🔳شهادت در این خانواده ارثی است
🔻" جلال اسدیزاده " با شغل و کار نظامیها بیگانه نبود زیرا پسرعمه و داییاش هرکدام در سپاه و نیروی انتظامی استان در حال خدمت بودند و وی با آنها در ارتباط بود.
🔻وی با دختر مؤمنه ای از فامیل پدریش نامزد کرد و قرار بود عید نوروز مراسم عقد بگیرند.
🔻" شهید جلال اسدیزاده " از طرف فرماندهی مامور شد که با لباس شخصی و به شکل ناشناس به محل وقوع جرم برود و کار شناسایی را انجام بدهد. اشرار سابقه دار که وی را می شناختند در راه برگشت او را به رگبار بستند.
#معرفی_شهید #شهید_نیروی_انتظامی
سرهنگ گمنامی که اشرار را عاصی کرد
🔹شهید مهدی توسنگ، بیشتر مواقع پایش را دراز میکرد و بهخاطر زانو درد، کیسه آبگرم میگذاشت، دلیل این درد ترکشی بود که در پای وی قرار داشت و ترجیح داده بود به خانواده نگوید تا نگران نشوند، همسرش بعد از شهادتش توسط همرزمانش متوجه شد و بیشتر برای مظلومیت و گمنامیاش و از دوران پر فراز و نشیب خدمت شهید اشک ریخت.
🔹مهدی توسنگ در سال ۱۳۸۲ همراه با خانواده به سفر کربلا رفتند. از بین الحرمین به سمت حرم حضرت ابوالفضل(ع) حرکت کردند. آن موقع حرمها مثل الان بازسازی نشده بود. کنار در ورودی حرم آقا ابوالفضل العباس مقداری شن و پارههای آجر ریخته و یک کارگر مشغول ریختن خاکها در تراکتور بود. شهید توسنگ بیل را از دست کارگر گرفت و شروع کرد به ریختن خاکها و نخالههای ساختمانی داخل تراکتور. دوست داشت که در ثواب این کار شریک باشد. شهید بینهایت به حضرت عباس(ع) و حضرت زهرا(س) علاقه و ارادت داشت.
🔹او در اوج گمنامی، در صف اول دفاع از جان و مال و ناموس مردم میهنش بود؛ شهیدی که در زمین گمنام و در آسمانها پرآوازه است.
#معرفی_شهید #شهید_نیروی_انتظامی
احترام به مادر
🔹همسر شهید میگوید:" از خستگی ساعدش را روی پیشانی گذاشته بود و به خواب رفته بود. میخواستم صدایش کنم با خود گفتم: این ماموریت چقدر خستهات کرده است، چقدر دلتنگ بودم. تلفن همراهش زنگ خورد. از نگرانی اینکه از خواب بیدار شود سریع برداشتم. چشمانش باز کرد و پرسید: کیه؟ در جوابش گفتم مادرت. تلفن را گرفت و جواب مادرش داد. در همه حال احترام مادرش را نگه میداشت.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
✅با کانال روابط عمومی انتظامی استان البرز همراه شوید.
🔗سروش:
https://splus.ir/ravabetomomi.alborz
🔗ایتا:
https://eitaa.com/baaraan6130