🔹🔹🏴🔹🔹🏴🔹🔹
#حضرت_علی_اکبر
#روضه
در فاجعه ی آن دشت، آن دشتِ عطش آلود
بر پیکر شهزاده تا شاه نظر بِنْمود
خم شد ز برش از دوش، برداشت عبا، فرمود:
ای وای که تابوتت عمری سر دوشم بود
شاعر:؟؟؟
🔹🔹🏴🔹🔹🏴🔹🔹
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
#امام_حسین
#روضه
ای یوسف عزیز! چه کردند گرگ ها؟
آخر تو «کهنه پیرهنی» داشتی؛ چه شد؟
خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم!
سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟
#جواد_هاشمی_تربت
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
#امام_حسین
#روضه
🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹
وقتی که بنای آسمان ویران شد
چشمان علی و فاطمه گریان شد
از منبر ذوالجناح افتاد حسین
هنگام نزول سوره انسان شد
#عباس_صادقی_زرین
🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
#امام_حسین
#روضه
ای زادهٔ زیاد نکردهست هیچ گه
نمرود این عمل که تو شداد کردهای
کام یزید دادهای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کردهای
بهر خسی که بار درخت شقاوتست
در باغ دین چه با گل و شمشاد کردهای
با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو
با مصطفی و حیدر و اولاد کردهای
حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن
آزردهاش به خنجر بیداد کردهای
#محتشم_کاشانی
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
#امام_حسین
#روضه
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
#محتشم_کاشانی
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
#امام_حسین
#روضه
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
***
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بیستون شدی
#محتشم_کاشانی
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#امام_حسین
#روضه
آن گلهی گرگ، پنجه بر ماه زدند
زخم از پی زخم بر تن شاه زدند
آن آینهی خدانما را با سنگ
با نیت قربةً الی الله زدند
#علی_سلیمیان
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#امام_حسین
#روضه
گفتم حسین
تشنه به جانان سپرد جان؟
گفتا که خیر!
خنجر شمر آبدار بود!
#یغما_نیشابوری
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#امیرالمؤمنین
#حضرت_زهرا
#روضه
یاران وفادار پیمبر بودند
ای کاش که در کنار حیدر بودند
دستان علی بسته نمیشد آنروز
در کوچه اگر حمزه و جعفر بودند
#سیدمحمدجوادشرافت
#حضرت_علی_اصغر
#روضه
دریغا! کشتن ششماهه با تیر سهپر درجنگ
دلِسنگ و نشانِننگ میخواهد، مهارت نه..!
#مجتبی_خرسندی
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#روضه
زینب چو دید پیکری اندر میان خون
چون آسمان و زخم تن از انجمش فزون
بی حد جراحتی نتوان گفتنش که چند
پا مال پیکری نتوان دیدنش که چون
خنجر در او نشسته چو شهپر که در هما
پیکان از او دمیده چو مژگان که از جفون
گفت این به خون طپیده نباشد حسین من
این نیست آنکه در بر من بود تاکنون
#وصال_شیرازی
#حضرت_زهرا
#امیرالمؤمنین
#روضه
شبی که آن تن عفت حجاب را شستم
به اشک و خون دل آن دُرّ ناب را شستم
شبی نبود مرا دردناکتر زان شب
ستاره ریختم و آفتاب را شستم
#مؤید_خراسانی