eitaa logo
روابط عمومی انتظامی استان کرمان
454 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
7هزار ویدیو
137 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم شهید حامد بافنده... 🔹شهید حامد بافنده سال ۱۳۶۶ در مشهد دیده به جهان گشود وی از کودکی عاشق مداحی و تلاوت قرآن بود و از سن پنج سالگی مداحی و قرائت قرآن به سبک مرحوم عبد‌الباسط را تمرین می‌کرد. 🔸حامد زندگی را در کنار حرم رضوی آغاز و تا ۲۰ سالگی در مشهد زندگی کرد خیلی زود همه مراحل زندگی‌اش را پشت سر گذاشت و وارد بازار کار شد و از ۱۸ سالگی برای ازدواج اقدام کرد. 🔹او برای تشکیل خانواده به استان کرمان سفر کرد شغلش حسابداری بود و همسرش هم نیز کارمند دولت بود و از لحاظ مالی هم چیزی کم نداشتند در همین حال بود که خدا به آنها یک فرزند دختر به‌نام فاطمه عطا کرد. 🔸وی برای اینکه به سوریه برود به آموختن زبان افغانستانی پرداخت و با لشکر فاطمیون عازم سوریه شد که سرانجام سوم اردیبهشت‌ماه ۹۶ مصادف با روز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام به درجه رفیع شهادت رسید. 💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همخوانی زیبای شهید مدافع حرم حامد بافنده و سید مسافر ‏ 🌺هدیه نثار ارواح مطهرشان صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍به مناسبت سوم اردیبهشت سالروز شهادت مُبَلِّغ فرهنگی جبهه مقاومت شهید مدافع حرم حامد بافنده... 🔹حتماً شما هم این فیلم غم انگیز را دیده اید او فاطمه دختر شهید بافنده در آغوش حاج قاسم است فیلمی که حقانیت دغدغه راوی آخر این داستان را از اعماق جان نمایان می سازد... 🔸حدود ساعت ۱۰ روز سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۶ بود که به جنوب حلفایا رسیدیم و وارد محدوده‌ای شدیم که شهید داده بودیم بچه‌های تخریب و شهید بافنده از من فاصله گرفتند که ناگاه متوجه یک تله کنار جاده‌ شدند و تخریب‌چی‌ها به خنثی کردن تله اقدام کردند.   🔹همچنان کنار پیکر شهید نشسته بودم که ناگهان صدای انفجار همه جا را فرا گرفت بلند شدم ابتدا دو تخریب‌چی را دیدم که ناله می‌کردند و دیدم که شهید بافنده هم وسط همان جاد رو به آسمون دراز کشیده و دست هایش باز بود. 🔸او را به بیمارستان رساندند پشت در اتاق عمل منتظر بودم و شروع به قرائت زیارت عاشورا کردم هنوز زیارت عاشورا به پایان نرسیده بود که یکی از رفقا که از اقوام شهید بافنده بود آمد و با هم منتظر ماندیم من در حال قرائت زیارت عاشورا بودم که او وارد سالن اتاق عمل شد. 🔹زیارت عاشورایم که تمام شد من فقط قدم می‌زدم لحظاتی گذشت که رفیقمان از سالن بیرون آمد و شروع کرد به گریه کردن من هاج و واج مانده بودم چی شد... 🔸شوک‌زده بودم نکنه حامد شهید شده رفیقمان را در بغلم گرفتم که آرامش کنم اما او شدید گریه می‌کرد و می‌گفت جواب دخترش را چی بدهم... 💢منبع شیخ کاتب سایت حریم حرم ۱۳۹۶/۲/۱۸