بسم رب الشهدا...
معرفی شهدا در #کانالِ_شهیدانه😍
چه شهدای غریب😔
و چه شهدای مطرح😊
راستی..اگر شهیدی مدنظر دارید برای معرفی میتونید درخواست بدید معرفی بشوند..☺️
❤زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست❤
[مقام معظم رهبری]
🍁کپی مطالبِ #معرفی_شهدا با ذکر صلوات آزاد است
✅ برای اعلام اسم شهید مدنظرتون برای معرفی،به خادم کانال اطلاع دهید🙂
خادم کانال👇👇👇👇👇
@Khoshname_HALAB
@rasooll_khalili
🚨شهادت ۲ تن از رزمندگان قرارگاه قدس در سراوان
🔸بامداد امروز دو تن از رزمندگان قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در منطقه کِشتگان سراوان در درگیری با عوامل گروه تروریستی به شهادت رسیدند.
🔸در این درگیری همچنین ۲ تن دیگر نیز مجروح شدند.
@rasooll_khalili
🌺🌺🌺🌺🌺
💠ختم صلوات امروز هدیه به
#شهید_مدافع_حرم
#مهدی_محمدحسین_یاغی🕊
🌸🍃ولادت:1368/1/1 در «بعلبک» (واقع در منطقه ی «بقاع») در «لبنان»
🌸🍃شهادت:1392/5/9 سرانجام با نامِ نظامی «کرار») (مصادف با ۲۲ رمضان المبارک ۱۴۳۴ قمری) در نبرد رویارو با مشرکان وهابی و دشمنان قسم خوردهی نهضتِ حسینی، بال در بال ملائک گشود.
روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.🌴
🌺🌺🌺🌺🌺
🌸
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم
بیرون که بحث تقلب در امتحانات
وسط کشیده شد من گفتم:
دانشگاه اگه تقلب نکنی که اصلا نمیشه!
حمید آقا سریع گفتن: نباید تقلب کنید، مخصوصا تو دانشگاه حتی
اگه رد بشی چون تاثیر مدرڪ روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه...
شهید حمید سیاهکالی مرادی💚
🕊 شـهیـدانــه 🕊
سلام بزرگواران✋ ان شاءالله امروز ساعت ۱۵ #معرفی شهید عزیز #شهیدمهدی_محمدحسین_یاغی را خواهیم داشت
🍃بسم رب الشهدا
🌹🍃با نام خدا و با مدد از حضرت اباصالح المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🌺🍃و تشکر از شهید به پیشواز مهمان امروز میریم و شروع میکنیم معرفی شهید بزرگوار
🌸مهدی محمدحسین یاغی🌸
سلام بر شما ای شهید..
سلام ای شیر مرد..
سلام قهرمان وطنم...
🌹🌹🌹
«مهدی» در 9 مرداد 1392، در سن 24 سالگی و همزمان با ایام شهادت امیر المؤمنین علی (ع)، همانگونه که میخواست به شهادت رسید.
🌼🌼🌼
او عطشان پر کشید در حالی در دستانش جامی از آب کوثر بود تا روایتگر تشنگیاش باشد.😭😭😭
#زندگینامه
💠💠خورشید زندگیاش در روز میلاد قائم آل محمد (ص) طلوع کرد. قرار بود نامش را #حسن بگذارند اما نامش را با خودش آورد و اسمش #مهدی شد.
🌸🍃مادرش از طائفهای سنی و اهل «عرسال» بود اما خداوند عشق اهل بیت (ع) را در قلبش نهاد و شیعه شد. او فرزندش را از کودکی به جهاد تشویق میکرد و قصههایی از حضرت قاسم (ع) و حضرت اکبر (ع) برایش حکایت میکرد.
🌷🍃«مهدی» به مادرش غبطه میخورد چرا که خداوند به او توفیق خدمت به اهل بیت را داده بود. مادرش مدیر بیمارستان «الحیاه» بود و در روزهای عاشورا مراسم عزای حسینی را در محل کارش برپا میکرد و برانکاردهایی را برای حضور بیشتر زنان در مراسم فراهم میکرد. او بود که در قلب فرزندش بذر معنویت و ایمان را کاشت و از آن مراقبت کرد. تمامی اینها افتخاری برای «مهدی» بود.
🌹🍃 هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که برای نماز راهی مسجد میشد و تمامی واجبات و مستحبات را انجام میداد. با بزرگ شدنش، عشق الهی نیز در قلبش بیشتر ریشه دواند. با پیوستنش به مقاومت اسلامی، به دلیل مهارتهایی که داشت، مسئولیتهای حساس و خطرناکی به او سپرده شد. همزمان تحصیلاتش را ادامه داد. دوست داشت یکی از آرزوهای والدینش که دانشگاه رفتنش بود را هر طور که شده محقق سازد.
❤️«مهدی» به دانشگاه رفت و در رشته مهندسی کامپیوتر مشغول به تحصیل شد اما شرایط سخت کارش، مانع درس و دانشگاه رفتنش شد و درس و دانشگاه را برای رسیدن به سرانجامی زبا زیبا که با هیچ قلمی جز خون سرخش نوشته نمیشد، رها کرد.
#شب_قدر، عطشان پر کشید
🌈ایام ماه مبارک رمضان بود. در کشاکش نبرد با تروریستهای تکفیری در سوریه در شرایط آب و هوایی بسیار سختی که گرمای هوا، کار را بسیار سخت میکند و از لحاظ شرعی افطار جایز میشود، روزه بود.
💫 یکی از همرزمانش به او گفت که بیشتر ما تصمیم گرفتیم افطار کنیم و تو؟! جواب داد افطار نخواهم کرد.
💥 بعد از پایان مأموریت هنگامی که همه نشستند، دوستان شهیدش را به یاد آورد و لبخند غریبی زد. همرزمش از او پرسید: «راز این لبخندت چیست؟» «مهدی» پاسخ داد که من نفر بعدی هستم که شهید خواهم شد.🌟
☄ دوستش به شوخی از او پرسید: «نظرت درباره شهادت در امشب یعنی شب نوزدهم ماه رمضان چیست؟» جواب داد: « نه... میخواهم شهادتم در شب بیست و سوم باشد.»
مهدی در شب23 ماه رمضان در نبرد رویارو با تروریستهای تکفیری و دشمنان قسم خورده راه و نهضتِ حسینی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌹«مهدی» در 9 مرداد 1392، در سن 24 سالگی و همزمان با ایام شهادت امیر المؤمنین علی (ع)، همانگونه که میخواست به شهادت رسید.
🕊 او عطشان پر کشید در حالی در دستانش جامی از آب کوثر بود تا روایتگر تشنگیاش باشد. او به شهادت رسید و تحت لوای حضرت زینب (س) به خاک سپرده شد. دوستان و یاران پیکر پاکش را بر دوش کشیدند در حالی که یکی خاک مزارش را بر او میریخت، یکی دست نوازش برسر یتیمانش میکشید و دیگری به خانوادهاش تسلیت میگفت.😭😭😭😭😭
🌼🍃«مهدی یاغی» جوان بسیار خوش خندهای بود. همه دوستانش، خندههای او را به یاد دارند. روزی که «مهدی» را در آرامگاهش به امانت میگذاشتند، آنان که چهره اش را دیدند، گفتند: «او میخندید؛ درست مثل خندههای هوشربایش در زمان حیات.»😭😭😭
🌸🌸از شهید «مهدی یاغی» متاهل، دو فرزند پسر به نامهای «کرار» و «آدم» به یادگار باقی مانده است🌹🌹
🍃مهدی یک برادر به نام علی دارد که همانند خودش سالهاست در خط مقاومت اسلامی در کنار حزبالله مبارزه را انتخاب کرده است.
و اما حالا بعد از گذشت 4 سال از شهادت مهدی، خبر شهادت برادر او علی نیز توسط رسانههای مقاومت لبنان منتشر شد
🕊شهید زینبی «علی محمد حسین یاغی» ملقب به «ابوصالح» در سوریه به شهادت رسید. پیکر مطهر او در چهارم ژوئن سال 2017 در بعلبک لبنان واقع در منطقه بقاع لبنان در میان جمع باشکوه مردم تشییع و در جوار برادرش به خاک سپرده شد.
🌼🌼🌼🌼
در مصاحبه تصویری شهید مهدی یاغی او جملهای را اینگونه خطاب به برادر میگوید: «ای برادرم علی! فراموش نکن و آن پیمانی را که با هم بستیم ادامه بده.» و نهایتا برادر هم به پیمان مقاومت و شهادت استوار ماند.
🌼🌼🌼🌼
💠💠در بخشی از وصیتنامه شهید خطاب به اعضای خانوادهاش آمده است:
🌷🍃«مادرم! مرا ببخش. رضایت تو مدخل بهشت است. دوست داشتم تو را در آغوش بگیرم و ببوسم اما هر بار خجالت میکشیدم و دور میشدم. حرارت دستانت شوق را در من بر میانگیزد.
🌸🍃فرزندم! ای فرشتهام؛ ای بزرگترین دارایی که خداوند به من بخشید؛ ای شادی عمرم؛ ای گنج گرانبهایم تو را با قلب و روحم در آغوش میکشم و شوقم را به تو منتتقل میکنم، آن زمان که احساس دلتنگی کردی، رفتم و وصیتم را برای تو گذاشتم. تو را میبینم و و صدایت را میشنوم و لبخندت مرا تسلی میدهد...
🌹🍃خواهر عزیزم، همسرم و همسایهها و فرزندانم! مرا یاد کنید. با من سخن بگویید؛ من میشنوم. مزارم را تنها نگذارید و مرا رها نکنید. برایتان قصه خود را خواهم گفت. من همانم که در غم ها و شادی هایتان شرکت کردم و کنارتان بودم. هنگام کودکی فرزندانم «کرار» و «آدم» در کنارشان نخواهم بود. به تربیتشان بپردازید و دست نوازش بر سرشان بکشید...
🌺🍃عزیزم، دوست و پسر عمهام «محمد علی شرارة» در نبرد تموز (نبرد 33 روز سال 2006) مرا تنها گذاشت. زمانی که عکسش را در دستم میگیرم و آن را در کنار عکس سایر شهدایی که زینت اتاقم هستند قرار میدهم، به چشمانش نگاه میکنم و به او میگویم: «دوستم، دیدارمان طولانی نخواهد شد؛ سفرم نزدیک است. پسر عمه جان مشتاق دیدار توام.😭😭😭
🕊مدافعان حرم،پروانه های شهر دمشق
🎋خاطره ای از شهید مهدی یاغی
شبیه باباست ..صورتش ..معصومیتش..حتی اخلاقش شیطنت هاش ...
🌻شاید کرار آمد تا هروقت دل مادر بهانه ی مهدی ش را بگیرد؛ با دیدن صورت ماه کرار آرام گیرد..
🌷 نیمه شعبان سالروز تولد شهید لبنانی مدافع حرم مهدی یاغی
🌾دوعکس بزرگ: مربوط میشه به کودکی و جوانی شهید مهدی یاغی
🌸چهار عکس کوچک: کرار فرزند اول شهید
💐 یه نکته ی زیبا در وصیت نامه ش میگه:
🌺من به رفقام گفتم هروقت دلتون گرفت یا دوست داشتید دور همی داشته باشید بیاید سز مزار من پیش من ..
نیاز نیست حتما قران بخونید ..
🌷بیاید با من حرف بزنید ..من صداتون رو میشنوم..
🍀یه خاطره ی قشنگ هم از روزهای شهادتش:
🌸شهید مهدی شب بیست و یکم ماه رمضان شهید شد..
🌿دو شب قبل شهادتش یعنی شب نوزدهم به رفیقش میگه میای امشب باهم شهید بشیم..
🌟رفیقش میگه نه بهتره شب بیست و یکم شهید بشیم..قشنگتره..
⚡️شب شهادت امیر المومنین مهدی یاغی لحظه ی افطار قبل از روزه ش رو باز کنه به دیدار خدا رفت
18.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🍃حرف های شهید مهدی محمد حسین یاغی قبل از شهادت🌹🍃