#معراج شهدا
با حضور مادران شهدا
مادر بزرگوار شهید شیری
مادر بزرگوار شهید منی
مادر بزرگوار شهیدان قنبری
مادر شهید سیاهکالی مرادی
متبرک با پرچم حرم مطهر سیدالشهدا
#نجف تا #کربلا...
پای پیاده ، عین #معراج است ...
خیالش،
مست
کرده
تا ابد ، روحالامین ها را ...
#خداقسمت_هممون_کنه
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
﴾﷽﴿
.
عطر خوشِ آشنا از #معراج تا #کهف_الشهدا :
.
اولین بار بود که معراج را میدید!
قبلا یکبار با روحالله از کنارش رد شده بود؛ همان شبی که برای مناجات حاج منصور رفته بودند.
.
با تعجب نگاهش را به سر درِ معراج دوخته و از روحالله پرسیده بود: اینجا دیگه کجاست؟!
.
روحالله سرسری جوابش را داده و گفته بود: بعدا میفهمی!
.
حالا فهمیده بود!
حالا که باید میرفت و پیکر بیجان روحالله را تحویل میگرفت.
.
حالا دانسته بود معراج، نقطه پایانی دو عزیز است. یکی رهسپار تا بهشت خدا و دیگری فعلا در دنیا. .
در معراج وقتی بالا سر روحالله رفت عطرِ خوشی را حس کرد که تا آن روز چنین بویی را استشمام نکرده بود!
میان اشکها و خداحافظیهایش گاهی عمیقا نفس میکشید تا این عطر خوش را در خاطرش ثبت کند.
.
همان هم شد. آن عطر خوش در ذهنش ماند. دیگر هیچ وقت چنین بویی را حس نکرد به جز در «کهف الشهدا».
.
چند ماه بعد از شهادت روحالله برای مراسمی در کهف الشهدا دعوت شد. هنوز پیچ جاده کهف را کاملا بالا نرفته بود که همان عطر خوش را حس کرد.
ایستاده بود و نفس عمیق میکشید...
در دلش گفت:
روحالله تو اینجایی؟!
عجب بوی خوشِ آشنایی...
.
چند روز بعد از این اتفاق سر مزار روحالله ایستاده بود که خانمی جلو آمد.
_شما همسر شهید قربانی هستید؟
+ بله
چشمان دختر به اشک نشست.
_ من چند شب پیش خواب شهید رو دیدم. خواب دیدم تو کهف الشهدا مراسمی گرفتن و کلی جمعیت اومده. شهید روحالله رو دیدم که پایین کهف ایستاده و به مهمونها خوشآمد میگه و به تبرک بین مهمونها نون پخش میکنه... .
نگاهش به روی عکس روحالله ثابت ماند.
+پس درست حدس زدم تو هم اومده بودی روحالله...
.
پ ن: عکسها ارسالی دو نفر از بزرگواران دوستدار شهید میباشد.
═▩ஜ••🕊••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••🕊••ஜ▩═
🕊 شـهیـدانــه 🕊
#بازنشر طرح به مناسبت شهادت شهید میثم مدواری 💛💫 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت #علی (ع) آویزِ نخل ها میکردند.
.
🍃امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش #عشق به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!!
.
🍃بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش #دنیا چشم گشود...
.
🍃نامش را #میثم نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع)❤
.
🍃برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع).و دست پرورده مادری که با شیره جان،عشق #حسین(ع) را به کامِ شیر پسرش میداد🙂
.
🍃به واسطه پدر پایش به #مسجد و #هیئت و #بسیج باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد⚘
زمزمه جسارت به #حرم_آل_الله(علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود.
.
🍃بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی #زینبیاش میسپرد و خود راهی دیار #عشق میشد.
.
🍃از #حضرت_زینب(س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد.
.
🍃بعد از مقاومت بسیار،حین برگرداندن #پیکر همرزمش،خود نیز شهد شیرین #شهادت را نوشید.
.
🍃تیری که سرِ میثم را به پای #نگارَش انداخت...😔
.
🍃روزی که در #معراج پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت...
.
🍃میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که #سر و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد😔
.
🍃وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب" رویش نقش بزنند...
.
🍃حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل میکند تا دخترها طعمِ شرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ #پدرِ آسمانی خود🙂
.
🍃#شهادتت_مبارک، بابا میثمِ فاطمه ها
.
✍تویسنده: #زهرا_قائمی
.
🍃به مناسبت #شهادت شهید #میثم_مدواری
.
📅تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳
.
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴حلب
.
📅تاریخ انتشار:۱۶ آبان ۱۳۹۹
.
🥀مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #طراحی