🕊🍂🕊🍂🕊🍂
#مادرشهید
#بادمپایی_وسط_پادگان!
تفنگ خیلی دوست داشت هرچه پول تو جیبی جمع می کرد تفنگ می خرید. تا کلاس پنجم دبستان باید با او به مدرسه می رفتم و می ماندم تا مدرسه تمام شود و برگردانمش خانه. خیلی به من وابسته بود. بعد از دبیرستان، باید خدمت سربازی می رفت. اصلا دوست نداشت. به هر دری زد که محل خدمتش تغییر کند. در نهایت هم در پرند خدمت کرد. وقتی هم که خدمت رفت حرف گوش نمی داد. به جای پوتین با دمپایی در پادگان می گشت که با این کارها فرمانده اش را ناراحت می کرد. اگر قرار بود در برف پست دهد زنگ می زد خانه که من در برف نمی مانم. ما تماس می گرفتیم و خواهش می کردیم نگذارند در برف نگهبانی دهد. همین چیزها بود که باعث تعجبمان می شد وقتی می خواست سوریه برود.🌷
#شهیدمجیدقربانخانی
#سالروزولادت
@rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه های دلتنگی یک #مادرشهید
هر چیزی با عشق درست بشه خوشمزه است...
من سی ساله اینجام و به همه چایی میدم
#شهید_رضا_برزگر
#کوچه_شهید
پیشنهاد میشه 👌
یه مادر سی سال باعشق میاد کنار مزار پسرش و به همه چایی میده، اما یه مسئولی هم میاد دستور میده شهربه شهر اسم شهید رو حذف کنند!
گیرم اسم شهید رو حذف کردین با رسم شهید چیکار میکنین؟✋
شادی روح اموات و شهدا #صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#خاطرات_شهدا🥀
یکبار خواست دعایی در حقش بکنم میگفت مادر دعایی بکن، خیلی کارم گیر است.😞هر وقت امتحانی داشت یا مشکلی داشت از من میخواست که دعایش کنم.
سریع روضه پنج تن نذر کردم. همان اوایلی بود که قرار شد به سوریه برود. یک بار از محل کارش تلفنی باهم صحبت میکردیم. پرسیدم حمید مشکلت حل شد؟ گفت آره دستت درد نکند.😍
گفتم من یک روضه پنج تن نذر کردم. با خندهای از ته دل جواب داد دستت درد نکند❤️ اگر بدانی چه حاجتی داشتم بعد رو کرد به همکارانش وگفت اگر بدانید چه شده!
مادرم نذرکرده بروم سوریه!😍
راوي:#مادرشهيد
#حميدرضا_اسداللهي🕊
@rasooll_khalili