هر زمان جوانے دعاےِ فرج‌ را زمزمہ‌ ڪند🌻 همزمان‌ امام‌زمان﴿عج﴾‌ دست‌هاےِ مبارڪشان را بہ سوےِ ‌آسمان ‌بلند میڪنند🤲🏻 و‌ براے ‌آن ‌جوان‌ دعا میفرمایند؛ چہ ‌خوش ‌سعادتند کسانے‌ کہ ‌حداقل ‌روزے یڪ¹ ‌بار دعاے ‌فرج را زمزمہ میڪنند ..💙.. #الهم‌عجل‌الولیڪ‌الفرج 🌸 #ظهور نزدیک است🌸 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

ای امیری که شال عزا بر گردنت غریبانه میگردی در بین ما تسلیت به قلب صبورت.... تسلیت مولای غریبم اَللَّهُمَّ كُن لِوَلِيِّکَ اَلحُجَّهِ بنِ الحَسَن شهادت #امام_حسن_عسکری رو تسلیت عرض میکنیم. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

سرمســـتِ مجتبے و ثناگوے عسڪــرے ما زیرِ پرچمـِ دو #حسن سینہ میزنیمـ.. 🏴🍂 #شهادٺ‌امام‌حسن‌عسڪری #تسلیٺ‌محضرآقاصاحب‌الزماݩ‌(عج) ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄

ای صاحب عصر ع باغمت همسوییم صورت به هجوم اشک ها می شوییم در شام شهادت پدرجان شما با هر صلوات تسلیت می گوییم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄

وقتی که آقا رسول و شهدا حواسشون هست بخوانید ارسالی کاربران بزرگوارمون رو پیرامون این مساله ((حال روحی مناسبی نداشتم چون من زندگی مو با شهدا طی میکنم واونا هم نطر خاصی دارند.. البته خداروشکر گریه امانمو بریده بود ودر تعجب بودم ک چرا دیگه شهدا باهام هیچ ارتباطی ندارند ناراحت بودم با پیج شهید نوید صحبت کردم ایشون گفتن زیارت عاشورا بخونید تا حالتون خوب بشه ومن اینکارو کردم... شب خواب رفتم وخواب عجیبی دیدم... وقتی بالای سر مزار شهید رسول نشسته بودم وگریه میکردم دیدم چند نفر بالای مزار بلند بلند میخندند.. از خنده وشیطنت هاشون منو از گریه وا انداخت ومتوجه حضورشون شدم... بالای سر مزار شهید رسول.. خود شهید رسول، شهید هادی ذوالفقاری، شهید نوید وشهید محسن حججی بودند ومدام ب سروکله هم میزدند... ب سمت من اشاره کرد وگفتند ما حواسمون ب شماهست.. کمی سرمون شلوغه ودرحال آذین بستن هستیم... نگران نباشید ما شمارو ک با شهدا هستید تنها نمیزاریم.. کارمون اینجا خیلی زیاد. تاچند وقته دیگه سرمون ک خلوت شد هواتونو داریم.... خواب رو تعبیر کردیم گفتن این نوع خواب رو خیلیهای دیگه ام دیدند وان شالله خیر.... بعداز چند روزسردار دلها شهید شد... 😭 شهید رسول اگ حواسش نیست حتما ما کاری کردیم ک از شهدا دور شدیم باید بجای انگشت اتهام از شهدا انگشت اتهام ب سمت خودمون دراز کنیم... پاکی ودوری از خیلی چیزها.... وتوجه ب خیلی چیزهای پیش افتاده... ک شاید از نظر ما کوچک هستند ولی از نظر خدا در درجات بالاتر.... مثلا احترام ب پدر ومقام مادر وواجباتات...)) ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄

نهم ربیع ... روز عید بیعت با امام زمان ... در واقع بهتره بگم دوشنبه پنجم آبان نود و نه .... . . . . بارها و بارها درباره تصاویر پست ، باهم حرف زدیم ، اما شاید هنوز تو سبک زندگیمون به مرحله ی عمل نرسیده باشه ... شاید هنوز در حال درجا زدن هستیم .... یا شایدم بهتره بگم اونقدر دغدغه هست که کلا یادمون میره همین کارای ساده هم انجام بدیم .... . . . . اگه امـــروز امام زمان غریبه ، دلیلش اینه که ما به یه یابن الحسن آقا بیا دلخوشیم .... ای کاش از همون بچگی به ما میگفتن اگه دلت مولا میخواد ، باید بری دنبالش ... باید تو تلاش کنی تا مولا بیاد ... ای کاش به ما میگفتن همه چی به حرف نیست ... با مهدی بیا مهدی بیا ظهور رقم نمیخوره .... . . . . روز عید بیعت یا بهتره بگم روز پیوند قلب با نام و یاد مولا ... من و شما اول باید قلب خودمونو پیوند بزنیم و در گام بعدی باید بریم سراغ تک تک قلب هایی که دور از پدر ، دور از مولا ، دور از صاحب ، دور از پناه اسیر دنیا شدن ... باید من و تو مسئول پیوند قلب بشیم .... . . . . . دنبال مدرک دانشگاهی دنیایی هستی ، اما یه سوال ، دلت میخواد یه مدرک آخرتی بهت بدن که تیترش نوشته مسئول پیوند زدن قلب ها با نام یوسف زهرا .... مدرک دانشگاهی ممکنه سهم همه بشه ، اما این مدرک رو به هر کسی نمیدن .... اگه امروز شنونده این مبحث هستی ، پس بدون یه دعوت نامه بهت دادن .... حالا تو هستی و یه لبیک یا مهدی .... . . . . بشین با خودت فکر کن و ببین سهم امام زمان در زندگی ، پول و دانش و کار و وقت ما چقدره ؟ چقدر برای مولا دغدغه داریم ؟ . . . ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

ارسالی اعضای کانال شهیدانه ... 💔' #مدافعان_وطن در میان دوستانی که با هم در سوریه بودیم،چند نفر دیگر را می شناختم که آنها را جزو شهدا دیده بودم.می دانستم آنها نیز شهید خواهند شد. یکی از آنها علی خادم بود.علی پسر ساده و دوست داشتنی سپاه بود.آرام بود و با اخلاص. در جریان شهادت رفقای ما(در سوریه) علی خادم هم مجروح شد، اما همراه ما به ایران برگشت. من با خودم فکر میکردم که علی به زودی شهید خواهد شد. اما چگونه و کجا؟! یکی دیگر از رفقای ما که او را در جمع شهدا دیده بودم، اسماعیل کرمی بود. او در ایران بود و حتی در جمع مدافعان حرم حضور نداشت. اما من او را در جمع شهدایی که بدون حساب و کتاب راهی بهشت میشدند مشاهده کردم! من و اسماعیل، خیلی با هم دوست بودیم. یکی از روزهای سال ۹۷ به دیدنم آمد. یک ساعتی با هم صحبت کردیم. اسماعیل خداحافظی کرد و گفت: قرار است برای ماموریت به مناطق مرزی اعزام شود. رفقای ما عازم سیستان و بلوچستان شدند. مسائل امنیتی در آن منطقه به گونه ای است که دوستان پاسدار، برای ماموریت به آنجا اعزام می شدند. فردای آن روز سراغ علی خادم را گرفتم. گفتند رفته سیستان. یکباره با خودم گفتم نکند باب شهادت از آنجا برای او باز شود؟ سریع با فرماندهی مکاتبه کردم و با اصرار، تقاضای حضور در مرزهای شرقی را داشتم. اما مجوز حضور ما صادر نشد. مدتی گذشت. با رفقا در ارتباط بودم اما نتوانستم آنها را همراهی کنم. در یکی از روزهای بهمن ۹۷ خبری پخش شد. خبر خیلی کوتاه بود. اما شوک بزرگی به من و تمام رفقا وارد کرد. یک انتحاری وهابی، خودش را به اتوبوس سپاه می زند و ده ها رزمنده را که ماموریتشان به پایان رسیده بود به شهادت می رساند. سراغ رفقا را گرفتم. روز بعد لیست شهدا ارسال شد. علی خادم و اسماعیل کرمی هر دو در میان شهدا بودند... #سه‌دقیقه‌در‌قیامت،صفحه 84 #شهید_اسماعیل_کرمی #شهید_علی_خادم ڪانال #شهید_اسماعیل_کرمی🌹 عکس ها و خاطرات زندگی شهید 👇 @shaheed_esmaeil_karami ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

این صوت رو دقیقا برای تو گذاشتم... #نشر_حداکثری @chand_metri_khoda ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

مهدی جان تو که هزار و صد و هشتاد و یک سال صبر کردی ، باز هم به خاطر ما صبر کن ... شاید یه روزی فهمیدیم که تو جدا از درس و کار و ازدواج و .... نیستی ... شاید یه روزی فهمیدیم که تو آن شخص جدا از مايى كه ابدا جدا نيستى ... . . . بدبختی ماجرا از اونجایی شروع شد که گفتیم فعلا بزار کنکور تموم شه ، فعلا بزار جشن عقد تموم شه ... فعلا بزار یکم بچه ام بزرگتر بشه .... خب جانم ، فکر کن درس تموم شد ... کار اوکی شد ... حالا ازدواج کردی ... بچه ات پنج ساله شده ... به نظرت دیگه دغدغه ای نیست که بخوای به مولا بگی آقا صبر کن .... میدونی مولا سالهاست به پای دغدغه های دنیایی ما صبر کرده ... اما هنوز من و تو دغدغه داریم ... . . . تا الان تو خواب غفلت و فراموشی بودی ، عیب نداره ... دوشنبه عید بیعته ... عید بیعت با امام زمان ... روزی که تو میتونی یه عهد جدید ببندی و بگی مهدی جان از امروز منم هستم ... منم میخوام زندگیم ، قلبم با یاد تو پیوند بخوره ... . . . همین امــروز بشینیم با خودمون فکر کنیم و ببینیم در طول هفته چند دقیقه میتونیم برای ظهور مولا و دعا و کار مهدوی کنار بزاریم .... صادقانه بگیم مولا جان از امروز ، روزی ده دقیقه میخوام به تو فکر کنم ، ظاهرا ده دقیقه کمه ، اما اگه همین اندازه هم وقت بزاری ، کم کم یه اتفاقی تو قلبت رقم میخوره .... ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

گفت؛ خوش به حالت که اینقدر دنبال کننده داری! گفتم؛ امام زمان هم هست؟! گفت؛ چی بگم والا. گفتم شاید امام زمان (عج) در آن کانال (یا هرجای دیگر) دو نفره ای باشد که نویسنده اش برای خدا می‌نویسد حتی اگر خواننده ای نداشته باشد! درگیر ارقام نباشیم #کاش_اینجا_باشی ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

💐سالروز #ازدواج خاتم الانبیا حضرت محمد(ص) و مادر مؤمنین حضرت خدیجه کبری(س) بر تمامی مسلمانان جهان مبارک خجسته باد این پیوند آسمانی و پربرکت بر شما 💐 #دهم_ربیع_الاول ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

#قرار_روزانه ❤️ خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای رفع این بلای ناخوانده.. همه باهم بخوانیم این دعارا که سفارش رهبرمان هست و قطعا با ایمان و توکل شکست میدهیم این بیماری را.. #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه 💕 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

@salambarebrahimm 🎤حجت الاسلام مومنی 😔چشم ناپاک کجا، دیدن آن پاک کجا؟؟؟! زیبا و شنیدنی ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

همسر شهید امیر سیاوشی : ♥️ ظهر شده بود. برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت. رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین که با هم بخـوریم چند دقیقه ای که گذشت یکی از این بچه های فال فروش به ماشینمون نزدیک شد. امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید: غذا خورده یا نه؟! وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران.... وقتی برمیگشتن کودک میخندید و حسابی خوشحال بود. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

#قرار_روزانه ❤️ خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای رفع این بلای ناخوانده.. همه باهم بخوانیم این دعارا که سفارش رهبرمان هست و قطعا با ایمان و توکل شکست میدهیم این بیماری را.. #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه 💕 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄

﴾﷽﴿ بعضی تقارن ها عجیبند، اینکه مثلا دقیقا همان روزی که قرار بود ماموریت سه ماهه آقانوید تموم بشه و برگرده ایران، خبر مفقودی اش را بهم دادند… یا اینکه بعد از هجده روز چشم انتظاری، دقیقا همان روزی که مدنظرمون بود وقتی برگشت، مراسم عروسی بگیریم(دهم ربیع الاول)، خبر دادند که پیکرش برگشته و می توانیم برای دیدار به معراج شهدا بیاییم... سه سال پیش سالروز ازدواج پیامبرعزیزمان(صلوات الله علیه و آله) و ام المومنین، خدیجه(س) ماندگار ترین روز زندگی ما شد. صبح زود خبر دادند که ساعت یک معراج شهدا باشید. حالم عجیب بلطف خدا آرام بود. می دانستم هیچ وقت دوست نداشت بیتاب باشم اما انتظار نداشتم کاری کند که حتی لبخند به لب، به همه بگویم چقدر خوشحالم که همسرم، همراه زندگی ام به آرزویش رسیده و فدایی اهل بیت شده. انگشتر فیروزه اش که به جای حلقه ازدواجمان خریده بود را با خودم برده بودم معراج، دوست داشتم یکبار دیگه به انگشتش بیندازم و عهد و پیمان تازه کنیم. نمیدانستم با چه صحنه ای قرار هست مواجه بشم، اما آنچه دیدم همه نور بود و زیبایی. قرآن را که به نیتش باز کردم و آیات اول سوره مومنون به چشمم آمد، این نورانیت تکمیل شد و غبطه خوردم به جایی که او رسیده… واقعا خانم جان زینب سلام الله، شمه ای از نگاه ملکوتی شان را به ما عنایت کرده بودند که فقط زیبایی ببینیم و دست صبرشان را به قلبمان گذاشته بودن که جز الحمدلله بر زبانمان نیاید، بابت نعمت عظیمی که داده اند تا عزیزترین داشته خود را به محضرشان هدیه کنیم. طبق وصیت آقانوید، همانشب باهم به محضر امام مهربانی ها رفتیم، حال و هوایمان غم نبود، شعف بود، هم من هم خواهرعزیز آقانوید و… انگار که امام رضاجان برای ما مراسم گرفته بودند و چه بزرگ میزبانی برایمان بودند و چه توفیقی دادن که آخرین زیارت مشترکمان در دنیا در محضر پرنور خودشان بود… #الحمدلله امروز و امشب برایم یادآور لحظه لحظه های ماندگار سه سال پیش بود... ان شاﺀالله امشب آقانوید دعاگوی همه عزیزان و ارادتمندان و ملتمسین دعا در محضر امام الرئوف باشند. 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 #الحمدلله_کما_هو_أهله #شهید_نوید_صفری #سبک_زندگی_شهدا https://www.instagram.com/p/CG2hcS6Bh-Y/?igshid=1jjgvtmb0vp06 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄