eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 شـهیـدانــه 🕊
💢آدم وقتی منتظر یه مهمون خاص باشه، حالش خیلی جالب میشه، هی چشمش به راهه که این مهمون از راه برسه. حالا اگه از کسایی باشه که کنارش حالِ آدم خوب میشه و از دیدنش ذوق می کنیم، حالمون جالب ترم میشه، هی از پنجره نگا می کنیم ببینیم اومد یا نه! حتی ممکنه بهش زنگ بزنیم.. ❇️ روز هشتم محرم قبل شهادت حسین، ماهم تو هیات یه مهمون ویژه داشتیم. البته مهمونِ اون روز ما فرق می کرد با بقیه مهمون ها و یکم خاص تر بود. اونروز قرار بود یه بیاد تو هیاتمون و مهمونمون بشه. ✳️اونروز حسین خیلی بی تاب بود. وسط مراسم هی می اومد بیرون و می پرسید که چی شد نیومد؟! منم می گفتم نه! دقیقا یادمه، چند بار پله های حسینیه رو می رفت پایین و دوباره سریعا بر می گشت دم در. 🔸وقتی آمبولانس حامل پیکر شهید رسید حسین سریع رفت زیر تابوت. وسط سینه زنی بود که پیکر شهید وارد حسینیه شد، چراغا رو خاموش کرده بودیم و مداح داشت روضه می خوند. یکی از رفقا می گفت اونروز حسین دستشو رو اون شهید گمنام گذاشته بود و ضجه می زد. من نمی دونم حسین اونروز به اون شهید گمنام‌‌‌، تو حسینیه چی گفت؟! ولی خب هر چی گفت یه هفته نگذشته بود که .😭😭😭 💠حسین ادبیات شهدا رو یاد گرفته بود، بلد بود چجوری حرفِ دلو بزنه بهشون، از بس که رفاقت کرده بود با شهدا. 💔می دونی! با شهدا که رفیق بشی، دستتو که بزاری تو دستشون دیگه کار تمومه، نصفِ راه و رفتی. یه اهل دلی می گفت دوستی با شهدا، رفاقت تا بهشته. شهدا خودشون واسطه می شن واسه خریدنت، واسه . گفتم که، حسین روز دستشو سمت یه شهید کشید و خودش رفت تو لیست شهدا. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمامه زنی قطعه سرداران بی پلاک☝️ بهشت زهرا(س) ۴۴ انتـظـار را بـاید از مـادر شهـید گمنـام پرسید ... ؛ مـا چـہ مـے دانیم دلتنگـے غـروب جـمعـہ را ... ؟! ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
مراسم شهید مهدی قاضی خانی با حضور با میزبانی
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷 ڪہ میشہ دلها میگیرہ هرڪے میاد سر یہ ازش میگیرہ اما یہ غمگین و آرام میاد ڪنارِ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
💞 « شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود؟» 🔹از اوضاع سوریه با خبر بودم اما نمی دانستم می خواهد برود. عادت نداشت وقتی می خواهد جایی برود به من زود بگوید، معمولا می گذاشت نزدیک رفتن، خبر می داد.😔 🔸خیلی ناراحت بودم از رفتنش اما با خودم می گفتم :«شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود.!!» وقتی اینها را به خودش هم گفتم، خیلی خوشحال شد.😊 🔹دفعه اول تازمانیکه به تهران برگشت نمیدانستم زخمی شد.بعدازآمدنش خبردادند به بیمارستان رفته و حالش خوب شد.👌 🔸علی واقعا خیلی شجاع بود و تازه بعد از شهادتش دارم او را می شناسم. دفعه دوم که می خواست برود مخالفت کردم،اما بعد دلم را گذاشتم پیش حضرت زینب(س) و گفتم برو.❤️ 🔹گفت: «خیلی خوشحالم از اینکه تو به من روحیه می دهی و می گویی برو.» همسر بعضی ها خبر نداشتند اما من می دانستم.💔 خان طومان _علی_عابدینی 🌹🕊 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه.... نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با رنـگ بشـه... هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید... بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده.... ⁦🥀 🆔 @Rasoulkhalili