فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدا بزن دل مارا..
پاییز فصل دلتنگی های ماست..
پاییز پر میشود از عطر تو..
عطر میلادت و عطر پروازت..
پاییز را پر پرواز تو معنا میکند..
از پس برگ های انتظار صدایمان کن..
راه گم کرده ایم..
👌ساعت به وقت پروازت
شهادتت مبارک 🌷
🆔 @Rasoulkhalili
🍃🌸 بسم رب الشهداء و الصدیقین🌸🍃
به مناسبت ایام سالروز شهادت "شهیدرسولخلیلی" ،
ختم های دسته جمعی :
🔹دعای فرج (الهی عظم البلاء..) و 🔹صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
به نیت تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
هدیه به شهدای عزیز، خصوصا "شهید رسول خلیلی" برگزار میشود.
🔺عزیزانی که تمایل به شرکت در ختم را دارند، میتوانند تعداد مدنظر خود را به آیدی زیر ارسال نمایند.
@ShahidRasoulkhalili69
✅مهلت قرائت : از امروز ٢٧آبان ماه ۱٣٩٩ تا ساعت ٢۴روز ٢۰آذر ماه ۱٣٩٩
🍃خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به امید سر کویش پر و بالی بزنم
🍃من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آن که آورد مرا باز برد تا وطنم
🆔 @Rasoulkhalili
کانال رسمی شهید رسول خلیلی
#رفیقمثلرسول 🆔 @Rasoulkhalili
هیاهوی صداهارا ردکردم🚶♂.رگه آفتاب تا وسط های اتاق آمده بود🌞مامان باچادرنماز سفید خوشگلش سرسجاده نشسته بود،زیر لب ذکر می گفت وباهرذکرش یک دانه تسبیح پشت سربقیه می دوید.📿🤲
خم شدم،چادرش رابوسیدم😘.مطمئن بودم دل تنگ محبت ها❣ونگاه پراز عشقش💓 می شوم؛ برای همین صورتم را نزدیک آوردم و صورتش رابوسیدم🧕😘
شنیدم که گفت:« خدایاشکرت،من راضی ام به رضای تو»🤲🤲
رفتم کنار روح الله نگاهش کردم مثل همیش مغرور و دوست داشتنی بود❤️☺دل شوره و اضطرابش راپشت اخمی که روی صورتش داشت، پنهان کرده بود💔.
روبه رویش نشستم و زل زدم به چشم هایش.
انگارآرام تر شد.خندیدم🙂، سرم را نزدیک شانه اش بردم و درگوشش گفتم:«داداش خوبم مراقب خودت باش».🤗
یک طرف صورتم ،پهلویم و همه ی بدنم پراز خون بود💉.بازوبندی که به بازوی دست چپم بسته بودم، نزدیک مچم افتاده بود و ومن چقدر حال خوبی داشتم😍😃.یک راست رفتم تا جایی که روضه حضرت علی اکبر علیه السلام خوانده می شد.📼
بابا یک گوشه ایستاده بود و اشک میریخت😔😭. خم شدم ، دست های زحمت کش و مهربانش را بوسیدم.😘🙏
دلم می خواست درگوشش بگویم؛ به جای اشک ، گل🌺🌹🌸 روی سر عزادارهای امام حسین علیه اسلام بریزواین صحنه جلوی چشمم به عینیت رسید.👍
دیدکه بابا مشکی پوشیده 🏴،گوشه هیئت ریحانه ایستاده و گل روی سر دوستانم می ریزد☺️❤🌺🥀برای یک لحظه به پایین نگاه کردم. چقدر راحت خوابیده بودم😇؛انگارکه اصلا خسته نبودم.ازجسمم فاصله گرفتم🕊،به دنبال عطرسیب رفتم تا زینبیه💫.
داخل صحن،کسی صدایم کرد🗣.نگاه کردم دیدم مهدی عزیزی، رضا کارگر،سیدجعفرو جمع زیادی از بچه ها با احترام دست به سینه به سمت قبله ایستادندوبانویی غرق نوروعظمت به سمت من قدم برمی داشت😇💫
📚#رفیقمثلرسول
💥کپی مطلب با ذکرصلوات و نام شهید و آیدی کانال جایز است
🆔 @Rasoulkhalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
حواست هست که قرار نمانده بر این دل آرامِ جان؟؟
میدانی چقدر دل مادرت تنگ است برای آغوشت؟
میدانی چقدر پدرت چشم به راه دیدار دوباره توست؟؟
هر بار که پاییز از راه میرسد،شهر را عطر تو پر میکند..
از پس برگ های پاییزی رد قدوم تورا جست و جو میکنند..
دلِ تنگمان را دریاب..
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🆔 @Rasoulkhalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیف حاج قاسم از شهید زین الدین
#بازنشر به مناسبت ۲۷ آبان ماه سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین🌹
🆔 @Rasoulkhalili
🔻باید تلاش برنامهریزی شده و سازمان یافته در زمینه اقتصاد انجام بگیرد؛ علاج اقتصاد را از دیگران نخواهیم، علاج در داخل کشور است
#رهبری
🆔 @Rasoulkhalili
#خاطــره🎞
|همدانشگاهۍشهید|
دخترے میگفت:
من همکلاسی بابک بودم.
خیلیییی تو نخش بودیم هممون...
اما انقد باوقار بودکه همه دخترا میگفتند:
" این نوری انقد سروسنگینه حتما خودش دوس دختر داره و عاشقشه !" 😏
بعد من گفتم:میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن بشه...
رفتم رو دررو پرسیدم گفتم :
" بابڪ نوری شمایی دیگ ؟! "
بابڪ گفت : "بفرمایید ."
گفتم:" چراانقد خودتو میگیری ؟؟چرا محل نمیدی به دخترا؟؟!! "
بابڪ یہ نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد
و سریع رفت و واینستاد اصلا!
بعدها ک شهیدشد ،
همون دخترا و من فهمیدیم بابڪ عاشق ڪی بوده که بہ دخترا و من محل نمیداد...
#عاشقحضرتزینبوشهادت🥺💔|
#شهیدبابڪنورے♥️
🆔 @Rasoulkhalili