شیمیایی بود
برای درمان🏥 به انگلیس اعزام شد
خون💉 لازم داشت
گفت خون غیر مسلمان نزنید
توجه نکردند
هرچه زدند بدنش نپذیرفت
خون یک مسلمان جواب داد
پزشکش👨⚕ مسلمان شد
گفت:معجزه ست!😨
#شهید_دفاع_مقدس حمیدرضامدنی🌹
@rasooll_khalili
﷽
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس اب شد😓
هرروز با گناه دلت راشکسته ام
بین منو تو این همه عصیان کجا شد❗️😞
#السلام_علیک_یاصاحب_الزمان
#شرمنده_ایم_مولا_جان💔
@rasooll_khalili
#طلبه_جهادی
? بنا بود اسم بچه مان را محسن بگذاریم 💠
محمد مداح طلبه جهادی ای که مرگ همسر باردارش داغ بدی بر دل خیلی ها گذاشت.😔
میهمان خانه ساده اش شدیم، پدر و مادر خانمش هم بودند.
آذری هستند و در شهر قم غریب.
محمد می گفت در این شهر تنها آشنامان حضرت معصومه بود.
پدر خیلی داغ دار است و دعا می کند هیچ کس داغ فرزند نبیند.
هنوز باورش نیست، فرزندش قبل از او از این دنیا رفته
در مدتی که خانمش در بیمارستان بستری است، دست از کمک به مریضها بر نمی دارد، خدایا این مردم چقدر الهی اند.!🍃
پدر می گوید این جنگ آمریکا با ماست، ما نباید کوتاه بیاییم☝️، الحق که با این مردم، شکست از هر قدرتی بی معناست.
آخر مجلس با روضه حضرت زهرا، مجلس غوغا شد.💔
محمد بی تاب بود، می گفت بنا بود اسم بچه مان، محسن باشد.😭
مادر هم که از اول مجلس گاهی آرام و گاهی بلند، بی بهانه می گریست.
📝 حجت الاسلام و المسلمین کاظم زاده (مسئول قرارگاه جهادگران سلامت)
@rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره شهید سلیمانی
از شهادت حمید باکری
۲۵ اسفند سالروز شهادت شهید باکری گرامی باد🌹
یاد عزیزشان با صلوات🕊
@rasooll_khalili
◀ خـدا رو بچـسـبید!
در اردوها شب ها بیشتر به استراحت می گذرد و شوخی و خنده😁
اما محسن می نشست وسط چادر و شروع می کرد به دعا خواندن📿 بقیه را هم به توسل وا می داشت.
غیر از آن، همیشه او را در گوشه ای با قرآن جیبی اش می دیدی.😇
این جمله از زبانش نمی افتاد: "خـدا رو بچـسـبید!"💚
برشی از کتاب #سربلند
شهید محسن حججی🌹
@rasooll_khalili
#یا_بقیة_الله_عج
مے آیے از تمامِ جهان مهربانترین
روزے بہ ربناے زمین،آسمانترین🌱
رخ میدهے میانِ تپشهاے روز ها✨
ای اتفاقِخوبِ من ای ناگهانترین😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_مهربانم🌸
@rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🌸اهمیت به همسر
حضرت زهـــرا (س) فرمودند :
🍃بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهــــربان و بخشنده اند.
🍃و علیرضای من از با ارزشمندترین مردان زمان خود بود چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمیداد و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــق به همســــرش دست و دلباز بود.❤️
🍃تا جایی که زمانیکه برای خرید به بازار یا به گردش و مسافرت میرفتیم اجازه نمیداد هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم.
سبکترین چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم خودش می آورد.
میگفت برای من خیلی زشت است که در کنار خانمم باشم و همسرم حتی یک پاکت را همراه بیاورد.☝️
🍃برای جایگاه زن اهمیت ویژه ای قائل بود و این کار را با عشــــق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار یا اصرار من انجام میداد.
میگفت خانمم شما فقط مواظب چادر و حجابت باش😌.حتی هم علی اکبرمان را بغل میکرد و هم وسایل را میبرد.
🍃جزئیات محبت های علیرضا به حدی به من و فرزندش زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود.اما همین رفتارهای زیبای علیرضا باعث میشد عشــــق در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن عشــق و علاقه ذره ای کم نشود💕.
🍃محبتی که هنــــوز با یادش روزگار را سپری میکنم
#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری
#نقل_از_همسر_شهید🌹
@rasooll_khalili
🌸ازدواج🌸
من باحاج حسن از طرف مادری نسبت فامیلی داشتیم.
خانواده ایشون موضوع خواستگاری رو مطرح کردند و من هم موافقت کردم.💍
بعد ازتوافق اولیه، مادر شهید من را دعوت کرد خانه شان.
در محضر مادرش ما باهم صحبت کردیم. اوخیلی صادقانه گفت که این راهی که من میروم ممکن است درآن شهادت و اسارت باشد.😢
اگر شما هم عقیده و هم راه من هستید که باهم ازدواج کنیم، اگر نه هرکس برود دنبال زندگی خودش. ✋
چون از قبل با ایشون و خانواده شون آشنای داشتم و از نظر فکری و عقیدتی به ما نزدیک بودند، همانجا قبول کردم.
10 دی 1361 ازدواج کردیم.
من 15 ساله بودم و حاج حسن 20 ساله بود.👱♂
مراسم بسیار ساده ای باحضور بستگان ایشان ومن برگزارشد.
باجهیزیه مختصری که خانواده ایشان تهیه کرد رفتیم سر زندگی، حتی خیلی از وسایل درشت مثل یخچال و فرش و ایطور چیزها را نداشتیم و بعد ها تهیه کردیم. ☺️
شهید مدافع حرم حاج حسن شاطری🌹
@rasooll_khalili