eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدمدافع حرم 🌹 تولد ۵۵/۳/۴کاشمر شهادت ۹۲/۵/۲۸سوریه💔 گلزارشهدای امامزاده سیدحمزه کاشمر🌹 یادگاران ۸ساله ۱۳ساله عضو گروه تفحص پرانرژی،مخلص،اهل کار،دغدغه مندوعاشق کاربرای شهدا😊 💢خاطره از دوست و هم محله شهید : 🍃یادم میاد یک سالی ثبت نام حج عمره کرده بودم با در میون گذاشتم که اگه خدا خواست با هم مشرف بشیم؛😍گذشت.بعد از مدتی علی اقا رو دیدم . گفتم:چیکار کردی ؟؟ثبت نام کردی؟؟ گفت:جات خالی من رفتمو برگشتم گفتم: چجوری تعریف کرد به ماموریتی به جنوب داشته ودر اونجا به چندتا از بچه های اموزش میداده وکار فرهنگی میکرده.👌 ودر پایان ماموریت به بچه های که چند جزء رو حفظ کرده بودن جوائز نفیس از پولی که برا این سفر کنار گذاشته بوده؛هدیه میداده که بدرستی ثواب این کارش از چند تا حج بیشتر بود.وتازه چقدر هم از کرده خودش خشنود بود.😊 خدایش رحمت کند وبهشت گوارای وجودش.💔 🕊 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
[ چھ در موشکھا و چھ در شھادت ؛ مُقدم پَر و دور بُرد بود درمیتوانیم‌ها...‌‌ღ:) 🌱• ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 در منطقه کوت عبدالله متولد شد و در همین منطقه هم بزرگ شد و راه خود را در بسیج امام خمینی (ره) کوت عبدالله پیدا کرد. او از همان دوران نوجوانی شروع به خواندن نماز و گرفتن روزه کرد. هر روز موقع برگشتن از محل کار دست پدر مادرش را می بوسید. در آن روزی که حسن به شهادت رسید حدود ۷۵ نفر از مدافعان افغانی و لبنانی در همان منطقه در محاصره جبهه النصره بودند.چون در تیر رس مستقیم دشمن بودند فرمانده اجازه نمی دهد و حسن می گوید نمی توانیم ۷۵ نفر را بگذاریم دشمن به راحتی قیچی کند.🌷 🕊حسن بالاخره فرمانده را قانع می کند و قبل از اینکه برود در ابتدا می کند و پشت تیربار می نشیند.🌷 برای اینکه بتواند هدف گیری کند تا طبقه سوم برج فرماندهی بالا می رود که دیگر آنجا هیچ سنگری نداشت. بعد از مدتی با تیراندازی و خمپاره های که حسن می اندازند محاصره شکسته می شود و ۷۵ نفر از نیروهای افغانی و لبنانی از محاصره خارج می شوند و بعد از شکست حصر حسن از برج فرماندهی پایین می آید.🌷 همه از این دلاوری حسن خوشحال می شوند و او را در آغوش می گیرند و حسن بعد از کمی استراحت در حالی که هنور حتی نیمی از استکان چایش را هم نخورده بود می گوید باید دوباره به برج فرماندهی برگردم ، چون ممکن است دوباره تکفیری ها بخواهند برگردند و این بار همه ما را محاصره کنند.🌷 🕊حسن یک نگاهی به همه می اندازد و دوباره به به پشت تیربار در برج فرماندهی برمی گردد ولی دشمن تکفیری و نامرد با موشک کل برج فرماندهی را مورد هدف قرار می دهد و حسن به شهادت می رسد. 🕊 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili
🔰تازه پاسدار شده بود که به من گفت: زن می‌خواهد، وقتی از الیاس پرسیدیم که چه کسی را می‌خواهی در جواب بیست‌سؤالی راه انداخت! به ما می‌گفت بگردید گزینه‌ای را که می‌خواهم پیدایش کنید. 🔰دو دایره سفید و سیاه جلوی او گذاشته بودیم که اگر جوابش بله بود روی سفید و اگر نه بود روی دایره سیاه انگشت بگذارد! ما هم سؤال می‌پرسیدیم و او با گذاشتن انگشت روی دایرها جواب می‌داد، از روستا و محله و آشنا و فامیل پرسیدیم تا در نهایت روی گزینه‌ای توقف کرد و ما متوجه شدیم که خواهان دختر دخترخاله ناتنی من است. 🔰آن روزها دختران در روستا در سنین پایین ازدواج می‌کردند و عروس من هم 16سال سن داشت. این‌گونه شد که برای الیاس به خواستگاری رفتیم و بعد از بیست‌ سؤالی به دختر موردعلاقه او رسیدیم! 🔰یک روز قبل از رفتنش مثل همیشه غروب به خانه ما آمد و کم‌کم زمزمه رفتنش را به سوریه شنیدم، وقتی گفت که فردا عازم است حرفی از نرفتنش نزدمچون راهی را رفت که نمی‌شد گفت نرو! فردا صبح که برای خداحافظی آخر آمد، خودم از زیر قرآن  او را رد کردم، رفت و دیگر نیامد. 🔰بیشترین زمانی که احساس دل‌تنگی به اوج خود می‌رسد غروب‌هاست، چون هر غروب الیاس به سراغ من می‌آمد و هم‌دیگر را می‌دیدیم و به من می‌گفت: اگر کاری دارم بگویم تا انجام دهد، اگر هم نمی‌آمد حتماً زنگ می‌زد و جویای حالم می‌شد. 🔰 اما بعد از شهادتش غروب‌ها چشمم به در خانه خشک می‌شود شاید الیاسم بیاید و من یک‌بار دیگر روی ماهش را ببینم. ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌸 🥀 نام : مهدی نام خانوادگی : قاضی خانی تاریخ تولد : ۱۳۶۴/۸/۲۸ تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۶ مکان شهادت :سوریه،خانطومان ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🌷🕊#زندگینامه_شهید_مفتح🕊🌷 زندگینامه: شهید محمد مفتح (۱۳۰۷- ۱۳۵۸) محمد
او در حوزه علمیه همدان، مدرس ادبیات فارسی و عربی بود. شهید مفتح از کودکی در محضر پدر به فراگیری ادبیات پرداخت و پس از گذراندن دوره ابتدایی، جهت فراگیری معارف اسلامی به مدرسه «آخوند ملاعلی» وارد شد و پس از مدتی جهت استفاده از محضر اساتید بزرگ به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد و در مدرسه «دارالشفاء» با جدیت فراوان به کسب علوم معارف پرداخت و از محضر بزرگانی چون آیات سید محمد حجت کوه کمره‌ای، بروجردی، سید محمد محقق (داماد)، علاّمه طباطبایی صاحب المیزان و امام خمینی (ره) استفاده کرد و خود مدرسی بزرگ در حوزه شد.مفتح در حالی که در قم استادی بزرگ بود، پا به عرصه دانشگاه گذاشت. وی که در حوزه علمیه به درجه اجتهاد رسیده بود، در دانشگاه نیز موفق به اخذ درجه دکتری گردید. رساله دکترای وی تحقیقی درباره نهج البلاغه است که با درجه بسیار خوب مورد قبول دانشگاه قرارگرفت.دکتر مفتح، پس از گذراندن دوره دانشگاه، علاوه بر تدریس در حوزه، به تدریس در دبیرستان‌های قم پرداخت. وی به لحاظ رسالتی که بر دوش خویش حس می‌کرد، ضمن مبارزه با عفریت جهل و بی‌شعوری، در دو سنگر دبیرستان و حوزه از همان آغاز سعی در روشنگری دانش پژوهان داشت و کلاس‌های خویش را مرکزی برای تشکل آنان در جهت مبارزه با رژیم قرار داده بود و در این راه به تأسیس انجمن اسلامی دانش آموزان، با همیاری شهید بهشتی همت گمارد. در زمان تحصیل و تدریس، حاشیه‌ای بر اسفار ملاصدرا، نوشت که سومین حاشیه بر این کتاب است. همچنین کتابی به نام روش اندیشه در علم منطق به رشته تحریر درآورد که به عنوان کتاب درسی در حوزه و دانشگاه، برای بالاترین سطح منطق استفاده می‌شود. ترجمه تفسیر مجمع البیان هم یکی از تألیفات این شهید عالی مقام است. دکتر مفتح در جهت ایجاد تشکل و سازمان‌دادن به طلاب و فضلا دست به تشکیل مجمعی به نام جلسات علمی اسلام شناسی زد که این مجمع فعالیت وسیعی به منظور شناساندن چهره اصلی اسلام در جامعه آغاز کرد. ساواک که پی به نقش مؤثر این مجمع در شناساندن اسلام راستین برده بود، آن را تعطیل کرد. در سال‌های ۱۳۴۰تا ۱۳۴۲، سخنرانی‌های او در شهرهای مختلف و روشن ساختن مواضع نهضت اسلامی در افشای چهره رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود و به لحاظ اثر عمیقی که این سخنرانی‌ها در میان توده‌ها داشت، بارها توسط ساواک تعطیل شد و هر بار این تعطیلی با دستگیری و آزار ایشان همراه بود. شهید مفتح بعد از تبعید امام (ره) مبارزات خود را شدت بخشید و با سفر به استان خوزستان سعی در افشای ماهیت رژیم و شناساندن نهضت امام به مردم داشت و ساواک که با دستگیری‌های متعدد و ممنوع المنبر کردن ایشان نتوانسته بود کاری از پیش ببرد، ورود ایشان را به شهرهای خوزستان ممنوع اعلام کرد. مبارزه دکتر مفتح تا رمضان سال ۱۳۵۷، که نهضت مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) اوج گرفته بود، همچنان ادامه داشت. ایشان بعد از نماز عید فطر با تأکید بر رهبری بی چون و چرای امام امت روز پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۵۷، را به عنوان تجلیل از شهدای ماه رمضان تعطیل اعلام کرد. در این روز راهپیمایی بزرگی علیه رژیم انجام گرفت که زمینه ساز راهپیمایی ۱۷ شهریور گردید، که توسط رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شد و جمعه خونین نام گرفت. در بهمن ۱۳۵۷، ۱۲بهمن ۵۷؛ فریادی برای همیشه] جهت بازگشت امام (ره) استاد مفتح به همراه دیگر همرزمان، کمیته استقبال از ایشان را تشکیل دادند تا مقدمات ورود پیروزمندانه رهبر و مراد خویش را به نحو شایسته فراهم نمایند. دکتر مفتح با تشکیل شورای انقلاب از طرف امام (ره) به عضویت این شورا درآمد. بعد از پیروزی انقلاب برای تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی فعالیت چشمگیری کرد و خود سرپرستی کمیته منطقه۴ تهران را به عهده داشت. آخرین مسؤولیت وی، سرپرستی دانشکده الهیات و عضویت در شورای گسترش آموزش عالی کشور بود که به نحو شایسته در این سنگرها انجام وظیفه نمود و در طی این دوران همچنان مسؤولیت امامت جماعت مسجد قبا را نیز بر عهده داشت. شهادت در مسیر وحدت حوزه و دانشگاه سرانجام آیت الله مفتح، پس از عمری تلاش و جهاد مستمر و خستگی ناپذیر در راه تبلیغ دین، در ساعت ۹ صبح روز ۲۷ آذر سال ۱۳۵۸، هنگام ورود به دانشکده الهیات، توسط عناصر منحرف گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نایل آمد.پیکر مطهر آن عالم ربانی پس از برپایی مراسم با شکوه تشییع، در صحن مطهر حضرت معصومومه در قم به خاک سپرده شد و روز شهادت شهید مفتح به مناسبت فعالیت‌های چشمگیر این شهید والامقام در راه تحقق وحدت بین حوزه و دانشگاه «روز وحدت روحانی و دانشجو» نامگذاری شد. هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله و مدافع سلامت صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷#معرفی_شهید_امیر_سیاوشی🕊🌷 نام : امیر نام خانوادگی : سیاوشی تاریخ ت
🌷🕊🌷🕊 امير از تكاوران نيروي دريايي سپاه بود و از شاگردان شهيد محمد ناظري. يك شاگرد نمونه و ممتاز. امير از طرف بسيج اسلامشهر به صورت داوطلبانه براي دفاع از حرم اعزام شد. اين راهي بود كه خودش انتخاب كرد. بعضي وقت‌ها نياز نيست تا عزيزت حرفي بزند بايد حرف دلش را بي‌صدا بشنوي. بايد گوش جان بسپاري. گارد حفاظت كشتي‌ها شغل امير طوري بود كه به عنوان گارد حفاظتي كشتي‌ها به مأموريت‌هاي برون مرزي مي‌رفت. هميشه احتمال شهادتش بود اما هيچ وقت از شهيد شدن با من حرفي نمي‌زد اما چند ماه آخر گاهي حرف‌هايي مي‌زد كه هميشه با واكنش، اشك و اعتراض من روبه‌رو مي‌شد. چند باري كه گفت دوست دارد شهيد شود من دلخور مي‌شدم و مي‌گفتم حق نداري زودتر از من بروي. وقتي بي‌تابي من را مي‌ديد، مي‌گفت: بسيار خب! شهادت لياقت مي‌خواهد، پس خودت را ناراحت نكن. سرش را خم مي‌كرد و مي‌گفت اصلاً با هم شهيد مي‌شويم و مي‌خنديد. من خيلي به امير وابسته بودم و هميشه از اين دوري كه شرايط كارش ايجاب مي‌كرد، ناراحت بودم. حتي زماني كه داخل خاك خودمان به مأموريت مي‌رفت امكان نداشت دو ساعت از هم بي‌خبر باشيم. هميشه يا زنگ مي‌زد يا پيام مي‌داد كه حالش خوب است و نگرانش نباشم. امیر از ۲_۳ ماه مانده به محرم روزشماری میکرد برای نــــوکری ابا عبدالله الحسین. با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد. هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد. خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسـواس و سلیـقه خاصی خریداری میکرد. تمامی رو هم از بهترین ها . معتقد بود برای اهل بیـت نباید کـم گذاشت، تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی. خادم امام زاده و هییت بود . ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد. معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد. میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین بیشتر نگاهت میکند. هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله و مدافع سلامت صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🕊🌷#زندگینامه_شهید_وحید_زمانی__نیا تاریخ تولد : ۱۳۷۱/۰۴/۳۰ محل تولد :
🕊🌷🌷🕊 بسم رب الحسین (علیه‌السلام) سلام و درود بر یگانه عالم بشریت حضرت حجت بن الحسن (عج) و نایب بر حق ایشان حضرت امام خامنه‌ای و تمامی شهیدان و فدائیان راه حق. اینجانب وحید زمانی‌نیا از این فرصت استفاده کرده و در وصیتنامه خود حرف‌های دلم را بازگو می‌کنم. وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَ‌بِّهِمْ یُرْ‌زَقُونَ. (گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند ، مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.) از تمامی خانواده، بستگان و دوستان می‌خواهم که پشتیبان انقلاب اسلامی باشند و رهبر معظم انقلاب را در این راه پر خطر تنها نگذارند تا ان‌شاءالله پرچم نظام اسلامی به دستان مبارک امام زمان (عج) برسد. من در این راه هیچ ترسی از مرگ ندارم زیرا راه ما حق است و دشمنانمان باطل. همیشه از خدای خویش خواسته‌ام مرگ این حقیر در رختخواب رقم نخورد بلکه لیاقت و سعادت فدا شدن در راه اسلام و تشیع اهل بیت را از خدای خویش خواستار بوده‌ام. بارالها، امیدوارم گناهانی که تا به حال کرده‌ام را ببخشی و از سر تقصیرات این بنده پر گناه بگذری. خدایا، تو را به اباعبدالله الحسین قسم می‌دهم که ما را از فیض شهادت محروم نفرما و از پدر و مادر و دوستان خویش می‌خواهم که فقط و فقط برای مظلومیت حضرت ثارالله گریه کنند. از تمامی افرادی که این بنده حقیر را می‌شناسند می‌خواهم که مرا حلال کنند و اگر بدهکاری به آنان دارم از خانواده‌ام طلب کنند. دوست دارم در قبرم همراه من پیراهن مشکی‌ام که با آن به هیئت می‌رفتم دفن شود و همچنین تربت اباعبدالله الحسین را روی چشمان، زبان، دست و سینه‌ام بگذارید تا آن دنیا شفیع من باشند. حرف دیگر من با پدر و مادر عزیزم هست که به آن‌ها می‌خواهم بگویم که شما را عاشقانه دوست داشته، دارم و خواهم داشت. از دوستان می‌خواهم در مجالس ترحیمم روضه اباعبدالله خوانده شود ولاغیر. من این دلم به عشق تو یکدست می‌کنم راه دلم به غیر تو بن بست می‌کنم از راه گوش خوردن باده کسی ندید من «یا حسین» می‌شنوم مست می‌کنم الحقیر وحید زمانی‌نیا 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ..😔 🥀 ‌..🌷🕊 ...🌷🕊 🌹🏴 ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
: { بابا به نماز بخصوص نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد. او برایم محرابی خریده بود تا در آنجا نماز بخوانم. وقتی خانه بود نماز جماعت دو نفره میخواندیم برای اینکه موقع خواندن نماز من خنده ام نگیرد به مامان میگفت داخل اتاقم نیاید. او می گوید: بابا خیلی دوست داشت که ما حجابمان را رعایت کنیم. همیشه به من توصیه میکرد مراقب حجابم باشم. دوست دارم با عمل به وصیت بابا دلش را شاد کنم.} 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ..😔 🥀 ‌..🌷🕊 ...🌷🕊 🌹🏴 ....🌹🏴 ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
قبل از رفتن به سوریه از همه اهل محل حلالیت طلبید‌، می‌گفت شاید ناخواسته دل کسی را شکسته باشم. نمی‌خو
🕊🌷🌷🕊 بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام عرض می کنم خدمت تمام مردم ایران، سلام می کنم به رهبر کبیر انقلاب و سلام عرض می کنم به خانواده عزیزم، امیدوارم بعد از شهادتم ناراحتی نداشته باشید و از شما خواهش می کنم بعد از مرگم خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم. صحبتم با حضرت امام خامنه ای، آقا جان گر صد بار دگر متولد شوم برای اسلام و مسلمین جان می دهم. و از رهبر انقلاب و بنیاد شهید و سپاه پاسداران و همین طور بسیج خواهشمند هستم که بعد از به شهادت رسیدن من، هوای خانواده ام را داشته باشید. والسلام و علیکم و الرحمة الله و برکاته 🍃🌹هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
یکی از همسنگرانش می گفت: چند هفته قبل از شهادتش در تهران پای تخته نوشت: «اذا کان المنادی زینب سلام الله علیها فاهلا با الشهاده»: اگر دعوت کننده زینب «سلام الله علیها» است، پس سلام بر .... بعد از ظهر 29 دی 92 همزمان با میلاد رسول مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله» و امام صادق«علیه السلام» 5 سال پیش در یک چنین روزی داماد شد و در سالروز ازدواجش به دیدار معشوق حقیقی خود رفت... راوی: برادر شهید؛ دکتر احمدرضا بیضایی ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
💢قسمتی از وصیتنامه شهید🔰 واقعاً با تمام وجود دوست داشتم به فرمان رهبر عزیزم جهت دفاع از دین و اسلام عزیز در جبهه های نبرد حاضر شوم... از اینکه خداوند متعال ما را به این راه ارزشی و دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) هدایت نمود خدا را بسیار شاکر وسپاسگذارم... از همسر متدین، متعهد، ایثارگر و مهربان خودم بسیار سپاسگذارم که در این راه نه تنها مخالفتی نداشت بلکه مرا هم خیلی تشویق نمود تا بدون هیچ نگرانی از خانواده جدا شوم و در مسیر حق دوباره سلاح به دست بگیرم، از او که همیشه مشوق من در راه خوبی ها بود خیلی خیلی ممنونم و دعا می کنم همیشه سلامت باشید... همسر عزیزم من هرچه خوبی در خودم و زندگی ام دارم اول خدا و بعد هم از حمایت های جنابعالی بوده است....... :۱۳۴۶/۸/۲۰ :۱۳۹۴/۱۱/۱۹ محل شهادت:🔰 عملیات‌آزادسازی‌نبل‌والزهرا_سوریه محل‌مزارشهید:گلزارشهدای اندیمشک 🕊 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌺 فرمانده‌ای از جنس خاک، به قیمت افلاک... توی صف غذا دیدمش. رفتم جلو و بعد از سلام و احوال‌پرسی گفتم: شما چرا ایستادی توی صفِ غذا آقای برونسی؟ مگه شما فرمانده‌ی گردان... نذاشت حرفم تموم بشه. لبخند از لبهاش رفت و گفت: مگه فرمانده گردان با بسیجی‌های دیگه فرق داره که باید بدونِ صف غذا بگیره؟ بسیجی‌ها خیلی مانع توی صف ایستادنش شده بودند ، اما حریفش نمی‌شدند... 🌹خاطره‌ای از زندگی سردار شهید عبدالحسین برونسی 📚منبع: کتاب خاکهای نرم کوشک ، صفحه ۷۶ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
📖 💐رفتن به جبهه ها ... و دفاع از ڪيان اسلام و قرآن ، برای مردان خدا تڪليـــف و امتحان بزرگی محسوب می‌شود زيرا جبهه آزمايشگاه مردان خداست برای اين آزمايش ، بايستی از تمام وابستگی مادی و غير خدا گسست و عاشقانه بسوی خدا شتافت. ۱۳۶۳ 🕊 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌷شهید حاج مراد عباسی فر را خیلی ها به عنوان یار نزدیک سردار حاج قاسم سلیمانی می شناسند، رزمنده ای که فروردین 96 در درگیری با تکفیری ها در حومه شمالی استان حماء در شهر معردس سوریه به شهادت رسید. شهید مراد عباسی فر، بعد از شهید سعیدقارلقی و شهید سجادحبیبی، به عنوان سومین شهید شهرستان کنگاور در دفاع از حرم آل ا... شناخته می شود. شهید عباسی فر، با عضویت رسمی در تیپ نبی اکرم (ص) کرمانشاه خدمت می کرد.سپس به تهران نقل مکان نموده و احساس تکلیف، وی را از سوی نیروی سپاه قدس تهران عازم دفاع از حرم آل ا... در سوریه کرد. 🌷آخرین بار با ایشان به مزار شهدای گمنام در تپه نورالشهدای شمیران رفتیم.گفتم مراد این شهدا حاجت میدهند ، و چند نمونه از حاجت دادن آنها را بر شمردم،گفتم شما هم هر حاجتی داری از آنها بخواه ، منظور من حاجت های مادی و دنیایی بود.گفت خوشا به سعادت این شهیدان.شاید هم حاجت ایشان از شهدای گمنام،رسیدن به درجه رفیع شهادت بود. 🗣دوست و همرزم شهید 🕊شادی ارواح طیبه شهدا، علی‌الخصوص شهید بزرگوار و شهید سپهبد قاسم سلیمانی صلــوات🍃 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
کارگر ساده‌ای که شهید مدافع حرم شد آقا سید ۱۳ سالش بود که جهت جنگ با کفار بعثی عازم جبهه شد. پس از دفاع مقدس و ازدواج ، به همراه همسر خود بر روی زمین های کشاورزی مردم گلستان کارگری می کرد. با شروع حمله تکفیری ها احساس وظیفه کرد و با پیگیری های فراوان عازم سوریه شد تا در پیشگاه عمه سادات شرمنده نشود. ┄┅─✵🕊✵─┅ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅
مادر شهید: حمید همیشه خندان و شوخ بود اگر گاهی میامد و حالش گرفته بود، همه اعتراض می کردند. دو هفته قبل از اینکه برای بار آخر که برود با دوستاش رفته بود «گلزار شهدا» و آنجا عکس گرفته بود. همینجا که الان مزار دارن و بخاک سپرده شدند. حمید واقعا با ما فرق داشت . حمید اصلا در دلش کینه نداشت. خیلی مهربان بود.😊 من بیشتر صحبت هام و دردلم با حمید بود هر روز به پدر بزرگ و مادر بزرگش سر می زد. نسبت به همه فامیل مهربان بود. امسال عید همه فامیل را رفت دید و به همه فامیل سر زد. این را هم بگویم که او با شهید نعمایی دوست صمیمی بود و سر کار و خونه بیرون بیشتر جاها با همدیگه بودند .💔 شهید مدافع حرم حیدر (حمید) جلیلوند🌹 💚🍃این رزق رو از دست ندید🍃💚 ┄┅─✵🕊✵─┅ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅
🏴 " شهدا و امام حسین (ع)"... ◾️همسر و فرزندان رضا را برده بودند سوریه، هم برای زیارت و هم اینکه رضا را ببینند، ماموریتش تمام شده بود، به او گفته بودند با همسرت برو مشهد اما رضا اصرار داشت و در منطقه بماند، رضا ماند و در نخستین روزهای محرم شهید شد. 🥀بعد از اینکه رضا همسر و فرزندانش را از سوریه به مشهد بدرقه کرد عملیات در دیرالزور آغاز شد 🕊همسرش می‌گفت: شب قبل از عملیات، رضا پیام داد که «اگر شهید شدم حلالم کن. معمولا اینطور پیام‌ها را رضا برای من نمی‌فرستاد، می‌دانست بخاطر مشکل قلبی طاقت ندارم. ✏️راوی:مادر شهید 💐:۱۳۵۶/۰۴/۲۲ 🌷:۱۳۹۶/۰۷/۱ 🕊:منطقه دیرالزورسوریه 🌹 🕊 ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
🕊🌺 🌸او بسیار اهل بود، کمربند مشکی جودو داشت، و در ورزش‌های رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود. 🌸اهل بود و به خیلی اهمیت می‌داد. 🌸همیشه مالش را دقیق حساب و پرداخت می‌کرد 🌸هیچ وقت در هیچ شرایطی برنامه را ترک نمی‌کرد. 🌸سید میلاد شخصیت داشت مشکلات همه رو حل میکرد، و اگر کسی از ایشان کمک می‌خواست چیزی کم نمی‌گذاشت. و تا مشکلش را بر طرف نمیکرد دست بردار نبود. 💠 : فضیلت پاداش بر طرف كردن , از هزار حجّی که تمام اعمال آن قبول شده باشد و آزاد کردن یک بنده در راه خدا و صرف بار هزار اسب در راه خدا با زین و لجامش, است. ۷۴، #ص۲۸۵ ... ۹۴ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو خدا را ديدے و من هوا را ، تو عاشقے ڪردے و پرواز نمودے و من در جا ماندم💔 تو برنده از رفتنت شدے و من شرمنده از بودنم ♥️ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
#سالروز_شهادت #شهیدمحمدرضادهقان_امیری ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃🌸| معرفي مختصر شهيد مدافع حرم تاريخ تولد: ٧٤/١/٢٦ محل تولد: تهران وضعيت تأهل: مجرد فرزند دوم خانواده ي آقاي علي دهقان اميري 🎓دانش آموخته ي دبيرستان علوم و معارف اسلامي امام صادق عليه السلام 🎓دانشجوي سال سوم فقه و حقوق اسلامي در مدرسه عالي شهيد مطهري اعزام به سوريه در تاريخ: ١٥ مهرماه سال ١٣٩٤ با عنوان بسيجي تكاور شهادت در تاريخ: ٢١ آبان ماه سال ١٣٩٤ محل شهادت: سوريه، حلب🇸🇾 محل دفن: امام زاده علي اكبر، چيذر🕌 شهيد مورد علاقه: شهيد مدافع حرم، شهيد رسول(محمدحسن) خليلي❣ صفات بارز اخلاقي:👤 مؤمن، مهربان، دلسوز، خوش اخلاق، خنده رو، شوخ طبع، متبسم، دست و دلباز، خلوص نيت در انجام وظايف ديني و امور خير، اعتقاد راسخ به اصل نظام جمهوري اسلامي ايران و اصل ولايت فقيه، آگاه و بصير نسبت به امور سياسي جامعه، غيرتمند نسبت به خاندان عصمت و طهارت و همچنين اطرافيان خود، ارادت خاص به شهدا مخصوصاً شهداي مدافع حرم حضرت عقيله بني هاشم سلام الله عليها... علايق: 😍 مراسمات مذهبي به خصوص مراسمات هيأت راية العباس و ريحانة النبي، زيارت كربلا و مشهد مقدس، تفريح و گردش، كوهنوردي، پاركور، ورزش هاي هيجاني، موتور سواري، ... ▪️قسمتي از وصيت نامه شهيد: ... بر اساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره بقره: "الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون" • آنها که هرگاه مصیبتی به آنها می رسد صبوری کنند و گویند ما ازآن خداییم و به سوی او باز می گردیم• صبر را سرلوحه کار خود قرار دهید و مطمئن باشید که هرکس از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می ماند خداوند متعال است، اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانوم زینب کبری(س) کوچک تر است، روضه اباعبدالله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست... ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌸 خاطره ای زیبا از زبان مادر بزرگوار شهید عارف کایدخورده: 🌱 "در یکی از سفرهای زیارتی که به عتبات عالیات داشتم با عارف تماس گرفتم و سفارش کردم که به آبادان بیاید و مواظب پدرش باشد چون خواهرش دست تنها بود و من نگران حال همسرم بودم. عارف به شوخی به من گفت یک شرط دارد که هرچه اصرار کردم چیزی نگفت اما با خودم عهد کردم که هرچه بخواهد برایش میگیرم. 🍃 بعد از چند روز مجددا با عارف تماس گرفتم و بعد از احوالپرسی گفتم حالا شرطت را بگو چون فکر میکردم سوغاتی میخواهد ولی عارف گفت: 🥀 اول اینکه نایب الزیاره من و دوستان شهیدم باش و بجای دوستان شهیدم نماز بخوان و بعد هم برو بین حرم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و حضرت ابوالفظل العباس"ع" و رو به قبله دستانت را به دعا بالا ببر و با صدای بلند خطاب به حضرت بگو که "من پسرم را نذر خواهرتان کردم". ☘ پس از چند جمله که به شوخی با پسرم رد و بدل کردیم این کار را کردم چون میخواستم عشق اورا به ائمه ببینم و مشاهده این عشق برایم لذت بخش بود و سپس به عارف گفتم: "پسرم من سالهاست خودم و شماها و زندگیم را نذر ائمه کرده ام و آثار مثبت آنرا در زندگیم دیده ام " ❣ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا بخوان برای عاقبت بِخیری من تویی که ختم بِخیر شد عاقبتت... شهادتت مبارک بهترین برادر 💔 🥺🖇️💓🌍 🥀 ☺️ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷 🥀🕊 🌷دوست شهید نقل میکند:هنر فصاحت، بلاغت،ساده‌گوییِ توأم با اخلاقِ خوش، لبخندِ ملیح و چهره‌ی زیبای ابوحامد(نام جهادی شهید داریوش درستی) باعث می‌شد که او بر دل‌ها و قلب‌ها تسلط داشته باشد. 🌾دوره‌های آموزشی که با سختی و خستگی زیادی همراه بود،با هنر صبر و تبحّر این فرمانده و استاد عزیز،به خوبی سپری می‌شد.هر روز که از کلاس‌های دوره می‌گذشت، اشتیاق دانشجویان زیاد و زیاد تر می‌شد.شهید درستی حقیقتاً فرمانده‌ای اسوه و نمونه در اخلاق بود. 🥀🕊دیر یا زود فرقی ندارد لایق شهـــادت کہ باشی هـر زمان کہ باشد خریدارت میشوند 🌹 امروز داریوش_درستی 🕊 ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
(♥️🕊) یک‌شب‌رسول،من‌رو‌کنارکشید. حالاآن‌موقع‌سیزده‌ساله‌بود... گفت‌آقامرتضی‌شماآدم‌خوبی‌هستید یک‌چیزی‌می‌خوام‌بگم، فقط‌به‌هیچکس‌نگید...(: تاکید‌کردکه‌به‌پدرم‌ومادرم‌و‌برادرم‌نگید! من‌اول‌فکرمی‌کردم‌یک‌کارخطایی‌کرده یا‌تقصیری‌ازاو‌سر‌زده... گفتم‌خب‌بگو!گفت‌آقامرتضی‌شما آدم‌پاک‌ومومنی‌هستید، دعایتان‌هم‌مستجاب‌می‌شه! دعا‌کنیدماشهیدبشیم...(: من‌همانجاچشمم‌پراشک‌شد، رفتم‌پشت‌چادرها‌و‌شروع‌کردم‌به‌گریه که‌این‌بچه‌دراین‌سن‌وسال چقدرازامثال‌ماسبقت‌گرفته...(: 🕊" (محمدحسن)🌦" ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید محرم ترک اولین شهید مدافع حرم دست نوشته ، اولین شهید مدافع حرم: 🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم. 🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ... 🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته! 🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهدگفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟! 🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟ 🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند... 🌷 هدیه روح مطهر شان صلوات 🌺 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄