🌹شهید محمد اينانلو🍃🍃
"نماز اول وقت" و "توسل به ائمه" را به همه شما توصیه مىكنم که بنده هر چه دارم از این دو است.
سفارش یاران آسمانیمان
#نماز_اول_وقت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
❣✦قصد کشتن شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی❣✦
🌻❃✪❃✪❃🌻
🐚یکی از آشنایان به نام سرهنگ عباسعلی میرزایی میگفت: سفری به مشهد مقدس رفته بودم و برای خرید کلاهی به دکان کلاهفروشی رفتم. صحبت از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی به میان آمد.
🎩کلاهفروش گفت: روز فوت مرحوم شیخ در دکان سلمانی بودم و یک نفر در صندلی اصلاح نشسته بود. چون سر و صدای تشییعکنندگان برخاست، مشتری پرسید چه خبر است؟ سلمانی گفت: جنازه حاج شیخ حسنعلی اصفهانی را تشییع میکنند. به محض شنیدن این خبر، مشتری آنچنان به فغان و ناله افتاد که تصور کردیم از منسوبان شیخ است. چون از او توضیح خواستیم، گفت من با این مرد بزرگ نسبتی ندارم، لیکن حکایتی میان من و او هست که این چنین موجب شوریدگی احوال من شده است.
⚜آنگاه داستان خود را اینگونه تعریف کرد:پدرم در قریه «نخودک» کدخدا بود و من هم در اداره ژاندارمری کار میکردم. روزی حاج شیخ به پدرم فرموده بودند: اگر احتیاج نداری، از شغل کدخدایی استعفا کن. پدرم نیز به موجب توصیه حضرت شیخ از کار خود استعفاء کرد و چون من از ماوقع مطلع گشتم، بغضی از مرحوم شیخ در دلم پدید آمد و دیگران هم مرا به این دشمنی، تحریک و تشویق میکردند تا آنکه مصمم شدم ایشان را به قتل برسانم و چون گاهی از اوقات نیمهشبها که از ماموریت خود باز میگشتم مرحوم شیخ را دیده بودم که تنها از ده خارج میشوند، بر آن شدم که در یکی از این شبها ایشان را هدف گلوله سازم. اتفاقا، در یکی از شبهای تاریک زمستانی که به طرف آبادی میآمدم، حضرت شیخ را دیدم که عبا بر سر کشیده و میخواهند از ده خارج شوند. با خود اندیشیدم که وقت مناسب فرا رسیده، اما بهتر است اندکی صبر کنم تا از ده دور شوند و صدای شلیک من کسی را آگاه نکند.
♨️باری، مسافتی در عقب ایشان آهسته رفتم تا آنکه کاملاً از ده بیرون رفتند. در آن حال که خواستم تفنگ خود را به قصد شلیک از دوش بردارم، ناگهان حضرت شیخ روی به طرف من گردانیدند و فرمودند: حبیب کجا میآیی؟! بیاختیار گفتم: خدمت شما میآمدم و سخت از کار خود به وحشت افتادم. فرمودند: بیا تا با هم به زیارت اهل قبور برویم. بیدرنگ پذیرفتم و به قبرستان ده که مسافتی فاصله داشت، رفتیم و فاتحه خواندیم. آنگاه حضرت شیخ فرمود: دوست داری که به شهر رویم و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کنیم؟ عرض کردم: آری. فرمودند:دنبال من بیا. چند قدمی نرفته بودیم که دیدم پشت در صحن مطهر رسیدیم و چون درها بسته بود، اشارتی کردند و در باز شد، ولی کسی را ندیدم که در را گشوده باشد، دستور دادند تا وضو بگیریم با آب جوی وضو ساختم و به سوی حرم مطهر روانه شدیم. در اینجا نیز درهای بسته با اشاره حضرت شیخ باز شدند و داخل حرم شدیم و زیارت کردیم و در هنگام بازگشت،درها یک به یک پشت سر ما بسته شد.
🕌چون از صحن خارج شدیم، فرمودند: دوست میداری که امیرالمؤمنین علیهالسلام را هم زیارت کنی؟ عرض کردم: آری و هنوز چند قدمی به دنبال ایشان نرفته بودم که در برابر صحن و حرم رسیدیم، ولی من چون تا آن وقت به زیارت امیرالمؤمنین(ع) نرفته بودم، ابتدا آنجا را نشناختم،باری، درهای بسته صحن و حرم حضرت امیر(ع) هم به اشاره حضرت شیخ باز شد. زیارت کردیم و خارج شدیم، در این هنگام حضرت شیخ فرمودند: حبیب، شب گذشته است و تو هم خستهای بهتر است که به «نخودک» باز گردیم. عرضه داشتم: آقا، هر چه صلاح میدانید، انجام دهید. باز پس از چند قدمی، ناگهان خود را در همان جای ملاقات نخستین یافتم. پس از آن به من فرمودند: حبیب، مبادا که تا من زندهام از سرّ این شب با کسی چیزی در میان گذاری که موجب کوری چشمان تو خواهد شد و دیگر اینکه هیچ وقت نزد من نیا و هرگاه که مرا دیدی از دور سلامی بکن و والسلام. آیا این کراماتی که من از ایشان دیدهام جای آن نیست که چنین در ماتم این بزرگوار شیون و فغان کنم؟!
#شیــخ_نخـودکی_اصفهانی
@rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
" شهدا " . . .
اعتبار این مرز و بومند ،
اعتبارمان را از پلاکها پاک نکنیم
#کوچه_شهید
#شهید_حذف_شدنی_نیست
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
رهبر آزادمردان جهان است دیگر، دلش اربعین میخواهد!
#کربلایی_سید_علی_خامنه_ای
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
💠پَـــنـــد نــٰـامــہء شٌــــهَــــداء "۱۸"💠
#کانال_شهیدانه
🌷شهید محمدرضا دهقان امیری 🌷
✅ #پند_نامه_شهدا
✅ #تلنگر
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
شهید مدافع حرم #شهید_علی_آقاعبداللهی ✨ دوست شهیدت رو پیدا کن دوست شهید #شهیدت میکنه... ❤️ ┄┅─✵🕊✵─
#شہید_علی_آقا_عبداللهی داوطلبانه راهی سوریه شد و بھمن ماه سال ۹۴ در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طھارت (ع) توسط تروریست هاے تڪفیرے به شهادت رسید ...
#شہید_علے_آقا_عبداللہے یه آقا پسر کوچولو به اسم امیرحسین دارند😇
پدر شھید :
آن روزےڪہ میخواست برود من از او سوال نابجایی کردم
چون اصلا اهل پول نبود ، هیچ وقت دلش نمیخواست بهترین ها را داشته باشد
از او پرسیدم نڪند به قول بعضےها به خاطر پول میروے؟
خیـلے به او برخورد و عصبانی شد ...
فرازےازوصیت نامه شهید این است : «خواسته من از شما این است ڪہ لحظہ اے از ولایت و خط رهبـرے جدا نشوید ☝️🏻»
پیڪرمطھراین شھید همچنان مفقود است 🌸
🌷شادی روحش صلوات 🌷
🌺اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
روح الله خدمت حضرت آقا رفته بود😍
از قرار ، آقا به او فرموده بود چه قد رعنایی داری شما.😊
بچه کجا هستی؟
پسرم هم گفته بود بچه آمل هستم.☺️
بعد حضرت آقا به سر پسر شهیدم دست میکشندوبه روح الله میگویند:دانه بلندمازندران!😅☺️
#خاطره_ای از مادر #شهید مدافع حرم حاج روح الله سلطانی❤️
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🔴شهدای محرم /هفده 🌷شهید سید مصطفی موسوی تولد : ۱۸ آبان ۱۳۷۴ تهران شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴ ،عملیات
🔴شهدای محرم /هجده
🌷شهید مدافع حرم حاج مسعود عسگری:
تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹ تهران
شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴ مصادف با شب اول صفر /حلب.العیس عملیات محرم
🌷مسعود در خلبانی هواپیمای فوق سبک، شنا، غواصی، چتر بازی، سقوط آزاد، کوه نوردی، صخره نوردی، پینتبال، تیراندازی، راپل، انواع ورزشهای رزمی، راننده حرفهای موتور و ماشین، حرکات آکروباتیک با دوچرخه، هاپکیدو ،کیک بوکسینگ مهارت داشت
در بیشتر رشته ها در حد استادی بود و هر ورزشی را انجام می داد با رویکرد نظامی بود.
عاشق رهبری بود و سخنان ایشان را خیلی دوست داشت و مدام پیگیر بود و همیشه در همه کارها گوش به زنگ حرف آقا بود به همه هم تأکید می کرد که در مسائل مختلف فقط از حرف آقا پیروی کنید و تا پای جان مدافع ولایت بود.
🌷در فتنه ۸۸ مسعود جزء کسانی بود که جلوی فتنه گران ایستاد و با تمام وجود از نظام جمهوری اسلامی دفاع کرد از بسیجان فعال و پر کار بود در فامیل هم خیلی آرام و بی ادعا بود و خیلی دوست داشتنی چند بار که سوریه رفته بود به مادرش گفته بود نباید کسی بفهمه اگر صدا و سیما اعلام کرد تو هم بگو؛بستگانش تا شهادتش نمی دونستند این همه فعالیت داره حتی تمام عکسهاشون رو هم بعد شهادتش دوستانش منتشر کردند خودش به کسی عکسهاشو نشون نداده بود
همیشه مےگفت: نباید به گناه نزدیک بشیم باید براے خودمون ترمز بذاریم اگر بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه ولےحروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله نداریم.
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
💠همرزم شهید مسعود عسگری:
🌷قبل از عمليات با هم قرار گذاشته بودیم اگر مجروح يا شهيد شديم قبل از هر اقدامی لوازم مهم مثل بيسيم و جی پی اس رو برداريم ،همينطور انگشتر و ساعت هامون.
از همه چی مهمتر انگشترامون بود.
وقتی بانگ توپ٢٣بلند شد و مسعود و همرزمانش روی زمين افتادن ، رسيدم بالای سرش بيسيم و جی پی اس رو برداشتم،مسعود رو كشيدم عقب و سوار بر ماشين به سمت درمانگاه.
تو درمانگاه صحرايی با چشمانی پر اشك، ياد حرفمون افتادم ،خواستم انگشتر رو در بيارم،انگشتر رو كمی حركت دادم اما دلم نيومد،بدنش پر از تركش بود،همينطور دستها و انگشتان،
دلم نيومد انگشتر رو به زور و از روي زخم ها در بيارم.دوباره سوار بر ماشين بعدی به سمت عقبه و قسمت شهدا برگشتيم.خيلی پيگير انگشتر مسعود بودم ، با دعوا وارد قسمت شهدا شدم و از مسئولش پيگير شدم،
گفت :نگران نباش به دست صاحبش ميرسه.
اما من همچنان نگران قولی بودم كه به هم داده بوديم.
برگشتيم به ايران و وقتی انگشتر رو دست مادرشون ديدم.دلم آروم گرفت.
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
💠مادر شهید مسعود عسگری:
حاضر نبودم زخم کوچکی بردارد
اگر جایی از بدنش زخم میشد انگار گوشت بدن مرا کنده باشند درد داشتم
اما وقتی شهید شد یک چشم نداشت، ابرو نداشت و آنهمه ترکش!
اصلا هیچ حسی نداشتم ، دست خودم نبود
چرا که فرزندم را در راه اسلام فدا کردم
اماچشم دیگرش بازبود حس میکردم هرچه میگویم آن چشم بازش دارد جوابم رامیدهد.
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
نه پــ🕊ــرواز بلدم،
نه بال و پرش را دارم..
دام های دنیایی اسیرم کرده اند..
ولی من میخواهم
اسیر نگاه تــو شوم و بس..
نگاهتو ازم برندار داداش
#شبتون_شهدایی
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄