eitaa logo
روابط عمومی پلیس استان قم
5هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
5.5هزار ویدیو
44 فایل
کانال رسمی روابط عمومی انتظامی استان قم در راستای جهاد تبیین و اطلاع رسانی در خصوص اقدامات و عملکرد انتظامی استان قم ارتباط با خادم کانال @aghedati_qom
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 زنان جهنمی و... 💥 (علیه السلام) می فرماید: « روزی با (سلام الله علیها) محضر (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند . گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا ! چرا گریه می کنی؟ فرمود: یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است.) ☑️زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد. ☑️زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند. ☑️زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند. ☑️زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند . ☑️زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود. ☑️زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویزان است. ☑️زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند . ☑️زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد. ☑️زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود. ☑️و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند. @torraanj (سلام الله علیها) عرض کرد : جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟! ⭐️⭐️⭐️رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ✳️دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند. ✳️زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده. ✳️و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد. ✳️و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت. ✳️و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به و لباس و جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد. ✳️و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است. ✳️و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت. ✳️و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت . ✳️و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود. ✳️و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود. ✨✨✨سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. 📚📚📚منبع: داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ – زبده القصص ٬ ص۲۰۲
✍️ رمان 💠 پس از صبح دوباره در چادر درمانی مستقر شدیم و دست خودم نبود که با معاینه هر بیمار ، کاسه دلم از غم ترک می‌خورد و تلاش می‌کردم با خوش‌زبانی و مهربانی، لکه گناه نکرده را از دامنم بشویم مبادا گمان کنند به نیت شومی به آمده‌ایم. هر چه آفتاب بلندتر می‌شد، هوای زیر چادر بیشتر می‌گرفت و باز کارمان راحت‌تر از مردانی بود که به هجوم آب رفته و با کیسه‌های شن و گِل و لودر تلاش می‌کردند مانع پیشروی آب شوند. 💠 نورالهدی به هر بهانه‌ای شده، مرتب به دیدن ابوزینب می‌رفت و هر بار با شور و هیجان گزارش می‌داد که جوانان در کنار جوانان ، مردانه مقابل آب ایستاده و راه سیل را سد کرده‌اند. نزدیک ظهر شده بود، دیگر آفتاب درست در مغز چادر می‌خورد و نفسم را گرفته بود که صدای مردی از پشت چادر بلند شد. 💠 نورالهدی برای گرفتن از چادر بیرون رفته و باید خودم پاسخ می‌دادم که روسری‌ام را مرتب کردم، دکمه پایین روپوش سفیدم را که باز شده بود، بستم و از چادر بیرون رفتم. مرد جوانی از نیروهای ایران کودکی دو ساله را در آغوشش گرفته و تا چشمش به من افتاد، سراسیمه خواهش کرد :«میشه یه نگاه به این بچه بکنید؟ تب داره! مادرش مریضه، نتونست بیاد، من اوردمش!» 💠 به نظرم از عرب‌های خوزستان بود که به خوبی حرف می‌زد و دلواپس حال کودک مدام سوال پیچم می‌کرد :«مادرش می‌ترسه عفونت کرده باشه، عفونت کرده؟ شما ببینید تب داره؟ می‌تونید معاینه‌اش کنید؟» صورت گندمگونش زیر تیغ آفتاب خط افتاده بود، پیشانی‌اش خیس عرق شده و به‌قدری نگران بود که امان نمی‌داد حرفی بزنم. 💠 دست به پیشانی کودک گرفتم تا دمای بدنش را بسنجم، صورت کوچکش از تب سرخ شده بود و بین دستان جوان سپاهی با بی‌تابی گریه می‌کرد. باید هر چه سریع‌تر سِرم می‌زدم که چادر را بالا گرفتم و گفتم :«بیاید تو!» پشت سرم وارد چادر شد، کودک را روی تخت قرار داد و مقابلم کمر راست کرد که مستقیم نگاهش کردم و پرسیدم :«آب آلوده خورده؟» و پیش از آنکه پاسخم را بدهد، حسی در نگاهم شکست. 💠 بی‌اراده محو چشمانش شده و او پریشانی چشمانم را نمی‌دید که فکری کرد و مردد پاسخ نمی‌داد :«نمی‌دونم، الان از جلو چادرشون رد می‌شدم، مادرش گفت بیارمش اینجا.» دستانم به سوزن سِرم می‌لرزید و او برابر دیدگانم بی‌خبر از حال خرابم با همین لحن کلامش می‌کرد :«حالا شما هر کاری صلاح می‌دونید انجام بدید، من میرم از مادرش می‌پرسم.» 💠 و نمی‌دانست سه سال رؤیای دیدارش را حتی به خواب هم نمی‌دیدم که دیگر منتظر پاسخم نماند و به سرعت از چادر بیرون رفت. گریه کودک همه جا را گرفته و من توانی برای پرستاری‌اش نداشتم که بالای سرش زانو زده بودم و دیگر نه فقط دستانم که همه بدنم می‌لرزید. 💠 دو روز پیش در بیمارستان دلتنگ دیدارش شدم، دیروز به پاس محبت بی‌منتش راهی شدم و امروز پس از سه سال دوباره در آینه چشمانم جان گرفته و حالا نمی‌دانستم کجا رفته که میان چادر نفسم بند آمده بود. با بی‌قراری به سر و صورت کودک دست می‌کشیدم تا آرامَش کنم و می‌ترسیدم با این انگشتان لرزان به دستش سوزن بزنم که مثل چشمان بیمار او به گریه افتادم. 💠 دیدن نگاه آرام و صورت مهربانش، همه حجم ترس و آن شب را به دلم کشانده و تنها کار خودش بود تا آرامم کند، مثل همان شب! در خلوت این چادر و در گرمایی که بیش از آتش‌بازی آفتاب از آتش او به دلم افتاده بود، همه اضطراب آن روزها به خاطرم آمده و فقط حس حضور و حمایتش را می‌خواستم که دوباره برگشت...
🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است. 🗓 8 اردیبهشت سالروز شهادت 🌹 شادی روحش صلوات
2.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 چرا می‌گن: زمان‌ِ شاه‌، ظاهر و باطن‌ یکی‌ بود! ⁉️ میگن: زمان شاه، مردم منافق نبودن؛ اهل میرفت کاباره و اهل میرفت مسجد... چرا؟؟؟ ✅ پاسخ جالب حجت الاسلام راجی
🌷 (علیه‌السلام) : 👌 خدا به سه چیز در کنار سه چیز دیگر امر کرده است : 1️⃣ دستور به همراه با ؛ پس هر كس نماز بخواند و زكات نپردازد ، نماز او پذيرفته نيست 2️⃣ دستور به سپاسگزارى از خود همراه سپاس از و ؛ پس هر كس از پدر و مادر خود سپاسگزاری نکند ، از سپاسگزاری نکرده 3️⃣ دستور به تقوا همراه با ؛ پس هر كس كه صله رحم نكند ، تقوای الهی را رعایت نکرده است. 📚 عيون أخبار الرضا(عليه‌السلام) ج‏1 ، ص25
﴾﷽﴿ ☘امام سجاد(ع) گناهانے که دعا را رد میکند:‌‌⇩ ⚠بدی نیت ، بد ذاتی، نـفاق( دورویی) امید نداشتن به اجابت دعا تاخیر انداختن های واجب بد_زبانی و ناسزا گفتن است
🔹 ظهر امروز شبکه سه نماز جماعتی در یک دبستان دخترانه با حضور یک امام جماعت خانم روی آنتن برد. طبق فتوای عموم مراجع مانند آیت الله خامنه‌ای و آیت الله سیستانی، امامت زنان برای خانم‌ها ایرادی ندارد. 🔹 نکته قابل توجه فرهنگ سازی است که توسط شبکه سه درباره اقامه نماز جماعت صورت می‌گیرد. طبق شریعت اسلامی «قد قامت الصلاة» یعنی به واداشتن نماز در هرجایی که ممکن است و اقامه حالت تبلیغی دارد. 🔹به همین جهت است که در هیچ صورتی گناه «ریا» را نمی‌توان برای برپایی نماز در نظر گرفت و حتی اگر روحانی مرد وجود نداشت یا جمع زنانه‌ای شکل گرفته بود، طبق حکم اسلام برپایی نماز برای مسلمانان ضروری است. 🇮🇷کانال روابط عمومی پلیس استان قم را به دوستان خود معرفی نمایید🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3624927405C401df35511
فراخوان اولین اجلاسیه سراسری نماز نیروهای مسلح ج.ا.ایران به میزبانی مرکز تربیت و تعالی ثامن الححج علیه السلام شهر مقدس قم. 🔎 اولین اجلاسیه سراسری نماز نیروهای مسلح 🟠 فراخوان جمع آوری آثار فرهنگی، ادبی و هنری 🟠 با موضوع: فیلم کوتاه، مقاله نویسی، شعر، سرود و عکس مهلت ارسال آثار: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ 🎁 با اهدای جوایز ارزنده به برندگان و اهدای گواهینامه به همه شرکت کنندگان 🔶️ زمان برگزاری اجلاسیه: یکم آبان ۱۴۰۳ 🔶️ مکان برگزاری: قم، حد فاصل عوارضی کاشان تهران، مجتمع تربیت و تعالی ثامن الحجج (ع) 🟡 شیوه ارسال آثار: در پیام رسان ایتا به شماره تلفن ۰۹۳۷۸۴۵۶۳۸۰ (روابط عمومی عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی) 🇮🇷کانال روابط عمومی پلیس استان قم را به دوستان خود معرفی نمایید🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3624927405C401df35511
فراخوان اولین اجلاسیه سراسری نماز نیروهای مسلح ج.ا.ایران به میزبانی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی استان قم در مرکز تربیت و تعالی ثامن الحجج علیه السلام شهر مقدس قم. 🔎 اولین اجلاسیه سراسری نماز نیروهای مسلح 🟠 فراخوان جمع آوری آثار فرهنگی، ادبی و هنری 🟠 با موضوع: فیلم کوتاه، مقاله نویسی، شعر، سرود و عکس مهلت ارسال آثار: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ 🎁 با اهدای جوایز ارزنده به برندگان و اهدای گواهینامه به همه شرکت کنندگان 🔶️ زمان برگزاری اجلاسیه: یکم آذر ۱۴۰۳ 🔶️ مکان برگزاری: قم، حد فاصل عوارضی کاشان تهران، مجتمع تربیت و تعالی ثامن الحجج (ع) 🟡 شیوه ارسال آثار: در پیام رسان ایتا به شماره تلفن ۰۹۳۷۸۴۵۶۳۸۰ (روابط عمومی عقیدتی سیاسی انتظامی قم) 🇮🇷کانال روابط عمومی پلیس استان قم را به دوستان خود معرفی نمایید🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3624927405C401df35511
🔻اولین اجلاسیه سراسری نماز نیروهای مسلح 🔶️ زمان برگزاری اجلاسیه: یکم آذر ۱۴۰۳ 🔶️ مکان برگزاری: قم، حد فاصل عوارضی کاشان تهران، مجتمع تربیت و تعالی ثامن الحجج (ع) 🇮🇷کانال روابط عمومی پلیس استان قم را به دوستان خود معرفی نمایید🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3624927405C401df35511