییسی و تغییر دولت و مجموعه مسائل دیگه، باعث شد کار ما در زمان خودش انجام نشه و... تقریباً فریاد الغوث الغوث من به خود خود عیوق هم رسیده! و البته هنوز سرنوشت کار ما و البته حدود ۱۰۰ مدرسه دیگر معلوم نیست😳 اما چیزی که می خوام بهتون بگم مربوط میشه به امروز برای بار سوم هست که از د.محمودزاده، معاون وزیر آ.پ و مسوول مشارکت‌های مردمی (رییس همه مدرسه غیردولتی‌های کشور) وقت گرفته‌ ام، به دفترشون رفته و برای کارم گله گذاری یا خواهش و... کرده ام. البته اینم بگم که قبلا دو بار هم در دو جلسه عمومی، در حضورشون به زبان طنز نکاتی بهشون گفته بودم.(این که پیش فرض وزارتخانه آن است که غیردولتی ها...) (یک بار مجری برنامه بودم) با وجود این که چهره، حرفها و فضای کلی رفتار من یادش بود، هر سه باری که رفتم دفترشون، اون قدر کریمانه و دلسوزانه پیگیر کار مدرسه مون شدن که آخر کار شرمنده‌اش شدم. راستش را بخواهید تلقی من این بود که چون مدرسه قرانی هستیم، بطور خاص کار ما را پیگیر میشه، دفعه دوم و امروز به جز من هم همزمان یکی دو نفر دیگه مثل من توی دفترشون بودند، گوشی خودشونو دستشون گرفته و برای اون بنده خدا تماس گرفت با مدیر کل و... چی می‌خوام بگم؟ عموی خدا بیامرزم می گفت ما زمان شاه از یه سربازم می ترسیدیم. یکی دیگه می گفت: اون قدر فضا جناحی و نا امن بود که یه همسایه مون خیلی آزارمون می داد ولی چون فقط شنیده بودیم کارمند یه جا بود، جرات نمی کردیم حرفی بزنیم. بعداً هم فهمیدیم طرف هیچ کاره بوده! آقای ! خدا وکیلی با فاصله زیادی بهترین حکومت دنیایی! یه وقت فکر نکنید کارمراه افتاده ها! نه واقعا الانم هیچی معلوم نیست و ممکنه کل کار ما بره روی هوا ولی شرافت اقتضا می کنه حق را کتمان نکنیم. جای خوبی می بینیم بگیم. فقط موج منفی ندیم. این را من میگم که ۷ ماهه الکی آواره یه اداره ام! من می گم که یه مال مهم پدریم را بالا کشیده اند و فردا باید برم شهرستان ببینم چه غلطی باید بکنم! منی که زمین کارخانه پدربزرگمان را بنیاد مستضعفان داره بالا میکشه و میگه یه مغازه ۱۰ متری از یه زمین ۱۴۰۰ متری را تغییر کاربری دادید و کل مال را باید بدید بهما (سرقفلی بوده) من می گم که همین پدربزرگم قبل انقلاب کارخونه سنگبری داشت و پارکهای مهم تهران مثل پارک ساعی و بعثت و شهر با سنگهای ایشون ساخته شد و بعد که انقلاب شد، نتونست پولش رو از شهرداری تهران بگیره و تقریباً بدبخت شد رفت! اما با همه این احوال فدای تو تو حق هستی قدر نعمتت را می دانم و نامردم اگر حق بودنت را کتمان کنم و لو به ضررم تمام شود @rasooll_ir