کتاب گویای نیمه پنهان ماه روایتی است داستان گونه از زندگی مهندس شهید عبدالحسین ناجیان که پیوند علم و ایمان را در حماسه دفاع مقدس به تصویر می کشد.
شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد می کنیم.
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ این فیلم جانسوز را ببینیدو به اطلاع مردم غیور ایران و همچنین زنان بی حجاب برسانید شاید بخودشان بیایند و ازاعمال غیر اسلامی و انسانی خود پشیمان شده تا قبل از اینکه به نفرین شهدا گرفتارشوند
آیا این جوانان پدر مادر همسر فرزند نداشتند؟ . 🌷
🔺 مدیونِ هر کس این فیلم را منتشر نکند
و در سطح وسیع نشر دهید
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
میرود و من
پشتش آب
نمی ریزم..!
وقتی هوای رفتن دارد...
دریا را هم
به پایش بریزی
بر نمی گردد .............
....يازهراس
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
آدم ها باهم فرق می کنند...
انتظاری که خدا از "تو" داره ممکنه بیشتر از بقیه باشه
خودتو با بقیه مقایسه نکن!
#استادپَناھیان
#جملات_ناب
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
44.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این داستان، والفجر یک
بر اساس صوت ضبط شده ی شهید
تورجی زاده و روایت دوستان
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔻شهیدی که از بعضی اتفاقات آینده خبر داشت ...
▫️جسمش در زمین بود و روحش در آسمانها گفته بود شهادتش در آب است.
▫️در عملیات کربلای ۴ بعد از تیر خوردن آب پیکر او را برد تا چندین سال در ام الرصاص گمنام بماند و همراه غواص های دست بسته بازگردد
✍ فرازی از وصیت نامه شهید حمیدرضا سلطانی پور:
ای مردم مگر قرآن برای همه نیامده؟ پس همه باید عصاره شویم و این چیزی است كه حق تعالی می خواهد. عصاره یعنی شیره چیزی را گرفتن. شیره چیزی را كه می خواهند بگیرند آن را در فشار قرار می دهند تا عصاره اش گرفته شود. آیا پیامبر الگویی از رنج و زحمت نشد تا عصاره شود؟ ما هم باید با دنبال كردن راه انبیاء روح خود را عصاره نماییم.
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
✨ بیایید از #شهدا الگو بگیریم
🍃در زمانی که چروک بودن لباسها و نامرتب بودن موها نشانه بیاعتنایی به ظواهر دنیا بود، حمید خیلی خوشگل و تمیز بود. پوتین هایش واکس زده و موهایش مرتب و شانه کرده بود. به چشمم خوشگلترین پاسدار روی زمین میآمد.
🌾روح و جسمش تمیز بود. وقتی میخواست برود بیرون، میایستاد جلوی آینه و با موهایش ور میرفت. به شوخی میگفتم: «ول کن حمید! خودت را زحمت نده، پسندیدهام رفته.» میگفت: «فرقی نمیکند، آدم باید مرتب باشد.»
📚کتاب نیمه پنهان ماه، جلد سوم، حمید باکری به روایت همسر شهید، نویسنده: حبیبه جعفریان، ص ۱۱ و ۲۳
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
یاد باد
آن روزگاران
یاد باد
یاد جبهه ها
یاد دفاع مقدس
#یاد_شهدا
🌹 #شهدای_والامقام 🕊
🌺 #اکبر_کاظمی💐
🌺 #شمس_الدین_فخار💐
ارسالی از اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
فرازهائی از وصیتنامه شهید نعمت الله مهدوی:
خدايا تو شاهد باش كه چيزي عزيزتر از جانم ندارم كه فداي اسلام و قرآن بكنم .
مادرم اگر من شهيد شدم زينب وار پيام مرا به امت شهيد پرور برسان و چون كوه استقامت كن زيرا كه با استقامت تو دشمنان اسلام نابود مي شوند
امروز افتخارمان این است که در راه عقیده ای جهاد می کنیم که به حقانیت آن کاملا آگاهی داریم و غیر از این برایمان راهی نمی ماند که یا پیروزیم و یا شهادت را چون اسلحه ای مرگبار بر فرق دشمن فرود آوریم.
شهید نعمت الله مهدوی
شهادت : ۱۳۶۱/۸/۱۲
عملیات غرور آفرین محرم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
📌خاطره ای فوق العاده از مادر شهیدهمت
|همت چرا همت شد|
🔹️دکتر بعد از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم» ...
🔹️اینها را حاجیه خانم میگوید؛ نصرت همت. بانویی که ۳۰ شهریور ۹۹ یعنی درست یک روز مانده به چلهی جنگ، رفت تا شاید بعد از ۳۷ سال، پسرش را یک بار دیگر در آغوش بگیرد؛ پسری که ماجرای تولدش را اینگونه روایت میکند:
🔹️ «پاییز سال ۱۳۳۳ بود که با همسرم و جمعی از دوستان، قصد زیارت امام حسین (ع) را کردیم و راهی کربلا شدیم. آن موقع ابراهیم را باردار بودم. خیلیها مرا از این سفر منع میکردند اما به خدا توکل کردم و به شوق زیارت اباعبدالله (ع) راهی کربلا شدم. با اتوبوس تا کرمانشاه آمدیم و از آنجا به مرز خسروی رفتیم. راه بسیار سخت و طاقتفرسایی بود، با جادههای خاکی و ماشینهای قراضه. صبح روز بعد، مأموران مرزی عراق اجازه دادند که حرکت کنیم. هوا بسیار گرم بود و راه هم پر از دستانداز. از طرفی گرد و غباری که داخل ماشین میپیچید، کمکم حال مرا دگرگون کرد. تمام روز در راه بودیم و بالاخره پیش از مغرب به کربلا رسیدیم.
🔹️چشمهایم سیاهی میرفت و حالم به کلی بد شده بود. با زحمت مرا پیش یک دکتر بردند. دکتر پس از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم». حرفهای دکتر مثل پتکی توی سرم کوبیده شد. خیلی ناراحت و دلشکسته شده بودم. علیاکبر (همسرم) خانهای نزدیک حرم اجاره کرده بود و من ۱۵ روز تمام کنج خانه، توی رختخواب افتاده بودم. لب به هیچ قرص و کپسولی هم نمیزدم.
🔹️پیش خودم گفتم: «این همه راه اومدی تا اینجا که امام حسین (ع) رو زیارت کنی، حالا اگه قرار باشه بچه رو هم از دست بدی، مردن یا موندن چه اهمیتی داره؟» به علیاکبر گفتم که میخواهم بروم حرم. اما او مخالفت کرد و گفت: «حال تو مساعد نیست، بیشتر استراحت کن تا به سلامتی کامل برسی». هرچه او اصرار کرد، فایده نداشت. دیگر دلم بدجوری هوای حرم را کرده بود و طاقت در خانه ماندن نداشتم.
🔹️بالاخره علیاکبر مرا به حرم برد. تا نیمههای شب آنجا بودیم. آقا را با دلی شکسته صدا زدم و از او شفاعت خواستم. حسابی با امام حسین (ع) درد دل کردم و به او گفتم: «آقا، من شفامو از شما میخوام. به دکتر هم کاری ندارم. من به شوق دیدار و زیارت شما رنج این راه رو به جون خریدم. حالا از شما توقع یه گوشه چشمی دارم». بعد هم به رواق کوچک ابراهیم رفتیم و لحظاتی را هم در آنجا سپری کردیم. حسابی سبک شدم و به منزل برگشتیم. خسته شده بودم و خوابم گرفته بود. خوابیدم. در خواب خانمی را دیدم که لباس عربی به تن داشت و مثل همه مردم زیارت میکرد. آن خانم بلندبالا که بچهای روی دستش بود، به طرف من آمد و بچه را به من سپرد و گفت: «این بچه رو بذار لای چادرت و به هیچکس هم نده. برش دار و برو». من آن بچه را توی چادرم پنهان کردم و آمدم. همان موقع از خواب پریدم. گریه امانم را بریده بود. از شدت خوشحالی زار میزدم. خواب را که برای مادر علیاکبر تعریف کردم، گفت: «این خواب یه نشونهست». بعد گفت: «خیالتون راحت باشه که بچه سالمه. فقط نیت کن اگه بچه پسر بود، اسمشو بذاری محمد ابراهیم». از روز بعد دیگر اصلاً درد و ناراحتی نداشتم.
🔹️هیچکس باور نمیکرد. همان روز دوباره پیش دکتر رفتیم. دکتر پس از معاینه با تعجب تمام گفت: «امکان نداره؛ حتماً معجزهای شده!» ما عربی بلد نبودیم و حرفهای دکتر را یکی از دوستانمان برایمان ترجمه میکرد. دکتر پرسید: «شما کجا رفتین دوا درمون کردین؟ این کار کدوم طبیبه؟ الان باید مادر و بچه، هر دو از بین رفته باشن، یا حداقل بچه تلف شده باشه! شما چیکار کردین؟» علیاکبر گفت: «ما رفتیم پیش دکتر اصلی». دکتر وقتی شنید که عنایت آقا امام حسین (ع) است، تمام پولی را که بابت ویزیت و نسخه به او داده بودیم، به ما بازگرداند و مقداری هم داروی تقویتی برایم نوشت و گفت: «خیلی مواظب خودتون باشین».
🔹️وقتی مطمئن شدم که بچه سالم است، از علیاکبر خواستم که در کربلا بمانیم. رفتن و دل کندن از آنجا با توجه به مسائلی که پیش آمده بود، خیلی سخت بود. چند بار جوازمان را تمدید کردیم و بعد از چهار ماه به ایران برگشتیم. نیمه بهمن بود که سرخوش از سفر کربلا، رسیدیم به شهرضا. دوازدهم فروردین ۱۳۳۴ پسرمان به دنیا آمد.»
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
30.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اره_ایرونیمه#ایران_ابرقدرت_نوظهور_دنیا #سید_علی_خامنه_ای_رهبر_قلبهای_بیدار_دنیا_معجزه_قرن
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
یک اصل را در زندگیخود فراموش نکنید: مثبت انديش باشيد
یک آقایی يک بيماری دارد ، دستش درد می کند ، ولی در کنار آن قلب ، چشم و گوش او سالم است
يک آقايی از بيماری می ناليد. به او گفتم: دو تا برگ کاغذ بياور ، و روی يکی بيماریو روی يکی دیگر اعضاء سالم بدنت را بنويس
بعد ببين کدامشان بيشتر است ....
مثبت انديش يعنی اينکه شما نيمه خالی ليوان را نبينيد
در واقع در هر اتفاقی میتوان جنبه های مثبت قضیه را دید و از آنها برای رشد و پیشرفت و موفقیت در زندگی استفاده کرد ...
#جملات_ناب
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
ایکاشهمهتورامیشناختند... 😔💔
خودتو که پیدا کنی
خیلیا رو گم میکنی
این شروع یه مسیر طولانیه!
که تهش قشنگه...
سلام بر ابراهیم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
YEKNET.IR - shoor - vafat hazrat zeinab 1400 - narimani.mp3
6.94M
✍ راستی
در کنار معرفی شهدا ، قرار همیشگی ، محتوای ناب و حرفای خودمونی ، مداحی نابم داریم😉
جانمونی رفیق..💔
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
÷🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
💠 قرار شبانه
#حضرت_مهدي_عج
اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم
براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است.
کمالالدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥
پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام #شهدا
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸
🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ
🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ
🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ
🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ
🌸وضاقَتِ الاْرْضُ
🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ
🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ
🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى
🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا
🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ
🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ
🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ
🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .
پلاکهایتان که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود
دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید :
چرا آلاله آنقدر سرخ است؟؟
چرا کسی نپرسید مزار #حاج_حسین_بصیر کجاست؟؟
و چرا #شهید_محمدرضا_حقیقی در قبر خندید...
چرا وقتی که گفتیم :
یک گُردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند #شهید شدند کسی تعجب نکرد.
چرا وقتی گفتند :
تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید.
چرا هیچ کس نپرسید : به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند؟
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #علیرضا_مطهری
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزهایم با شما پربرکت می شود.
در روز یکشنبه عرض ارادتی داریم به پیشگاه، امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#اهلبیت
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #یکشنبه برابر است با :
🗓 24 اردیبهشت 1402ه.ش
🗓 23 شوال 1444ه.ق
🗓 14 مه 2023میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ذالجلال_و_الاکرام
ای صاحب جلال و بزرگواری
#ختم_قرآن
🔸صفحه 501
🔸جزء 25
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
#و_شهدا
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
#حدیث_روز
#امام_علی_علیه_السلام
مثَلُ الدنيا كَظِلِّكَ ؛ إن وَقَفتَ وَقَفَ ، وإن طَلَبتَهُ بَعُدَ .
دنيا همانند سايه توست كه اگر بايستى مى ايستد و اگر دنبالش روى دور مى شود .
📚 غرر الحكم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
پدرم بدان هدفم از آمدن به جبهه ها ماديات جبهه ها نبود ، هدف ريا نبود ، هدف انشاءالله پاك و بسي ژرفتر از اين حرفهاست ، هدفم الله بود . آمدم جبهه خود را بسازم و به اوج كمال رسم و انشاء الله به پيروزي برسیم . اميدوارم كه بعد از شهادت من يك تغييري در دیگران به وجود آيد . يك مقدار فكر كنيد و بينديشيد درباره ي خودتان ببينيد از كجا آمده ايد و به كجا مي رويد .
هدف خداوند از خلقت شما چه بوده است؟ آيا اين بوده كه اين چند سال عمر را در عيش و نوش و لهو و لعب باشيد و به فكر آخرت خود نباشيد .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #اسدالله_پورشبان
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🥀🌹🕊🌹🥀🕊
#عاشقانه_شهدا
#اولین_و_آخرین
#نماز_یک_شهید
یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا، #شهید_چمران دیدش. دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش برخورد و همراه #شهید_چمران رفت جبهه!
تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق #شهید_چمران .
رضا شروع میکنه به فحش دادن به #شهید_چمران
وقتی دید که #شهید_چمران به توهیناش توجه نمیکنه، یه دفعه داد زد کچل با توام!
#شهید_چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
رضا که تحت تأثیر رفتار #شهید_چمران قرار گرفته میگه : میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیدهای، چیزی!
#شهید_چمران : چرا؟
رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده .
تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!
#شهید_چمران : اشتباه فکر میکنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده.
گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم. رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد. اذان شد، رضا اولین #نماز عمرش بود. سر #نماز موقع قنوت صدای گریه اش بلند بود!
وسط #نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد، رضا اولین و آخرین #نماز عمرش را خواند و پرکشید ...!
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹🌸🥀🕊🥀🌸🌹
#عاشقانه_شهدا
#همسرانه
#همیشه_همراه
#شهید_مدافع_وطن
#صمد_بیات
رئیس دایره جنایی شیراز
همسرم خوش اخلاق و قدردان بود. مراعات حال من را توی زندگی میکرد. با اینکه خودش پلیس بود و دغدغههایش زیاد اما هیچ وقت نخواست جلوی پیشرفتهای من را بگیرد . من آن موقع پژوهشگر بودم . کارهایم زیاد بود و فشار کار و خانه اذیتم میکرد .
هربار که خسته میشدم و برایش زنگ میزدم و اظهار ناراحتی میکردم ، سریع خودش را میرساند ، با شاخهای گل به خانه میآمد و آنقدر کمکم میکرد که قلبم پر از شادی میشد.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#شهیدانه
#شهدا_بهترین_الگو
#سردار_شهید
#حجت_الاسلام_والمسلمین
#مصطفی_ردانی_پور
رفتم داخل .. به نگهبان گفتم با
فرمانده تون کار دارم ..
گفت الان ساعت ۱۱ هست و ملاقاتی قبول نمی کنن
رفتم در اتاقش رو زدم ..رفتم داخل
روی سجاده نشسته بود و داشت ذکر میگفت ..
چشماش سرخ بود و خیس اشک .
رنگ به رو نداشت . نگران شدم ..
گفتم مصطفی چیزی شده ؟ خبری شده ؟ کسی طوریش شده ؟
سرش رو انداخت پایین ، زل زد به مهرش و دانه های تسبیح رو یکی یکی رد میکرد ..
آهی کشید و گفت از ساعت ۱۱ تا ۱۲ رو مخصوص خدا گذاشتم ..
می شینم ، فکر می کنم و نگاه می کنم به کارهای خودم ..
از خودم می پرسم . مصطفی کارهایی که کردی برای خدا بوده یا برای دل خودت ؟
صداش بغض داشت ، بغضی که به زحمت نگهش داشته بود..
دلم به حال خودم سوخت ، من کجا و مصطفی کجا !!
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313