eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🌷🔉 #اطلاعیه #دومین سالگرد مدافع حرم #شهید_حسین_معزغلامی 🌹🍃 📅 #زمان: یکشنبه ۴ فروردین ⏱ #ساعت: ا
🍃🕊🌹 ✨ دفعه دوم که اومده بود سوریه یه خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره ولی دیدیم خیلی و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت یه گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر! می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم دستشو پانسمان کرد و پاشد. چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی یه ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه تضعیف نشه. 🌹🍃 🌸🍃 @rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
پاےحسین عليه السلام و ڪربلا ڪ در میان باشد! حبیب باشے ... یا قاسم ... چه فرقےمےڪند؟! 🎈| #سردارشهی
💠بسم رب الشهداء و الصديقين💠 کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ واكس كفش‌هاى زوار امام حسين عليه السلام ... تو راه کربلا، محور به بودیم. با چندتا از رفقا در مورد حاج صحبت می‌کردیم. می‌گفتیم الان خونه‌ست. آخه حاجی تو چهارتا تیر خورده بود و فقط یک هفته گذشته بود. هم که از قبل تو بدنش بود. کمی جلوتر که رفتیم دیدیم چندتا مرد نشستند، دارند کفش‌های رو می‌زنند. رفتم کفشامو تمیز کنم. دیدم داره کفش‌های زوار رو واکس می‌زنه.... ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ۵ ⚜️برادر از قول کتک زدن برادر هم می‌گوید: قبل از تشییع پیکرش از حال رفته بودم و در بیمارستان سجاد را دیدم. سجاد به طرف من آمد و گفت آمدم از تو خداحافظی کنم. گفتم کجا؟ گفت باید بروم. گفتم تو قول دادی زود برگردی زود هم برگشتی، اما نباید بروی دیگر. تو مادر داری، خواهر داری، من هم می‌خواهم به تو تکیه کنم. گفت دیگر نمی‌توانم بمانم، باید بروم. هر کاری کردم نگهش دارم نتوانستم و او رفت. روز پیکرش سر مزار وقتی روی سجاد را برداشتم تا آن کتکی که قولش را داده بودم بزنم، دیدم جایی برای زدنش نیست. خمپاره نیمی از صورتش را برده بود. مراسم بسیار باشکوهی بود. بیش از ۳۵۰۰ نفر مهمان داشتیم. تشییعی که من خودم باورم نمی‌شد. وقتی جمعیت را دیدم قلب گرفتم. با خودم گفتم اگر چه سجاد مظلوم شهید شد، اما هستند کسانی که سجاد و راه سجاد را بشناسند. سجاد نترسی داشت و با پای قرص در میدان حاضر می‌شد. در شرایط سخت خانوادگی هرگز ندیدم که زبان به اعتراض باز کند. هیچ گاه ندیدم مقابل ما حرف زشت بزند. واقعاً بود. ⏮ادامه دارد..
پاییز 94 نزدیک بود،حسن آقا رفت دنبال گذرنامه اما چند روز قبل در پادگان سروصدای رفتن به سوریه پیچید.👥 حسن اقا عکس العملی درباره رفتن به سوریه از خود نشان نمی داد تا اینکه چند روز قبل از رفتن،اسم حسن اقا در لیست افرادی که به سوریه اعزام می شدند دیده می شد.👀 حسن اقا در سوریه بیش از حد توان خود کار می کرد ودرشبانه روز 3 یا 4 ساعت می خوابید. تا اینکه حاج حسن چند روز پس از اعزام از ناحیه ی سر دچار واز کتف چپ مورد اصابت قرار گرفت.😔😔 بعد از آمدن حسن اقا ومرخص شدن او از بیمارستان بقیه الله علاوه بر موج گرفتگی دوتا از ترکش هادر بدن او ماند وبه ما میگفت که این دو ترکش من از سفرم به است.☺️ گفت تا لحظه ای که جان دارم نمیزارم که این دو را از بدنم خارج کنند.☝️ ترکش ها ماند تا اردیبهشت ماه 95 در خان طومان ، میعادگاه عاشقان اهل بیت (س) او و 15 نفر از همرزمانش بال در بال ملائک گشودند . 💔 به نقل از همسر شهید حسن رجایی فر🌹🍃 یادش با صلوات ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄