کلام جدید 8.MP3
4.64M
🎤🎤🎤
💠 سلسله مباحث #کلام_جدید
🎬 جلسه 8
🎤 با تدریس استاد احسان عبادی ( از اساتید مهدویت)
📋 موضوع : سکولاریسم ( قسمت 5)
#استادعبادی
#روز_رستاخیز313 🏴🏴
http://t.me/BanoZeinab
eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی و داستان عنایت امام رضا (ع) به زائر حرم
🔴 با اجرای زیبای استاد صابر خراسانی
🔹لطفا منتشر کنید
#روز_رستاخیز313 🏴🏴
http://t.me/BanoZeinab
eitaa.com/rastakhiz313
👑👑:
🔸حکایت:
یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد خوابش نبرد، به غلامان خود گفت :
حتما به کسی ظلم شده ، او را بیابید.
پس از کمی جست و جو ، غلامان باز گشتند و گفتند :
سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم .
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛ پس خود برخواست و با جامه مبدل ، از قصر بیرون شد. در پشت قصر خود، ناله ای شنید که می گفت:
خدایا یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود.
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام، بگو ماجرا چیست؟
آن مرد گفت: یکی ازخواص تو که نامش را نمیدانم، شبها به خانه من می آید و به زور ، زنم را مورد آزار قرار می دهد.
سلطان گفت: اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد .
شاه گفت: هرگاه آمد، مرا خبر کن و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت : هر زمان این مرد، مرا خواست به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم .
شب بعد، باز همان متجاوز به خانه آن مرد بینوا رفت، مرد مظلوم به
سرای سلطان شتافت .
یعقوب لیث سیستانی، با شمشیر برهنه به راه افتاد، در نزدیکی خانه صدای مرد را شنید، دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند، آنگاه ظالم را با شمشیر کشت .
پس از آن، دستور داد تا چراغ افروزند و در چهره کشته شده نگریست، آن گاه سر به سجده نهاد، به صاحب خانه گفت قدری نان بیاورید که بسیارگرسنه ام .
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کرد؟
شاه گفت: هر چه هست، بیاور .
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید.
سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی
از فرزندانم.
پس گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری مانع اجرای عدالت نشود.
چراغ که روشن شد، دیدم بیگانه است.
پس سجده شکر گذاشتم .
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛ با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم .
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی...!
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
یکی از اولین نیروهای فاطمیون بود
مردی پرتلاش و دلسوز بود👌
آخرین بار که او را دیدم
یک ماه قبل از شهادتش بود با شوخی بهش گفتم : سید جان نورانی شدی نکند شهید بشی ⁉️باحسرت گفت ما کجا وشهادت کجا😔گلویش را بغض گرفت گفت تمام دوستانم دستمزدشان را گرفتند ، رفتند😭ولی من لایق نبودم دیگه خسته شدم کاش بی بی زیـنب (س)دستمزد منو هم میداد میرفتم😢من بهش گفتم :سید جان فعلا کار داری بهت نیاز است ، گفت : بیشتراز ۳سال خدمت کردم دیگه بسه سرانجام در ایام محرم دستمزدش را گرفت و با لب خندان به جمع دوستان شهیدش پیوست.💔
راوی : همرزم شهید
#سیدعلی_حسینی_عالمی
#سالروز_شهادت🕊
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
ختم #صلوات به نیت : ⏬
شهید مدافع حرم
محمدحسین محمدخانی🌹
#سالروز_شهادت🕊
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
به مسئولین بی وجود توصیه میشود :❌❌❌
☝️یک نسخه از این عکس📸 را در دفتر کارشان
قرار دهند .
تا هر از چند گاهی در خاطرشان مرور
شود که چه بدهی کمر شکنی به این شهدا و ملت دارند .....💔💔💔
#برسد_به_دست .....
دیدن این تصویر برای افراد زیر ۱۴ سال توصیه نمیشود . 🚫
#روز_رستاخیز313 🏴🏴
♻️•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••♻️
http://t.me/BanoZeinab
eitaa.com/rastakhiz313
♻️•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••♻️
📿 نماز اول وقت
✨ سر تا پاش خاكي بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما. دو ماه بود نديده بودمش. گفتم: حداقل يه دوش بگير، يه غذايي بخور. بعد نماز بخون. سر سجاده ايستاد. آستينهاش رو پايين كشيد و گفت: «من باعجله اومدم كه نماز اول وقتم از دست نره.» كنارش ايستادم. حس ميكردم هر آن ممكن است بيفتد زمين، شايد اينجوري ميتوانستم نگهش دارم.😔
📚 منبع: منبرک
🌹 شهید محمد ابراهیم همت
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
🇮🇷♻️❄️♻️❄️♻️❄️♻️❄️♻️❄️♻️❄️🇮🇷
✨﷽✨
✅داستان واقعی امام زمان فرمودند به پدرت بگو انقدر غُر نزند!
✍پدرش مخالف روحانی شدنش بود، میگفت ملا شدن آب و نان نمی شود، سید ابوالحسن اما دوست داشت یاد بگیرد علوم دینی را،هرچه بود دل را به دریا زد و رفت... رفت به حوزه ی علمیه نجف تا در آن دیار در محضر استاد زانو بزند و کسب فیض کند...
اطاقی در نجف اجاره کرده بود و با سختی زندگی اش را سپری می کرد، درآمد آنچنانی نداشت و آنچه او را پایبند کرده بود عشق به مولا یش امام زمان ارواحنافداه بود و بس.. در یکی از روزهایی که از شدت فقر حتی پول خرید ذغال برای گرم کردن اطاق نداشت، پدر تصمیم گرفت سَری به او بزند و از حال و روزش با خبر بشود... پدر رسید نجف، حجره ی محقر سید ابوالحسن، پسر پدر را احترام کرد و او را در آغوش کشید،پدر اما با دیدن اوضاع و احوال سید ابوالحسن شروع کرد به سرکوفت زدن، که چرا ملا شدی، که چرا سخنش را اعتنا نکردی، که باید در این سیاهی زمستان شبها را بدون ذغال در سرما بلرزی و خودت را با نان و تُرب سیر کنی...
از پدر کنایه زدن بود و از سید ابوالحسن خودخوری، خجالت میکشید، پدرش شبی را مهمانش شده بود که هیچ چیز در بساطش نبود برای پذیرایی، در همین سرکوفت زدن ها درب اطاق بصدا درآمد، سید ابوالحسن درب را باز کرد، جوانی پشت درب بود با شتری پر از بار،ذغال و بود و همه ی مایحتاج و خوراکی، سید را که دید گفت:آقایت سلام رساندند و عرض کردند:به پدرت بگو آنقدر غُر نزند، ما در مراعات حال شیعیانمان کوتاهی نمی کنیم...
آنقدر پیش خدا دستِ تو باز است آقا
لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی...
📚 برداشتی آزاد از سخنان شیخ مجید احمدی
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
رمانهای رستاخیز
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_سیوهفتم تلویزیوݧ عکسهاے شهداے س
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_سیوهشتم
بعد از قضیہے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث شد...
اردلاݧ تعجب زده نگاهموݧ میکرد😳 و سرشو میخاروند.
بعد هم دستشو انداخت گردݧ ماماݧ و گفت :ماماݧ جاݧ مارو اوݧ جلو ملوها راه نمیدݧ کہ، ما از پشت بچہها رو پشتیبانے میکنیم😁
لبخند پررنگے رو لب ماماݧ نشست😊 و دست اردلاݧ و فشار داد.
یواشکے بہ دستش اشاره کردم وبلند گفتم: پشتیبانے دیگہ
چشماش گرد شد😐،طورے کہ کسے متوجہ نشہ، دستش و گذاشت رو دماغش، اخم کرد و آروم گفت: هیس
بعد هم انگشت اشارشو بہ نشونہ ے تحدید واسم تکوݧ داد.👆
خندیدم😁 و بحث و عوض کردم: خوب داداش سوغاتے چے آوردے؟؟؟
دوباره چشماشو گرد کرد رو بہ علے آروم گفت: بابا ایݧ خانومتو جمع کݧ امشب کار دستموݧ میدهها...
زدم بہ بازوشو گفتم چیہ دوماهہ رفتے عشق و حال😍 و پشتیبانے و ایݧ داستانا یہ سوغاتے نیوردے؟؟؟
خندید و گفت چرا آوردم بزار برم کولمو بیارم🎒
ݧه داداش بشیݧ مݧ میارم
رفتم داخل اتاقشو کولہے نظامیشو برداشتم خیلے سنگیݧ بود از گوشہ یکے از جیبهاش یہ قسمت از یہ پارچہے مشکے زده بود بیروݧ😳
کولہ رو گذاشتم زمیݧ گوشہے پارچہ رو گرفتم و کشیدم بیروݧ
یہ پارچہے کلفت مشکے کہ یہ نوشتہے زرد روش بود
چشمامو ریز کردم و روشو خوندم
"لبیک یا زینب "کہ روے ایـݧ نوشتہها لکههاے قرمز رنگے بود
پارچہ رو بہ دماغم نزدیک کردم و بو کردم متوجہ شدم اوݧ لکہهاے خونہ😱
لرزهاے بہ تنم افتاد و پارچہ از دستم افتاد احساس خاصے بهم دست داد
نفسم تنگ شده بود
صداے قلبم و میشندیدم💗
نمیفهمیدیم چرا اینطورے شدم
چند دیقہ گذشت اردلاݧ اومد داخل اتاق کہ ببینہ چرا مݧ دیر کردم.
رو زمیݧ نشستہ بودم و بہ یہ گوشہ خیره شده بودم😶
متوجہ ورود اردلاݧ نشدم
اردلاݧ دستش و گذاشت رو شونمو صدام کرد:اسماء؟؟؟
بہ خودم اومدم و سرمو برگردوندم سمتش
چرا نشستے ؟؟مگہ قرار نبود کولہ🎒 رو بیارے؟؟؟
بلند شدم و دستپاچہ گفتم إ إ چرا الاݧ میارم.
کولہ رو برداشت و گفت :نمیخواد بیا بریم خودم میارم
کولہ رو کہ برداشت اوݧ پارچہ از روش افتاد
یہ نگاه بہ مݧ کرد یہ نگاه بہ اوݧ پارچہ👀
اسماء باز دوباره فوضولے کردے ؟؟؟
سرنو انداختم پاییݧ و با صداے آرومے گفتم: ببخشید داداش ایـݧ چیہ؟؟؟؟؟
چپ چپ نگاهم کرد و کوله پشتے و گذاشت زمیـݧ آهے کشید و گفت :
بازوبند رفیقمہ شهید شد🌷 سپرده بدم بہ خانومش
داداش وقتے گرفتم دستم یہ طورے شدم😔
خوب حق دارے خوݧ شهید روشہ اونم چہ شهیدے هر چے بگم ازش کم گفتم😔😭
داداش میشہ بگے؟ خیلے مشتاقم بدونم درموردش
ݧه الاݧ نمیشہ مامانینا منتظرݧ باید بریم
با حالت مظلومانہاے بهش نگاه کردم و گفتم :خواهش میکنم
إ اسماء الاݧ مامانینا فکر میکنݧ چہ خبره میاݧ اینجا بعد ایݧ بازو بندو ماماݧ ببینہ میدونے کہ چے میشہ.
دستمو گرفت و بازور برد تو حال، با بے میلے دنبالش رفتم و اخمهام تو هم بود😣
همہے نگاهها چرخید سمت ما لبخندے🙂 نمایشےزدم و کنار علے نشستم
علے نگاهم کردو آروم در گوشم گفت: چیزے شده؟؟؟ اخمهات و لبخند نمایشیت باهم قاطے شده 😣🙂
همیشہ اینطور موقع ها متوجہ حالتم میشد
خندیدم😁 و گفتم :ݧه چیز مهمے نشده حس کنجکاوے همیشگے مݧ حالا بعدا بهت میگم
لبخندے زد و گفت: همیشہ بخند، با خنده خوشگلترے😍 اخم بهت نمیاد
لپام قرمز شد و سرم و انداختم پاییݧ .هنوزهم وقتے ایݧ حرفارو میزد خجالت میکشیدم😅
اردلاݧ کولشو باز کرده بود و داشت یکسرے وسیلہ ازش میورد بیروݧ
همہ چشمشوݧ👀 بہ دستاے اردلاݧ بود
اردلاݧ دستاشو زد بہ همو گفت: خب حالا وقت سوغاتیہ البتہ اونجا کسے سوغاتے نمیگیره فقط بچہهاے پشتیبانے میتونݧ.😁
یہ قواره چادر مشکے رو از روے وسایلے کہ جلوش گذاشتہ بود برداشت و رفت سمت ماماݧ
چهار زانو روبروش نشست: بفرمائید مادر جاݧ خدمت شما بعدش هم دست ماماݧ بوسید😘
ماماݧ هم پیشونے اردلاݧ و بوسید و گفت :پسرم چرا زحمت کشیدے سلامتے تو براے مݧ بهتریݧ سوغاتے❤️
یہ قواره چادرے هم بہ مݧ داد و صورتمو بوسید😘 در گوشم گفت لاے چادرتم یہ چیزے براے تو و علے گذاشتم اینجا باز نکنیا
همہ منتظر بودیم کہ بہ بقیہ هم سوغاتے بده کہ یہ جعبہ شیرینے و باز کرد و گفت :اینم سوغاتے بقیہ شرمنده دیگہ اونجا براے آقایوݧ سوغاتے نداشت، ایݧ شیرینیا رو اینطورے نگاه نکنیدا گروݧ خریدم.
همگے زدیم زیر خنده😂😂
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
کلام جدید 9.MP3
7.66M
🎤🎤🎤
💠 سلسله مباحث #کلام_جدید
🎬 جلسه 9
🎤 با تدریس استاد احسان عبادی ( از اساتید مهدویت)
📋 موضوع : رابطه بین شرور و ناملایمات دنیا با عدالت الهی ( قسمت 1 ) #شرور
#استادعبادی
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
⭕️وقتی رسانه ها به جنگ دعوت می کنند
💢روزنامه ینی شفق ترکیه از تند ترین روزنامه های ترکیه در خصوص بازی دیروز تراکتور استقلال نوشت 120 هزار نفر فریاد زدند جان و خونمان فدای تو ترکیه وطن مادریمان
تحریک گسل های قومیتی ترفندی برای تجزیه ی کشور توسط رسانه هاست
حمله ی ترکیه ی به کردها و حمایت از شعار های تجزیه طلبانه همان فضای سازی رسانه ای برای آشوب در کشور است
👤 مارشال مک لوهان:
جنگ هایی که در آینده رخ خواهند داد به وسیله تسلیحات جنگی و در میدان های نبرد نخواهند بود بلکه این جنگ ها به دلیل تصوراتی رخ خواهند داد که رسانه های جمعی به مردم القا می کنند
#جنگ_رسانه_ای
#سیاسی
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
⚪ مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی :
✅👌کاری کنید که به بهشت خدا بروید.
🔥 اگر ما از ترس جهنم نماز بخوانیم، خیلی چنگی به دل نمی زند ، اما اگر گفتند: "نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمی روی" و در این صورت نماز صبح خواندی، این خوب است.
🍀 اگر عبادت برای بزرگی خدا باشد، إن شاء الله این خیلی قیمتی است و این فرد در روز قیامت هم به بهشت خدا می رود. «فَادخُلی في عِبادی وَادخُلی جَنّتی»
🌷 خداوند می فرماید: "برای من عبادت کن،من تو را در بهشت خودم می برم"
🔺 لذا بعضی ها را ما در بهشت نمی بینیم، به خدا عرض می کنیم که "رفیقان چرا در بهشت نیست؟" خطاب می رسد: «فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیک مُقتَدِرٍ»
🌅👌آنها به حضور رسیده اند. آنهایی که عبادت برای خدا می کنند و نه از ترس جهنم، آنها به بهشت خدا می روند. آنجا خیلی عالی است، دعا کنیم که به آنجا برویم. اگر عبادتمان برای خدا باشد، إن شاءالله به آنجا می رویم.
💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
♦️ سالگرد شهادت طیب حاج رضایی
🔰 بیانات منتشرنشده رهبر انقلاب درباره طیب حاج رضایی در دیدار خانواده این شهید:
🔸 یکی از بالاترین و با فضیلتترین شهادتها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند.
🔹 در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ میرود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار میگیرد؛ این یکطور دیگر است.
♦️ دورهی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند انشاءالله درجاتشان را عالی کند. ۷۵/۱۰/۱۰
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
🔴چرا برجام را آتش نزدیم؟
✍🏻 #سیدیاسر_جبرائیلی
🔺پس از فرمایشات دیشب رهبر انقلاب درباره رعایت نشدن شروط ایشان در برجام، کسانی دور افتادهاند که چرا ایشان که گفته بودند اگر آمریکا برجام را پاره کند، ما آن را آتش خواهیم زد، این کار را نکردند؟
🔹پاسخ این مسئله کاملا روشن است. به قول حضرت آقا، اگر چشم و گوش باز کنیم خواهیم دید که با وجود خروج آمریکا، رئیس جمهور ما همچنان برجام را سخت در آغوش کشیده، همه هستیاش را به برجام گره زده و اداره کشور را بدون برجام ناممکن توصیف میکند.
🔺 در چنین شرایطی، اگر برجام آتش زده میشد، باید نظام فکر سوختن رئیس جمهور را هم میکرد و این، به هیچ وجه به صلاح کشور نبوده و نیست. به عبارت دیگر، وقتی خروج ایران از برجام با تداوم دولت آقای روحانی جمع شدنی نیست، چارهای جز تحمل این هر دو وجود ندارد.
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
🔸 امام خامنه ای: تجربه کوبا و کره شمالی درباره مذاکره با آمریکا پیش چشم مسئولان ماست/ رئیس جمهور فرانسه یا خیلی ساده است یا همدست آمریکا
🔻 رهبر انقلاب:
🔹 تجربهی کوبا و کرهی شمالی مقابل چشم شما است. مسئولان آمریکا و کرهی شمالی با یکدیگر عکس یادگاری گرفتند، قربان صدقهی همدیگر هم رفتند اما نتیجه اینکه [آمریکاییها] یک ذره تحریمها را کم نکردند.
🔹 اینها [در مذاکره] اینجوریاند؛ میگویند ما شما را به زانو درآوردیم و آخرش هم ذرهای امتیاز نمیدهند.
🔹 حالا یک دولتی مثل دولت #فرانسه هم واسطه میشود و پیام میفرستد و تماس میگیرد و رئیسجمهور آن میگوید اگر یک ملاقات کنید، همهی مشکلات حل میشود! باید بگوییم یکی از این دو حالت است: یا او خیلی ساده است و یا همدست آمریکا است. ۹۸/۸/۱۲
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتی_عجیب_استاد_سازگار
در کربلا هرکسی که داخل این حجره رفته شب جمعه جنازش رو بیرون آوردن.
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
رمانهای رستاخیز
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_سیوهشتم بعد از قضیہے امروز کہ
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_سیونهم
چشمکے بہ زهرا زدم رو بہ اردلاݧ گفتم: إ داداش سوغاتے خانومت چے⁉️
دوباره اخمے😖 بهم کرد و گفت: اسماء جاݧ دو ماه نبودم حس کنجکاویت تقویت شدهها ماشالا
چپ چپ نگاهش👀 کردم و گفتم: خوب بگو میخوام تو خونہ بدم بهش چرا بہ مݧ گیر میدے؟؟؟سوالہ دیگہ پیش میاد...
ماماݧ و بابا کہ حواسشوݧ نبود
اما علے و زهرا زدݧ زیر خنده .😂
علے رو بہ اردلاݧ گفت :
اردلاݧ جاݧ مݧ و اسماء انشااللہ آخر هفتہ راهے کربلاییم🍃
اردلاݧ ابروهاشو داد بالا...😳
و گفت:جدے؟؟با چہ کاروانے؟؟
علے سرشو بہ نشونہے تایید تکوݧ داد و گفت :با کارواݧ یکے از دوستام
إ خوب یہ زنگ بزݧ📱 ببیݧ دوتا جاے خالے ندارݧ؟؟؟
براے کے میخواے؟؟
براے خودمو خانومم
زهرا با تعجب بہ اردلاݧ نگاه کرد و لبخند زد 😳😁
باشہ بزار زنگ بزنم .
اردلاݧ زنگ زد اتفاقا چند تا جاے خالے داشتݧ🤔
قرار شد کہ اردلاݧ و زهرا هم با ما بیاݧ
داشتݧ میرفتݧ خونشوݧ کہ در گوشش👂 گفتم :یادت باشہ اردلاݧ نگفتے قضیہ بازو بند و..
خندید😂 و گفت: نترس وقت زیاد هست.
بعد از رفتنشوݧ دست علے و گرفتم و رفتم تو اتاقم
علے بشیݧ اونجا رو تخت🛏
براے چے اسماء ⁉️
تو بشیـݧ
روبروش نشستم چادرو باز کردم یہ جعبہ🎁 داخلش بود
در جعبہ رو باز کردم دو تا انگشتر عقیق توش بود
علے عاشق انگشتر عقیق بود 😍
اسماء ایـݧ چیہ ؟؟؟
اینارو اردلاݧ آورده براموݧ...
یکے از انگشترارو💍 برداشتم و انداختم دست علے
واے چقد قشنگہ علے بدستت میاد
علے هم اوݧ یکے رو برداشت و انداخت تو دستم درست اندازهے دستم بود☺️
دوتاموݧ خوشحال بودیم و بہ هم نگاه میکردیم ...😍
اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت.
ساکهاموݧ دستموݧ بود و میخواستیم سوار اتوبوس🚎 بشیم ...
دیر شده بود واتوبوس میخواست حرکت کنہ.
اردلاݧ و زهرا هنوز نیومده بودݧ
هرچقدر هم بهشوݧ زنگ📱 میزدیم جواب نمیدادݧ
روے صندلے نشستم و دستم و گذاشتم زیر چونم و اخمهام رفتہ بود توهم 😣
نگاهے بہ ساعتم انداختم اے واے چرا نیومدݧ؟؟؟؟
هوا ابرے بود بعد از چند دیقہ باروݧ نم نم شروع کرد بہ باریدݧ 🌧
علے اومد سمتم ساکهارو برداشت و گذاشت داخل اتوبوس🚎
مسئول کارواݧ علے و صدا کرد و گفت کہ دیر شده تا ۵ دیقہ دیگہ حرکت میکنیم
نگراݧ بہ ایݧ طرف و اونطرف نگاه میکردم اما خبرے ازشوݧ نبود😳😔
۵دیقہ هم گذشت اما نیومدݧ
علے اومد سمتم و گفت: نیومدݧ بیا بریم اسماء
إ علے نمیشہ کہ
خوب چیکار کنم خانوم نیومدݧ دیگہ بیا سوار شو خیس شدے
دستم و گرفت و رفتیم بہ سمت اتوبوس🚎
لب و لوچم آویزوݧ بود کہ باصداے اردلاݧ کہ ۲۰متر باهاموݧ فاصلہ داشت برگشتم
بدو بدو با زهرا داشتݧ میومدݧ و داد میزدݧ ما اومدیم 😊
لبخند رو لبم نشست دست علے ول کردم و رفتم سمتشوݧ.
کجایید پس شماهاااا؟؟؟بدویید دیر شد
تو ترافیک گیر کرده بودیم .
سوار اتوبوس شدیم اردلاݧ از بخاطر تاخیري کہ داشت از همه حلالیت طلبید🍃
تو اتوبوس رفتم کنار اردلاݧ نشستم
لبخندے زدمو گفتم :سلام داداش
با تعجب نگاهم کرد😳 و گفت: علیک سلام چرا جاے خانوم مݧ نشستے⁉️
کارت دارم اخہ
اهاݧ هموݧ فوضولے خودموݧ دیگہ خوب بفرمایید
إ داداش فوضولے ݧه کنجکاوے. اردلاݧ هنوز قضیہي بازو بنده رو نگفتیا...
بیخیال اسماء الاݧ وقتش نیست 😳
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
#روز_رستاخیز313 🏴🏴
╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸--------------------------------🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
🌐 سیدمحمود حسنالصرخی کیست؟
🔹 سید محمود حسن الصرخی که طرفدارانش او را «آیت الله العظمی» می دانند، شخصی است ضد ایرانی، چیزی مشابه سید صادق شیرازی
🔹 نامبرده گروهی شبه نظامی به نام «جیش الحسین» را در اختیار دارد که طبق برخی گزارش ها، ۳۰۰۰ نیرو دارد.
🔹 وی شخصی است که در ۲ ژوئیه ۲۰۱۴، کمی پس از فوران داعش در موصل و پیشروی آن تا نزدیکی های کربلا و نجف، بلوایی در کربلا علیه نخست وزیر و اداره این شهر، بر سر یک مسئله شخصی (سیلی خوردن دخترش در مدرسه از سوی معلم)، به راه انداخت تا آن جا که در کربلا حکومت نظامی برقرار شد ( حتی داعش نتوانسته بود اوضاع را در کربلا به حد حکومت نظامی برساند).
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸افسر عراقی شوهر و فرزند این زن را میکشد و به خودش تجاوز میکند...
🎥 ویدئویی که در شبکه های اجتماعی عراقی منتشر شد
🔸پشت پرده فتنه در عراق که با هدف تحریک احساسات مردم علیه نیروهای امنیتی در عراق در نظر گرفته شده است
🔸آخرین لحظه فیلم را ببینید...
#روز_رستاخیز313 🏴🏴
♻️•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••♻️
http://t.me/BanoZeinab
eitaa.com/rastakhiz313
♻️•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••♻️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹طیب طیب كه میگن اینه!
طیب حاج رضایی
♦️به مناسب سالگرد شهادت
#روز_رستاخیز313 🇮🇷
🇮🇷 http://t.me/BanoZeinab
🇮🇷 eitaa.com/rastakhiz313