#تلنگرانه❌
رو خودتـون جوری ڪار کنین؛
ڪه اگـر یه گناهـ هم کردین،
گـریهتون بگیرعـ :)
#شهـید_جهاد_مغنیه
┄┅─✵🏴✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🏴✵─┅┄
رفقا...
گاهی اوقات باید حالت پروازمون رو روشن کنیم...!
دسترسی همه رو قطع کنیم به سمت خودش پرواز کنیم...
┄┅─✵🏴✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🏴✵─┅┄
یک #صلوات بفرستیم برای سلامتی و موفقیت دانشجویان شهیدانه، و تمامی دانشجویان عزیز .
#شهادتمرگانسانهای
زیرک و هوشیار استکهنمیگذارند
اینجان؛
مفتازدستشانبرود!
-آسدعلی خامنه ای
رهبر_دلها🌱
┄┅─✵🏴✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🏴✵─┅┄
#سلام_امام_زمانم
سلامحُسنزمینوزمانسلام🙃🌿
السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ🖐🏻
#سلاممولایمهربونم🦋؛
امامزمانمصبحتبخیرآقایمن✨؛
آقاجونروحےلـروحکالفِـدا
جونـمفداجونـتمـولـا♥️:))
سلاممیدهمودلخوشم؛
بهمستحبیکهجوابش
واجباست!🌸🕊
┄┅─✵🏴✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🏴✵─┅┄
25.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید مهدی نوروزی که بود؟؟؟
🔹پلیسی که یکی از سرکرده های عبدالمالک ریگی را در زاهدان بدون نقاب در ملاعام اعدام می کند.
🔹او در اغتشاشات ۸۸ فاتح لانه قیطریه بود
🔹بابک زنجانی و تعدادی از دانه درشت ها توسط او دستگیر شدند
🔹به عراق رفت و لقب شیر سامرا را از آن خود کرد
🔹بیستم دیماه ۹۳ در عراق بر اثر درگیری با داعش به شهادت رسید
🔹 انتشار بمناسبت سالروز شهادت
┄┅─✵🏴✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🏴✵─┅┄
4_6039661837169985820.mp3
2.57M
#جان_مادر...😭
#شور
میون شعله ها در سوخت...🥀🏴
🎤 : کربلایی نریمان پناهی
┄┅─✵🏴✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🏴✵─┅┄
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
🕊🌷#زندگینامه_شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
شهید «مجید قربان خانی» متولد ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ و تک پسر خانواده است. مجید از کودکی دوست داشت برادر داشته باشد تا همبازی و شریک شیطنتهایش باشد؛ اما خدا در ۶ سالگی به او یک خواهر داد. خانم قربانخانی درباره به دنیا آمدن «عطیه» خواهر کوچک مجید میگوید: «مجید خیلی داداش دوست داشت. به بچههایی هم که برادر داشتند خیلی حسودی میکرد و میگفت چرا من برادر ندارم. دختر دومم «عطیه» نهم مهرماه به دنیا آمد. مجید نمیدانست دختر است و علیرضا صدایش میکرد. ما هم به خاطر مجید علیرضا صدایش میکردیم؛ اما نمیشد که اسم پسر روی بچه بماند. شاید باورتان نشود. مجید وقتی فهمید بچه دختر است. دیگر مدرسه نرفت. همیشه هم به شوخی میگفت «عطیه» تو را از پرورشگاه آوردند. ولی خیلی باهم جور بودند حتی گاهی داداش صدایش میزد. آخرش همکلاس اول نخواند. مجبور شدیم سال بعد دوباره او را کلاس اول بفرستیم. بشدت به من وابسته بود. طوری که از اول دبستان تا پایان اول دبیرستان با او به مدرسه رفتم و در حیاط مینشستم تا درس بخواند؛ اما از سال بعد گفتم مجید من واقعاً خجالت میکشم به مدرسه بیایم. همین شد که دیگر مدرسه را هم گذاشت و نرفت؛ اما ذهنش خیلی خوب بود. هیچ شمارهای درگوشی ذخیره نکرده بود. شماره هرکی را میخواست از حفظ میگرفت.»
👇👇
#ادامه_دارد