eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
316 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ 💠پسرم 15 سال پیش روی مین رفت و از ناحیه پا جانباز شد. به من گفت مادر، تو اجازه ندادی بروم. گفتم تو جوانی هنوز 21 سال بیشتر نداری ولی گفت من دوره‌های تخصصی دیده‌ام که مین خنثی کنم. ایشان رفت و یک ماهی در منطقه گیلان‌غرب بود اما وقتی برگشت با جانبازی برگشت. وقتی از او پرسیدم زمانی که پاهایت به روی مین رفت چه حسی داشتی به من گفت انگار در آسمان پرواز می‌کردم و اینطور نبود که دردی را حس کنم. سفارش اصلی‌اش به خانم‌ها بود که حجابشان را حفظ کنند و همه پشتیبان ولایت فقیه باشند.با وجود مجروحیت از خیلی جوان‌ترها جلوتر بود... ✍ به روایت: 🌷 💠پیش از اعزام در سال 94، مدتی در خدمت شهید بودم. شهید خلیلی انسانی خدایی بود. انسانی ساکت و دیرجوش و در عین حال اهل ذکر. در دل آموزش، در زمان نماز و ناهار و حین تمرین مدام اهل ذکر و قرائت قرآن بود. من اطلاع داشتم که خلیلی یک پایش قطع است و در تفحص شهدا جانباز شده. یک بار برای پس دادن سلاحی که به من داده بود هرچه صدایش کردم پاسخ نداد. به دوستانم گفتم حاج ابراهیم را ندیدید؟ گفتند نه. آدرس دقیق تر دادم و گفتم همان کسی که یک پایش قطع است. یکباره دیدم حاج ابراهیم با رنگ پریده گوشه‌ای ایستاده است. ناراحت شد از اینکه موضوع مجروحیت پایش را گفتم چرا که اگر می فهمیدند مجروح است اعزامش به مشکل می خورد. 💠تخصص ایشان تخریب بود و در لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) مسئول تخریب لشکر بود؛ اما خیلی اصرار داشت که بگوید بسیجی است و با این عنوان به سوریه برود. باید بگویم حاج ابراهیم در برخی مواقع حتی از ما جلو می زد، در صعود و تمرین‌ها از خیلی از جوان‌ترهای گروه بهتر بود. 🌷 راوی : ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
#خاطرات_شهید در خواستگاری از شغلش گفت و از سختی هایی که ممکن است به جهت شغلش داشته باشیم، و مهمترین چیزی که گفت این بود که دوست دارم همسر آینده من راضی و راز دار باشد، اگر گاهی نان شب نداشتیم بخوریم، کسی نباید بفهمد و اگر برایمان مائده آسمانی از آسمان آمد هم کسی نباید بداند و باید به آن چیزهایی که داریم راضی باشیم و همیشه شکر گذار... بعد از صحبتهایش فهمیدم که معرفتش خیلی بیشتر از آن چیزی هست که همیشه از خدا میخواستم. مهریه ام ۱۱۴ سکه و یک جلد قرآن کریم بود. روح الله خوش اخلاق و شوخ طبع بودند، دائم الوضو و دائم الذکر بودند، شبها قبل از خواب سوره واقعه می‌خواندند و صبح ها دعای عهد ایشان ترک نمیشد، به نماز اول وقت و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی می‌دادند، عاشق و مطیع امر رهبری بودند.   یکی از چیزهایی که خیلی بدش می‌آمد غیبت کردن بود، روی چشم و هم چشمی و سنتهای غلط حساس بود، اگر مهمانی میرفتیم که چند نوع غذا داشتند، ناراحت میشد و می‌گفتند: با یک نوع غذا هم سیر می‌شدیم. وقتی چیزی می‌خرید توجه می‌کرد که فروشنده فرد مومن و حلال خور باشد، از فروشنده بی‌حجاب خرید نمی‌کرد، هر چند ارزانتر هم میفروخت، در مورد خمس خیلی دقت داشت، تاریخ خمسی مشخص داشت ؛ وقتی به کسی قرض میداد سعی میکرد کسی متوجه نشود، حتی من. زندگی نامه شهدا را میخواند و دوست داشت خودش و زندگیش را شبیه شهدا بکند، هر وقت شهیدی می آوردند، دوست داشت باهم و همراه محمد رسول در مراسمات شرکت کنیم، و به شوخی میگفتند: دفعه بعدی دیگه نوبت من هست که بروم. #شهید_روح‌الله_صحرایی🌷 #سالروز_شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
قبل از رفتن ... زیارت حضرت زهرا (س) خواند. شهادت حضرت نزدیک بود و رمز عملیات هم یا زهرا (س) ! از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد ؛ امّـا دیگر بر نگشت ... كربلای پنج بود كه تركش خورد بردنش بیمارستـان ... چند روز بعد ۱۲بهمن ٦۵ شهید شد آنروز، روز شهادت حضرت زهرا بود. 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🔖 🌱 شب عاشورا گویا خوابی می‌بینه که صبح برای دوستاش تعریف میکنه میگه شب خواب یه باغ زیبا و سرسبز رو دیدم و به شماها گفتم که بیاین از این طرف بریم که شما نیومدید و من خودم رفتم سمت اون باغه که دوستاش بهش میگن تو احتمالا شهید میشی که روز چهاردهم محرم هم شهید می شه🕊 🌱 وقتی خبر شهادتش رو به خواهرم دادن تا صبح صبر کرده بود و بعدا به ما خبر داد وقتی فهمیدم یه حالت بهت زده بهم دست داد و گفتم تا نبینمش باور نمی کنم وقتی رفتیم معراج شهدا چون یک سمت صورتش سوخته بود و من قسمت سالمش رو ندیدم و قسمت مجروحش رو دیدم نشناختمش گفتم این رسول نیست چرا اینجوریه بعدا از عکسهایی که نشون دادن شناختمش همون موقع صورتش رو آروم بوسیدم و سعی کردم زیاد بیتابی نکنم💔 🌱 وقتی خدا میخواد شهادت رو قسمت کسی بکنه میگن حضرت زهرا سلام الله علیها خودش دست به سینه مادر شهید می کشه و صبر بهش می ده و من فکر می کنم که خدا این صبر رو بهم داده...✨ 🎙راوی: مادر ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
🌱 ●مادر شهید می گوید: همیشه درسلام کردن به کوچک وبزرگ سبقت می گرفت وهمه ی خانواده شیفته این اخلاق اوبودند، خوش خنده بودوتبسم ازلبانش محونمی شد هرزمانی که ازخواب بیدارش می کردم تاچشمانش رابازمی کرد لبخندی به من می زدوسلام می داد،هیچ وقت عصبانی نمی شد. ●ازکودکی تازمانی که ازدواج کرد سعی می کردازلحاظ مالی خانواده اش رادرک کند، مثلااگردوست داشت اردوی مشهدبرودوماهزینه اش رانداشتیم اعتراضی نمی کردوبادوستانش همراه نمی شد، درهمه شرایط احترام من وپدرش راحفظ می کرد. همسرشهید،محمدصدرا7ماهه راباردار بودن ویک دختربنام فاطمه خانم داشتندوشهیدشیری فرزندپسرخودراندید. 🌸🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
●بابک جوان امروزی بود اما غیرت_دینی داشت. همین غیرت دینی بود که او را به زینبیه و کربلای امام حسینی رساند از آن دست جوانان‌های امروزی که غیرت دینیدارند. می‌گفت: خانم حضرت زینب(س) من را طلبیده، باید بروم، تاب ماندن ندارم. ‌‌●بله، بابکم تیپ امروزی داشت. پسرم همیشه می‌خندید، خوش‌تیپ بود و زیبا بابک پر از شادی بود و پر از شور زندگی اما فرزندم به خاطر اعتقاداتش و برای پیوستن به خدا از همه اینها گذشت و عاشقانه پر کشید. بابک فرزند نسل سوم و چهارم این انقلاب بود. دلبستگی‌های زیادی به زندگی داشت، امروزی بود و تمامی اینها را به خاطر دفاع از حریم آل‌الله و مادرش خانم زینب(س) رها کرد. ✍راوی : مادر شهید 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🔅بِسمِ ربّ الشُهَداءوالصٓدیقین🔅 📌 مختصر شهید(مدافع حرم) ✨ 🍃 🌹ولادت :16 تیرماه 1365 🌹محل تولد:تهران 🌹شهادت:18 آبان ماه سال 96 🌹محل شهادت:استان دیرالزور ،سوریه 📩 📎به روایت پدر گرانقدر شهید : 🔸علاقه‌اش به شهدا و شهادت آن قدر بود که همیشه در گلزار شهدا سراغش را می‌گرفتیم. حتی با یکی از شهدای مدافع حرم در همین گلزارشهدا و سر مزار او دوست شده بود. می‌گفت یک بار رفته سر مزار شهید رسول خلیلی. نوشته‌های روی سنگ مزار را خوانده و دیده بود از او کوچک‌تر است. بعد رو به شهید رسول خلیلی کرده و گفته بود شما چهارماه از من کوچک‌ترید. من اینجا زنده باشم و شما نه! 🔹از همان جا با این شهید دوست شده بود و همیشه سر مزارش می‌رفت. علاقه‌اش آن‌قدر زیاد بود که کنار مزار شهید خلیلی یک جای خالی بود. نوید آنجا را به عنوان مزار خودش انتخاب کرده و کروکی‌اش را کشیده و وصیت کرده بود اگر من شهید شدم من را اینجا دفن کنید... 📝توصیه و دلنوشته ای از شهیدصفری: «زیارت عاشورا را بخوانید و ازطرف من به ارباب ابراز ارادت کنید.حتما هرکجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند.» 🆔 @Rasoulkhalili