🔹🔹🔹🔹🔹
#امیرالمؤمنین
سه هو کشیدم و رفتم به عالم بالا
هوالعلی و هو العالی و هو الاعلا
#عباس_شاهزیدی
🔹🔹🔹🔹🔹
#شکر
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
عمری ار شکر بر زبان رانی
شکر توفیق شکر، نتوانی
#صغیر_اصفهانی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#رزق
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
گر کنی خاک را زر از حکمت
ندهندت زیاده از قسمت
#صغیر_اصفهانی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#ابتلا
#گناه
#آبرو
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
گر کسی را خوارسازی تا کنی خود را عزیز
عاقبت آن خوار روزی خار پایت می شود
#صغیر_اصفهانی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#امام_زمان
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
خلاف گوشهنشینان و عافیتطلبان
تو در میانۀ میدان کارزار بایست!
نه مثل قایق فرسودهای کناره بگیر
نه مثل طفل هراسیدهای کنار بایست!
در این زمانۀ بدنام ناجوانمردی
به نام نامی مردان روزگار بایست!
بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر
به انتظار «نشستی»، به انتظار «بایست»!
#سجاد_سامانی
#توحیدی
#غفلت
#حکایت
شیخ را گفتند که فلان کس بر روی آب میرود، گفت سهل است، وزغی و صعوهای نیز بر روی آب می برود.
گفتند که فلان کس در هوا میپرد، گفت زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد.
گفتند فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری میبرود، شیخ گفت شیطان نیز در یکنفس از مشرق به مغرب میشود.
این چنین چیزها را بس قیمتی نیست.
مرد آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و با خلق ستد و داد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.
اسرار التوحید
#ابوسعید_ابوالخیر
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#روایت
مقام معظم رهبری:
شعر مقولهی مهمّی است و خوب است که در حوزه دنبال بشود. یک مایهی تنفّسی است برای آن فضای علمی متراکمی که در حوزه وجود دارد؛ چون فضای علمی در حوزه خیلی متراکم است و با دانشگاهها فرق دارد. کاملاً فضا علمی است؛ مثل یک اتاق دربسته است. و گاهی این رایحهی عطر شعر بلند بشود در این فضا؛ به نظر من چیز مطلوبی است.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
May 11
#حضرت_معصومه
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
قم ز تو رشک جبل الطور شد
نورٌ علي نورٌ علي نور شد
چشمه ی قم با همه شیرینی اش
بس که نمک گیر تو شد شور شد
#غلامرضا_سازگار
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#امام_رضا
همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است
در رضای او رضای حضرت پروردگار...
#صائب_تبريزی
#امام_رضا
#حکایت
✔️ معجزه ای عجیب از حضرت امام رضا (ع) در حضور علامه امینی
💥 پای سخنان شیرین حسان چایچیان
✍ استاد ابوالحسنی منذر می نویسد🔻
حسان که اشعارش - در ثنا و رثای آل الله شهرتی شایان دارد - صحنه ای را یادآور می شود:
🔶علامۀ امینی بالایِ منبر، با شور و هیجان، با استفادۀ شگفت آور از احادیث عترت و آیات قرآن، مشغول صحبت بود. جمعیت شنوندگان در خانه و کوچه و خیابان، به حدی بود که رفت و آمد وسایط نقلیّه متوقف شده بود. تمام افکار مجذوب جاذبه گفتار شیوای او بود که ناگهان، یک نفر صفوف حاضرین را شکافت و با عجله خود را به بالای منبر رساند و به علّامه خبر داد:
🔶«استاد بزرگ و ادیب دانشمندی از دانشگاه الأزهر مصر که در اثر خواندنِ کتاب الغدیر به قبول مذهب تشیّع افتخار یافته است و برای عرض ادب و تشکّر از این لطف الهی، به زیارت حضرت رضا (ع) مشرّف شده و در آنجا اشعارِ بسیار زیبا به زبان عربی سروده است، اینک می خواهد شما را نیز زیارت نماید.»
🔶علامه امینی کلام خود را قطع کرد و فرمود: «به ایشان بگویید بیاید و اشعار خود را در پشتِ بلنگو قرائت کند!»
من که قادر نیستم صحنۀ ملاقات و هم آغوش شدنِ دو عاشق بی قرار و دو استاد بزرگوار را بالایِ منبر تشریح کنم و اشک هایی را که از شوق ریخته شد، در این چند سطر مجسّم سازم. علامه امینی بالایِ منبر، بر جای خود نشستند و آن استاد مصری دو پله پائین تر ایستاده، اشعار عربیِ بسیار بلیغ و زیبای خود را در مدحِ حضرت رضا (ع) قرائت کرد.
🔶علامه امینی بلافاصله رو به من کرد و فرمود: « حسان، تو هم اشعارت را در مدح ِ حضرت رضا (ع) بخوان!»
من که قبلا قرار نبود در آن جمعیّتِ انبوه، که دامنه اش تا خیابانهای اطراف کشیده شده بود، شعری بخوانم مضطربانه عرض کردم:
«حضرت آقای امینی، قربانت گردم! شما که می دانید من اشعارم را همیشه از روی کتاب و یا دفترچه می خوانم. حالا که من همراهم، شعری برای خواندن ندارم!»
🔶ولی ایشان بدون توجّه به عرایضِ من، باز پشت بلندگو تکرار فرمودند: «حسان، به عنوان پذیرایی از مهمان عزیز، تو هم باید شعری در مدحِ حضرت رضا (ع) بخوانی!» در حال ِ درماندگی ناگهان متوجه شدم که اشعارِ نیمه تمامی که شبِ گذشته در مدح حضرت رضا (ع) سروده بودم، در جیب من است! لذا با عجله عرض کردم:
🔶«حضرت آقای امینی! یک شعر نیمه تمام را دیشب سروده ام در جیب خود یافتم و با اجازۀ شما همان را می خوانم:
◀️حاجتم بود حجّ ِ بیت الله
قسمتم شد حریم قبلۀ طوس
🔶وقتی شعرم را که بیش از بیست بیت بود خواندم، استاد مصری باتوجّه مرا در آغوش کشید، بوسید و گفت: «چگونه توانستی اشعار ِ عربی مرا، در این چند لحظه با همان قافیه (س) به شعر فارسی برگردانی؟!»
🔶تازه متوجه شدم که این یک اعجاز از حضرت رضا (ع) است:
شعری که شب قبل در مدح آن حضرت سروده بودم، با شعری که آن استاد مصری در مشهد مقدّس گفته بود به طوری در قافیه و معنا همامنگ و یکسان بودند که آن استاد مصری خیال کرده بود من در همان مجلس، اشعارِ عربی او را به شعر فارسی برگردانده ام!!....
📚 برگرفته از مقاله علامه امینی، استاد ابوالحسنی منذر«ره» در دانشنامه امام علی (ع)، ج 12
◀️ کانال رسمی استاد منذر (ره)